میقات حج-جلد 55

مشخصات کتاب

سرشناسه : سلیمانی، نادر، - ۱۳۳۹
عنوان و نام پدیدآور : میقات حج/ نویسنده نادر سلیمانی بزچلوئی
مشخصات نشر : تهران: نادر سلیمانی بزچلوئی، ۱۳۸۰.
مشخصات ظاهری : ص ۱۸۴
شابک : 964-330-627-5۴۵۰۰ریال
یادداشت : عنوان دیگر: میقات حج (خاطرات حج).
یادداشت : عنوان روی جلد: خاطرات حج.
عنوان روی جلد : خاطرات حج.
عنوان دیگر : میقات حج (خاطرات حج).
عنوان دیگر : خاطرات حج
موضوع : حج -- خاطرات
موضوع : سلیمانی، نادر، ۱۳۳۹ - -- خاطرات
رده بندی کنگره : BP۱۸۸/۸/س۸۵م۹ ۱۳۸۰
رده بندی دیویی : ۲۹۷/۳۵۷
شماره کتابشناسی ملی : م‌۸۰-۲۵۲۴
ص: 1

اشاره

اسرار و معارف حج‌

نام‌ها، ویژگی‌ها و احکام کعبه در قرآن‌

ص: 6
ناصر شکریان
مقدمه
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَهُدیً لِلْعَالَمِینَ، فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِناً. (1) نخستین عبادتگاه و خانه‌ای که در زمین برای مردم و به نفع مردم ساخته شد، «کعبه» است. این خانه، هم با برکت است، هم موجب هدایت جهانیان و هم نشانه‌های روشن الهی در آن است. خداوند آنجا را حرم امن خویش قرار داد و هیچ‌کس در طول سال، حتی در غیر مراسم حج، نمی‌تواند بدون احرام و تشریفات ویژه وارد حرم شود و ورود افراد غیر مسلمان به منطقه حرم ممنوع است تا کرامت این مکان محفوظ بماند.
به موسی علیه السلام خطاب شد:
فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِی الْمُقَدَّسِ طُویً. (2) «ای موسی، این‌جا وادی مقدس طوی است، هنگام ورود به آنجا کفش خویش از پا بر کن.»
اما حاجی و زائر کعبه، در حالی‌که هنوز فرسخ‌ها مانده تا به حرم برسد، باید کفش‌ها را از پا در آورد و لباس از تن بیرون کند. رمز عبور؛ «لَبَّیْک، اللَّهُمَ


1- آل عمران: 96
2- طه: 12

ص: 7
لَبَّیْک» بگوید و جواز عبور بگیرد و پس از آن وارد شود و اگر اشتباه کرد، باید برگردد و ...
آن کس که در آستانه کعبه قرار می‌گیرد، 120 در رحمت به سویش گشوده می‌شود و نگاه کردن به او اجر و ثواب دارد. از برخی منابع تاریخی و روایی استفاده می‌شود که کعبه از زمان حضرت آدم علیه السلام وجود داشته و نزد عامه مردم و ادیان مختلف، از احترامی خاص برخوردار بوده است.
هندوها همواره با دیده عظمت بر آن نگریسته‌اند؛ زیرا باور داشته‌اند که روح شیوا، که نزد آن‌ها سوّمین اقنوم
(1) شمرده می‌شد، در حجر الأسود حلول کرده است.
ستاره پرستان ایرانی و کلدانی، کعبه را یکی از خانه‌های هفتگانه بزرگ دانسته‌اند. زرتشتیان نیز کعبه را محترم شمرده و معتقدند که روح هرمز در آن حلول کرده است.
یهود و نصاری هم کعبه را بزرگ می‌شمردند؛ چون آن را وابسته به حضرت ابراهیم دانسته‌اند؛ از این رو است که صورت‌هایی چون ابراهیم، مریم و مسیح را در آن نصب کرده بودند تا این‌که به وسیله پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در فتح مکه، پاکسازی شد.
در باور عرب‌ها نیز کعبه برترین عظمت را داشت و در برابر آن کرنش می‌کردند و آن را بنای ابراهیم علیه السلام می‌دانستند. (2) با ظهور اسلام و نزول قرآن کریم، نه تنها آن عظمت و احترام تثبیت شد بلکه خداوند شرافت، ویژگی‌ها و احکامی برای خانه‌اش بیان کرده که برای هیچ چیز دیگر گفته نشده است.
این نوشتار با هدف شناساندن جایگاه ویژه کعبه در قرآن، با عناوین زیر تهیه شده است:
الف: اسامی کعبه در قرآن.
ب: ویژگی‌های کعبه در قرآن.
ج: احکام کعبه و حرم در قرآن.


1- «اقانیم» جمع «اقنوم» که در آیین هند خدایان سه‌گانه را گویند؛ عبارت‌اند از: برهما، پیشنو و سیوا.
2- المیزان، ج 3، ص 358

ص: 8
فصل اول:
* نام‌های کعبه در قرآن
خداوند در آیات مختلف، برای خانه خود عناوین و نام‌های متعدد آورده که به ترتیب می‌آوریم:
1. البیت
واژه «البیت» در 7 مورد بر خانه خدا اطلاق شده که معنای آن هم روشن است:
إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ.
(1)
إِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ. (2)
فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوْ اعْتَمَرَ. (3)
وَ للَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ. (4)
مَا کَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَاءً. (5) وَ إِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ. (6) فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ. (7)
2. بیتی
واژه «بیتی» در سوره بقره و حج آمده است و خداوند متعال در هر دو مورد، این خانه را به خودش نسبت می‌دهد. از این کلمه عنوان «بیت اللَّه» را هم می‌توان برای کعبه انتزاع کرد.
کعبه تنها مکانی است که خداوند آن را به خود نسبت داد، حتی بیت‌المقدس را، با آن همه قداستش، به خودش نسبت نداده است.
... وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ .... (8)... وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ .... (9)


1- بقره: 125
2- بقره: 127
3- بقره: 158
4- آل عمران: 97
5- انفال: 35
6- حج: 26
7- قریش: 3
8- بقره: 125
9- حج: 26

ص: 9
3. بیت الحرام
در «بیت الحرام»، «بیت» موصوف به «حرام» شده؛ یعنی خانه‌ای که محترم است:
(1) وَ لَاآمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ. (2)
جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ. (3)
و در جای دیگری، موصوف به «محرّم» گردیده است:
رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ. (4)
توضیح بیشتر آن در فصل بعد می‌آید.
4. الکعبه
عنوان «الکعبه» نیز در دو جای قرآن به کار رفته است:
هَدْیاً بَالِغَ الْکَعْبَةِ. (5)
جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ. (6)
در وجه تسمیه «بیت‌اللَّه» به «کعبه»، چند قول آمده است:
الف: از آنجاکه خانه خدا مربع است و عرب‌ها بر خانه چهارگوش و مربع کعبه اطلاق می‌کنند؛ ازاین‌رو، به خانه خدا هم «کعبه» اطلاق شد.
چنانکه امام صادق علیه السلام در این باره می‌فرماید:
«... لأنّها مربعة، فقیل له و لم صارت مربعة، قال: لأنّها بحذاء البیت المعمور و هو مربّع، فقیل له: و لم صار البیت المعمور مربّعاً؟ قال: لأنّه بحذاء العرش و هو مربع، فقیل له:
و لم صار العرش مربعاً؟ قال: لأنّ الکلمات الّتی بنی علیها الإسلام أربع و هی سبحان اللَّه، والحمدللَّه و لا إله إلّا اللَّه، و اللَّه اکبر». (7) ب: به وسط هر چیزی «کعب» می‌گویند. از آنجاکه خانه خدا در وسط زمین واقع شده، به آن کعبه گفته‌اند. در روایت آمده است گروهی از یهودیان خدمت پیامبر آمدند و از آن حضرت مسائلی پرسیدند؛ از جمله سؤال کردند: از چه رو کعبه را کعبه خوانده‌اند؟ پیامبر پاسخ داد: زیرا خانه در وسط دنیا قرار گرفته است. (8) ج: هر چیزی که دارای ارتفاع و بلندی از سطح زمین باشد کعبه گویند. به خانه خدا هم کعبه اطلاق می‌شود؛ زیرا هم ارتفاع ظاهری دارد و هم ارتفاع و عظمت معنوی. از این رو،


1- البیت الحرام والبلد والمسجد الحرام لایحل انتهاکه، مصباح المنیر.
2- مائده: 97
3- مائده: 2 و 97 و 95
4- ابراهیم: 37
5- مائده: 95
6- مائده: 97
7- بحار، ج 96، ص 57؛ علل‌الشرائع، ج 2، ص 398
8- بحار الأنوار، ج 96، ص 57

ص: 10
امام باقر علیه السلام فرمود:
«وَ لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یَرْفَعَ بِنَاءً فَوْقَ الْکَعْبَةِ».
(1) چنانکه بعضی از مفسران در این باره گفته‌اند:
فَلَمّا کانَ هذَا الْبَیت أَشرف بُیوتِ الأرضِ وَ أقدمها زَماناً وَ أَکْثَرها فَضیلَة، سُمِّی بِهِ هذا الإسْم». (2) البیت العتیق
«البیت العتیق» هم در دو جای قرآن به‌کار رفته است:
وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ. (3)
ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَی الْبَیْتِ الْعَتِیقِ. (4)
در توصیف خانه خدا به «عتیق»، وجوه مختلفی به شرح ذیل ذکر شده که ناشی از معانی لغوی آن است.
الف: قدیم و کهن
یکی از معانی عتیق در کتب لغت، قدیم و کهن است؛ (5) چنانکه از امام باقر علیه السلام، در حالی‌که در مسجد الحرام نشسته بود، پرسیدند: چرا خانه خدا عتیق نامیده شد؟ حضرت پاسخ داد:
«إنَّ اللَّهَ خَلَقَهُ قَبل الْخَلق ثُمّ خَلَقَ اللَّهُ الأرْضَ مِن بَعدَه فَدَحاها مِن تَحْتِهِ». (6) بنابراین وجه، مفاد این آیه همان آیه إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ (7)
خواهد شد که توضیح پیش‌تر گذشت.
ب: حرّ و آزاد
عتیق به معنای آزاد نیز آمده است، اما در این‌که کعبه از چه چیز آزاد شده، هم روایات مختلف است هم نظریه مفسران، ولی هیچ مانعی ندارد که همه آن‌ها اراده شده باشد:
1. آزاد از ملکیت و رقیت انسان‌ها
از امام باقر علیه السلام سؤال شد: «از چه رو خانه خدا را عتیق نامیدند؟» حضرت در پاسخ فرمود:
«زیرا که خانه آزاد و رها از تملک مردم است و هیچ‌کس مالک آن نیست.»؛ «لِمَ سُمِّیَ الْبَیْتُ الْعَتِیقَ؟ قَالَ: هُوَ بَیْتٌ حُرٌّ عَتِیقٌ مِنَ النَّاسِ لَمْ یَمْلِکْهُ أَحَدٌ». (8)


1- فروع کافی، ج 4، ص 230؛ بحار الأنوار، ج 96، ص 60
2- التفسیر الکبیر، ج 8، ص 157
3- حج: 29
4- حج: 33
5- العتیق القدیم من کل شیئی صحاح- المتقدم فی الزمان مفردات راغب.
6- بحار الانوار، ج 96، ص 58
7- آل عمران: 96
8- بحار الانوار، ج 96، ص 58

ص: 11
2- آزاد شده از طوفان نوح
از امام صادق علیه السلام روایت شده که «خانه خدا تا زمان طوفان نوح پا بر جا بود، وقتی تمام دنیا در طوفان نوح زیر آب رفت، خداوند خانه‌اش را بالا برد و جای آن در زیر آب قرار نگرفت؛ از این رو، آن را «بیت العتیق» خواندند؛ یعنی خانه‌ای که از غرق شدن رهایی یافت.»؛ «فَلَمَّا غَرِقَتِ الدُّنْیَا رَفَعَ اللَّهُ تِلْکَ الْقُبَّةَ وَ غَرِقَتِ الدُّنْیَا إِلَّا مَوْضِعَ الْبَیْتِ، فَسُمِّیَتِ الْبَیْتَ الْعَتِیقَ، لِأَنَّهُ أُعْتِقَ مِنَ الْغَرَقِ».
(1) 3- آزادی از جهنم
کسی که این خانه (کعبه) را در این دنیا زیارت کند، برائت از جهنم به او داده می‌شود. (2) ج- گرانبها و نفیس
از دیگر معانی عتیق، چیز ارزشمند و نفیس است. (3) پس کعبه از آن‌رو که گرانقدر و ارزشمند است، عتیق نام نهاده شد.
نتیجه و برداشت:
از آنجاکه لفظ «عتیق» در هر دو آیه مطلق است، منعی وجود ندارد که بگوییم همه این معانی اراده شده است و روایات هم از باب بیان بعض مصادیق است نه حصر مصداق، تا میان روایات تنافی لازم بیاید. به علاوه، عتیق در لغت به چیزی می‌گویند که هم دارای پیشینه تاریخی باشد و هم بهره‌مند از قداست. اگر یکی از این دو معنا را نداشته باشد، به آن عتیق نمی‌گویند؛ زیرا در بعضی از کتب معتبر لغت، آمده است که: «عتق یجمع معنی الکرام و معنی المقدّم». (4) از مطالبی که گذشت به دست می‌آید که خانه خدا در قرآن به اوصاف زیر توصیف شده است: الحرام (الْبَیْتَ الْحَرَام)، (5) التعیق (الْبَیْتِ الْعَتِیق)، (6) المحرّم (عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّم). (7) عناوین احتمالی کعبه
1. بکه
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً. (8)


1- تفسیر صافی، ج 1، ص 189 و بحار، ج 96، ص 58
2- تفسیر کبیر، ج 8، ص 158
3- العتیق: الکریم من کل شیی‌ء: صحاح اللغه.
4- مقاییس اللغه.
5- مائده: 97
6- حج: 33 و 29
7- ابراهیم: 37
8- آل عمران: 96

ص: 12
مفسران معنای «بکه» را با اختلاف معنا کرده‌اند:
* بعضی گفته‌اند: «بکّة مزدحم الناس للطواف و هو ما حول الکعبة من داخل المسجد الحرام».
(1)* گروهی دیگر گفته‌اند: مراد از بکّه «موضع البیت» یا «موضع الحج» است (2)و این نظریه برداشت از دو روایت زیر از امام صادق و امام باقر علیهما السلام است:
عن عبد اللَّه بن سنان، عن أبی عبد اللَّه علیه السلام قال: «مکة جملة القریة، و بکة موضع الحجر الذی تبکّ الناس بعضهم بعضاً». (3) عن جابر، عن أبی جعفر علیهما السلام قال: (4) «إنّ بکّة موضع البیت و إنّ مکّة الحرم».
پس طبق این دو روایت، مکه با بکه فرق دارد و بکه هم نام کعبه نیست.
* اما طبق روایتی دیگر، بکه نام کعبه است؛ چنانکه عبداللَّه بن سنان از امام صادق علیه السلام پرسید: «لِمَ سُمِّیَتِ الْکَعْبَةُ بَکَّةَ؟ فَقَالَ: لِبُکَاءِ النَّاسِ حَوْلَهَا وَ فِیهَا» (5) ظاهراً این وجه با اشتقاق ادبی سازگار نیست؛ زیرا «بکه» مضاعف و «بکی» ناقص است.
* قول چهارم این است که «میم» آن تبدیل به «با» شد (قیل بکّة هی مکّة و لاقرب تبدیل الباء میماً ... (6)) چنانکه از امام صادق علیه السلام روایت شده است که: «إِنِّی سَمَّیتُ مَکّة بکّة لأنّ النّاس یتباکون فِیها». (7) در روایت دیگری، از مام صادق علیه السلام تصریح شده که بکّه یکی از نام‌های مکه است؛ «قال أسماء مکّة خمسة أمّ القری و مکة و بکة و البساسة ...». (8) خلاصه این که بکّه، بنا به احتمالی که نام کعبه و یا لا اقل نام مکانی که کعبه در آنجا بنا شده و یا نام مکانی که حجر الأسود در آن نصب گردیده است مربوط به بحث ما می‌شود، اما طبق احتمالات دیگر، از بحث خارج است.
2. مسجد الحرام
قَدْ نَرَی تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ .... (9)
بنا به قول گروهی از مفسران، مراد از «مسجد الحرام» در این‌گونه آیات «کعبه» است، اما چرا کعبه گفته نشده و یا مراد از «وجه» و «شَطر» چیست، چند وجه ذکر شده که از محل بحث


1- مجمع البیان، ج 1، ص 477
2- الفرقان، ج 3 و 4، ص 261
3- نور الثقلین، ج 1، ص 366
4- نور الثقلین، ج 1، ص 366
5- نور الثقلین، ج 1، ص 366
6- مجمع البیان، ج 1، ص 477
7- نور الثقلین، ج 1، ص 366
8- نور الثقلین، ج 1، ص 366
9- بقره: 144

ص: 13
خارج است. احتمال دیگر آن است که مراد از مسجد الحرام همان مسجد الحرام معهود باشد ولی مراد از شطر، یا بعض است که در این صورت مراد از بعض مسجد الحرام، کعبه خواهد شد.
(1) و یا مراد از شطر وسط هر چیزی است و از آنجا که کعبه در وسط مسجد الحرام قرار گرفته، پس مراد وسط مسجد الحرام- کعبه- خواهد بود. (2) 3. بیت المعمور
وَالطُّورِ وَکِتَابٍ مَسْطُورٍ فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ وَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ. (3)
از تفسیرهایی که برای بیت المعمور کرده‌اند، کعبه و خانه خدا در روی زمین است که همواره به وسیله زائران معمور و آباد است. مؤیدش این است که کعبه نخستین خانه‌ای است که برای عبادت در روی زمین ساخته و آباد شده است. (4) اما تفسیر مشهور که الهام گرفته از روایات می‌باشد، آن است که بیت‌المعمور خانه‌ای است در آسمان‌ها و محازی خانه کعبه در روی زمین و همواره با عبادت فرشتگان معمور و آباد می‌گردد:
و عن أمیر المؤمنین علیه السلام: «البیت الّذی فی السماء یقال له الضراح و هو بفناء البیت ...». (5) و فی المجمع عن الباقر علیه السلام: أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ وَضَعَ تَحْتَ الْعَرْشِ أَرْبَعَةَ أَسَاطِینَ وَ سَمَّاهُ الضُّرَاحَ، وَ هُوَ الْبَیْتُ الْمَعْمُورُ، وَ قَالَ لِلْمَلَائِکَةِ: طُوفُوا بِهِ، ثُمَّ بَعَثَ مَلَائِکَةً فَقَالَ لَهُمُ: ابْنُوا فِی الْأَرْضِ بَیْتاً بِمِثَالِهِ وَ قَدْرِهِ وَ أَمَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ أَنْ یَطُوفُوا بِهِ». (6)* ویژگی‌های کعبه در قرآن
1. مثابة
وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ. (7)
نخستین ویژگی و صفتی که برای بیت اللَّه در قرآن ذکر شد «مثابة» است که خانه خدا به‌عنوان مرجع و ملجأ و پناهگاه عمومی مطرح شده است.


1- المیزان، ج 1، ص 325
2- تفسیر کبیر، ذیل آیه.
3- طور: 4- 1
4- مجمع البیان، ج 5، ص 163
5- تفسیر صافی، ج 775
6- نور الثقلین، ج 5، ص 136 و صافی، ج 5، ص 77
7- بقره: 125

ص: 14
2. امناً
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً.
(1)
دومین ویژگی، که صاحب خانه برای خانه‌اش آورده، «امنیت» است که بزرگترین و مهمترین نعمت برای جوامع انسانی به شمار می‌رود و تحقّق محیط و جامعه امن از آرزوهای دیرین بشر است.
3. خانه مردم
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ. (2)
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ. (3)
ویژگی دیگر کعبه آن است که از آنِ ناس و همه مردم است و اختصاص به شخص یا گروه و نژاد خاصی ندارد؛ هم بنای آن برای مردم است، هم ملجأ، مرجع و مأمن برای آنان، و هم مایه قوام جوامع بشری است.
4. خانه خدا
وَ عَهِدْنَا إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیِ .... (4)
وَ إِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ أَنْ لَاتُشْرِکْ بِی شَیْئاً وَطَهِّرْ بَیْتِیَ .... (5)
ویژگی دیگر آن‌که، بیت اللَّه است؛ تنها خانه‌ای که در قرآن به خدا نسبت داده شده است و جالب این‌که خداوند منان، در این دو آیه شریفه، آن را به خودش نسبت داده است.
از این رو، دو تن از بهترین بندگان خود را مأمور تطهیر خانه‌اش ساخت.
اما در جای دیگر، حضرت ابراهیم علیه السلام این خانه را به خداوند متعال نسبت داده است.
رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ .... (6)
یاد آوری چند نکته
1. جمع میان این‌که: کعبه هم خانه خداست و هم خانه مردم، روشن است؛ چه این‌که کعبه خانه خداست اما برای مردم بنا گردیده و برای آن‌ها مأمن و مرجع قرار داده شده است.
یعنی آنچه که به‌نام خدا و برای خداست، باید در خدمت مردم و بندگان او قرار گیرد.


1- بقره: 125
2- بقره: 125
3- آل عمران: 96
4- بقره: 125
5- حج: 26
6- ابراهیم: 37

ص: 15
حضرت آیت‌اللَّه جوادی آملی در فرق میان این دو، می‌گوید:
از جهت ادبی، فرق این‌که خانه خدا بدون لام به خداوند نسبت داده شده، اما در «وُضِعَ لِلنّاسِ» با لام به مردم اسناد داده شده است؛ یعنی بیت‌اللَّه است اما بیت الناس نیست، بلکه برای مردم قرار داده شده؛ از این رو، به وُضِعَ است نه بُنِیَ؛ یعنی تشریفاً معبد و مطاف و قبله قرار داده شد، اما تفاوت معنوی این است که بیت در اثر اضافه به اللَّه، شرافت پیدا کرد. اما مردم در اثر اضافه کعبه به آن‌ها شریف می‌شوند. پس شرف کعبه به خاطر اضافه به خدا و شرف مردم در اثر ارتباط با کعبه است.
(1) 2. در آیاتی که در بالا اشاره شد، کعبه با عنوان «بَیْتِی» آمده، در حالی‌که خداوند نه جسم است و نه نیاز به خانه دارد. پس منظور از این اضافه، همان اضافه تشریفیه است؛ یعنی برای بیان شرافت و عظمت چیزی، به خدا نسبت داده شده است؛ مثل شهر اللَّه، کتاب اللَّه، بیت اللَّه و مرحوم آقا میرزا جواد ملکی تبریزی در این باره فرمودند: «و من عظائم تلک النعم، جعل الکعبة بیتاً لنفسه ... و لعمری انّ هذا، غایة اللطف و الرفق و الکرم». (2)


1- فصلنامه «میقات حج»، شماره 4، تابستان 1372
2- المراقبات، ص 194

ص: 16
5. بانی آن ابراهیم
وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْمَاعِیلُ.
(1)
کعبه با دست توانای دو پیامبر عظیم الشأن الهی بازسازی و تجدید بنا گردید و به‌خاطر همین بانی، بر بیت المقدس فضیلت پیدا کرده است؛ زیرا که بانی کعبه، ابراهیم و بانی بیت‌المقدس سلیمان است؛ «و لاشک انّ الخلیل أعظم درجة و أکثر منقبة من سلیمان فمن هذا الوجه یجب أن تکون الکعبة أشرف من بیت المقدس» (2) و به تعبیر آیت اللَّه جوادی آملی، ابراهیم از پیامبران اولوالعزم کعبه را ساخت اما بیت‌المقدس را حضرت سلیمان که از حافظان شریعت انبیاء اولوالعزم است، ساخت. (3) 6. پایه‌های کعبه بر خلوص نهاده شد
وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ. (4)
بالا بردن قواعد و پی‌های کعبه، عبادتی خالصانه به دست حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام بوده؛ به‌طوری که برای این کار هیچ پاداشی نطلبیدند، بلکه تنها گفتند: «رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا»؛ «پروردگارا! این خدمت را از ما بپذیر» یعنی پاداش از دیدگاه این دو پیامبر عظیم الشأن، پذیرش عمل نزد خداوند است که عمل بدون قبولی خدا، ناچیز و بی ارزش است؛ از این رو، خداوند این دو پیامبر را به صفت بندگان مخلص ستود. (5) 7. نخستین معبد
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ.
پیشینه تاریخی، ویژگی دیگر بیت اللَّه الحرام است، تا آنجا که در قرآن، به عنوان نخستین معبد عمومی در روی کره زمین شناسانده می‌شود. بدینسان کعبه بر بیت‌المقدس مقدم و قبله نخست جهانیان بود. این آیه مبارکه، پاسخ به اعتراض یهودیان بر مسلمانان است که می‌گفتند بیت المقدس برتر از کعبه و برای قبله بودن سزاوارتر است؛ چون کعبه پیشتر بنا شده و قبله برخی از انبیا بوده است.
در پاسخ به این اعتراض بود که خداوند فرمود: نخستین خانه‌ای که برای عبادت بشر بنا


1- بقره: 127
2- التفسیر الکبیر، ج 8، ص 154
3- میقات حج، شماره 4، تابستان 1372
4- بقره: 127
5- این ویژگی برداشت از کتاب «جرعه‌ای از بیکران زمزم، ص 48 است.

ص: 17
شده، کعبه است و هیچ معبدی پیش از آن وجود نداشته است. اگر قبله از بیت المقدس به کعبه برگردانده شد، چیز عجیبی نیست، زیرا این بازگشت به قبله نخست است و مؤید آن این است که ابراهیم وقتی هاجر و اسماعیل را در آن سرزمین اسکان داد، گفت: رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ، رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ ... هدف و غایت را اقامه نماز در این سرزمین مقدس بیان کرد و شاید از این جهت به کعبه بیت العتیق؛ یعنی خانه قدیم
(1) گفته شده است؛ وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ. (2)
8. مبارک
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً. (3)
ویژگی دیگر کعبه مبارک (4) بودن آن است؛ یعنی خانه‌ای است پر خیر و برکت و از آنجاکه مبارکاً مطلق است؛ از این رو، هم شامل برکات مادی می‌شود و هم برکات معنوی. البته بعضی از مفسران گفته‌اند: اگر چه مبارکاً هم شامل برکات مادی است و هم معنوی، ولی در اینجا به قرینه مقابله با «هُدیً لِلْعَالَمِینَ» تنها شامل افاضه برکات دنیوی می‌شود. (5) و به تعبیر بعضی از مفسرین، از آنجاکه خود خداوند تبارک است، خانه‌اش هم مبارک است. (6) 9- هُدیً لِلْعَالَمِین
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدیً لِلْعَالَمِینَ. (7)
هدایتگری خانه خدا ویژگیِ دیگر آن است. مردم از راه دور و نزدیک به کنار این خانه می‌آیند و از هدایت‌های آن بهره‌مند می‌شوند.
مرحوم علامه طباطبایی در بیان این ویژگی می‌نویسد:
«کعبه هم هادی و راهنمای جهانیان برای سعادت اخروی و باعث رسیدن به کرامت و قرب الهی است، هم باعث هدایت مسلمین است به سعادت دنیوی که همان وحدت کلمه و ائتلاف امت و مشاهده منافعشان می‌باشد. چنانکه نحوه هدایتش هم عمومیت دارد و جمیع مراتب هدایت را شامل می‌شود.
از سوی دیگر هدایتش مربوط به عالم خاص و دسته مخصوص نیست، بلکه شامل تمام جهانیان می‌شود.» (8)


1- اهل لغت برای لفظ عتیق معانی متعددی ذکر نموده‌اند که از جمله آن قدیم و کهن می‌باشد.
2- حج: 29
3- آل عمران: 96
4- «البرکة ثبوت الخیر الألهی فی شی‌ء ... والمبارک ما فیه ذلک الخیر مفردات راغب. کثیر الخیر و البرکة، مجمع البیان، ج 1، ص 478
5- المیزان، ج 3، ص 350
6- آیت‌اللَّه جوادی آملی، میقات، شماره تابستان 1372
7- آل عمران: 96
8- المیزان، ج 3، صص 351 و 352

ص: 18
و دعوت حق به وسیله انبیا از اینجا به گوش جهانیان رسیده و می‌رسد؛ چنانکه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله از همین‌جا ندای توحید را به گوش جهانیان رساند و نیز امام زمان علیه السلام از همین‌جا ندای حق را به جهانیان خواهد رساند. به علاوه، وجه امّ القری بودن مکه، بی مناسبت با هدی للعالمین نیست.
10. فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ
فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ ....
(1)
وجود نشانه‌های الهی در کنار بیت اللَّه از ویژگی‌های دیگر این خانه است که گام به گام آن، یادآور آیات و نشانه‌های فراوان و روشن الهی است.
11. خانه محترم
وَ لَاآمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ. (2)
جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ. (3)
رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ. (4)
کعبه، خانه‌ای است محترم و باید از هر جهت احترام آن نگه داشته شود. حتی کسی نباید خانه خود را بلندتر از کعبه بسازد؛ چنانکه امام باقر علیه السلام فرمود:
«وَ لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یَرْفَعَ بِنَاءً فَوْقَ الْکَعْبَةِ». (5) و احترام آن باید در همه‌جا حفظ شود؛ حتی در دورترین نقاط جهان، به هنگام تخلیه، نباید به سوی آن و یا پشت به آن نشست.
بیت‌المعمور خانه‌ای است در آسمان‌ها و محازی خانه کعبه در روی زمین است و همواره با عبادت فرشتگان معمور و آباد می‌گردد
در روایات آمده است که ویران کردن آن، در ردیف قتل پیامبر و امام معصوم است.
امام صادق علیه السلام می‌گوید: هر کس عمداً هتک حرمت این خانه کند و آن را به پلیدی آلوده سازد، محکوم به اعدام است. (6) چنانکه در روایت دیگر فرمود:
«إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُرُمَاتٍ ثَلاثاً، لَیْسَ مِثْلَهُنَّ شَیْ‌ءٌ کِتَابُهُ وَ هُوَ حِکْمَتُهُ وَ نُورُهُ وَ بَیْتُهُ


1- آل عمران: 96
2- مائده: 2
3- مائده: 96
4- ابراهیم: 37
5- فروع کافی، ج 4، ص 230؛ بحار الأنوار، ج 96، ص 60
6- وسایل الشیعه، ج 13، ص 291

ص: 19
الَّذِی جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلنَّاسِ لَا یَقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ تَوَجُّهاً إِلَی غَیْرِهِ وَ عِتْرَةُ نَبِیِّکُمْ صلی الله علیه و آله».
(1) از این رو فرموده‌اند: حرمت این خانه باعث احترام مسجد الحرام، بلکه مکه و حرم شده است و احتمالًا ماه‌های حج به‌خاطر حرمت خانه خدا موصوف به حرام شده است (الشَّهْرُ الْحَرامُ ...) و به خاطر همین احترام، مشرکین حق ورود به آن منطقه را ندارند؛ إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ .... (2)
چنانکه وقتی از امام صادق علیه السلام پرسیدند: «لِمَ سُمِّیَ بَیْتُ اللَّهِ الْحَرَامَ قَالَ لِأَنَّهُ حُرِّمَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ أَنْ یَدْخُلُوهُ». (3) 12. قِیَاماً لِلنَّاسِ
جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَاماً لِلنَّاسِ. (4)
خانه محترمی که مسلمانان می‌توانند در پناه آن همه کارهای فردی و اجتماعی همچنین مادی و معنویِ جامعه خود را سامان ببخشند؛ چنانکه پیشوایان معصوم علیهم السلام فرموده‌اند:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: «مَنْ أَرَادَ دُنْیَا وَ آخِرَةً فَلْیَؤُمَّ هَذَا الْبَیْتَ» (5) امام صادق علیه السلام: «جَعَلَهَا اللَّهُ لِدِینِهِمْ وَ مَعَایِشِهِمْ». (6) امام صادق علیه السلام: «لَا یَزَالُ الدِّینُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْکَعْبَةُ». (7) حیات دین به حیات کعبه است و حیات متدین به حیات دین؛ با انهدام و ترک کعبه، دین می‌میرد و در نتیجه مردم هم خواهند مرد.
علی علیه السلام فرمود: «لَا تَتْرُکُوا حَجَّ بَیْتِ رَبِّکُمْ فَتَهْلِکُوا ...». (8) 13. کعبه تجلّیگاه توحید
وَ إِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ أَنْ لَاتُشْرِکْ بِی شَیْئاً. (9)
ویژگی دیگر کعبه آن است که بر توحید محض پایه‌گذاری شده و با هیچ شرکی؛ اعم از خفیّ و جلیّ، همراه نیست، چه این‌که نکره در سیاق نهی مفید عموم است.
و از آنجاکه «أَنْ» در أَنْ لَاتُشْرِکْ بِی شَیْئاً. مفسره است؛ یعنی أَنْ لَاتُشْرِکْ بِی شَیْئاً تفسیر برای بوّأ است؛ از این رو، چنین برداشت می‌شود که هدف از جا دادن حضرت


1- وسائل‌الشیعه، ج 4، ص 300
2- توبه: 28
3- بحار الانوار 96، ص 65؛ وسائل‌الشیعه، ج 13، ص 236
4- مائده: 97
5- من لایحضره الفقیه، ج 11، ص 21
6- بحار الانوار، ج 96، ص 65
7- وسائل الشیعه، ج 22، ص 21
8- بحار الانوار، ج 96، ص 69
9- حج: 26

ص: 20
ابراهیم در این مکان مقدس، این بوده که کعبه تجلّیگاه توحید گردد و هیچ چیز دیگر، شریک آن قرار نگیرد و اساس این خانه از اول بر توحید صرف بنیان شود.
14. کعبه خانه آزاد
وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ.
(1)
ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَی الْبَیْتِ الْعَتِیقِ. (2)
از ویژگی‌های کعبه، با توجه به یکی از معانی عتیق (آزاد شده)، آزاد بودن آن است؛ چنانکه از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمود: «فَإِنَّهُ لَا رَبَّ لَهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ الْحُرُّ ...». (3) اما این‌که از چه چیز آزاد شده، توضیح آن پیشتر گذشت. از آنجاکه این خانه، خانه آزاد است، پس تا انسان از بند عبودیت و بندگی دیگری آزاد نشود، صلاحیت طواف برگرد آن (بیت العتیق) را نمی‌یابد و هرکس به گرد آن طواف کرد، دیگر نباید سر به بندگی غیر بگذارد.
* احکام کعبه و حرم
1. امنیت تکوینی و امنیت تشریعی
از احکام اختصاصی کعبه و حرم در قرآن، «امن» بودن آن سرزمین مقدس است که هم امنیت تکوینی دارد؛ «آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» (4) که اگر کسی بخواهد کعبه را محو سازد، به او امان داده نمی‌شود؛ مانند جریان ابرهه، و هم امنیت تشریعی دارد؛ «وَمَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِناً». (5) کسی که داخل حرم شود، شرعاً در امان خواهد بود.
نکته قابل توجه در این آیه آن است که: جمله به صورت ماضی استمراری بیان شده و به صورت «مَنْ دَخَلَهُ» امن ذکر نشده است؛ یعنی همواره در آنجا امنیت تشریعی حکم فرماست.
پس هر فرد مسلمان، تا هنگامی که در این منطقه زندگی می‌کند، در امان خواهد بود و هیچ‌کس حق تعرّض به او را ندارد؛ در خارج حرم مرتکب جنایتی شده باشد یا نه. زیرا آیه مبارکه اطلاق دارد و تنها یک مورد استثنا شده است و آن این‌که اگر کسی حرمت حرم را نگه ندارد و در داخل حرم مرتکب جنایت شود، در امان نخواهد بود و حدّ شرعی بر او جاری خواهد شد.
چنانکه امام صادق علیه السلام در توضیح آیه وَمَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِناً فرمود: «إِذَا أَحْدَثَ الْعَبْدُ


1- حج: 29
2- حج: 33
3- فروع کافی، ج 4، ص 189
4- قریش: 4
5- آل عمران: 97

ص: 21
فِی غَیْرِ الْحَرَمِ جِنَایَةً ثُمَّ فَرَّ إِلَی الْحَرَمِ لَمْ یَسَعْ لِأَحَدٍ أَنْ یَأْخُذَهُ فِی الْحَرَمِ وَ لَکِنْ یُمْنَعُ مِنَ السُّوقِ وَ لَا یُبَایَعُ وَ لَا یُطْعَمُ وَ لَا یُسْقَی وَ لَا یُکَلَّمُ، فَإِنَّهُ إِذَا فُعِلَ ذَلِکَ بِهِ یُوشِکُ أَنْ یَخْرُجَ فَیُؤْخَذَ وَ إِذَا جَنَی فِی الْحَرَمِ جِنَایَةً أُقِیمَ عَلَیْهِ الْحَدُّ فِی الْحَرَمِ لِأَنَّهُ لَمْ یَدَعْ لِلْحَرَمِ حُرْمَتَهُ».
(1) نه تنها انسان‌ها، بلکه حیوانات و پرندگان هم در آن منطقه در امنیت‌اند؛ به‌طوری که متخلفان مورد مجازات قرار خواهند گرفت؛ چراکه اطلاق «مَنْ دَخَلَهُ» شامل حیوانات و پرندگان هم می‌شود.
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه مبارکه فرمود:
«... وَ مَنْ دَخَلَهُ مِنَ الْوَحْشِ وَ الطَّیْرِ کَانَ آمِناً مِنْ أَنْ یُهَاجَ أَوْ یُؤْذَی حَتَّی یَخْرُجَ مِنَ الْحَرَمِ». (2) و عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَحَدَهُمَا علیهما السلام عَنِ الظَّبْیِ یَدْخُلُ الْحَرَمَ. فَقَالَ: لَا یُؤْخَذُ وَ لَا یُمَسُّ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً». (3) در کجای دنیا چنین امنیتی وجود دارد؟ تا آنجا که شکار حیوانات، بلکه نشان دادن آن با گوشه چشم هم ممنوع باشد! آن هم در منطقه‌ای که «یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ». (4)
حتی انسان از جهت قرض و دَین هم در امان است و طلبکار حق ندارد طلب خود را در آن منطقه از بدهکار بخواهد؛ سماعه از امام صادق علیه السلام در این باره روایتی نقل کرده که گفت:
«سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ لِی عَلَیْهِ مَالٌ، فَغَابَ عَنِّی زَمَاناً، فَرَأَیْتُهُ یَطُوفُ حَوْلَ الْکَعْبَةِ أَ فَأَتَقَاضَاهُ مَالِی؟ قَالَ: لَا، لَا تُسَلِّمْ عَلَیْهِ وَ لَا تُرَوِّعْهُ حَتَّی یَخْرُجَ مِنَ الْحَرَمِ». (5) علاوه بر امنیت‌های ظاهری، امنیت معنوی هم در روایات برای حرم ذکر شده است چنانکه معاویة بن عمار از امام صادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود:
«إِذَا أَرَدْتَ دُخُولَ الْکَعْبَةِ فَاغْتَسِلْ قَبْلَ أَنْ تَدْخُلَهَا وَ لَا تَدْخُلْهَا بِحِذَاءٍ وَ تَقُولُ إِذَا دَخَلْتَ، اللَّهُمَّ إِنَّکَ قُلْتَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِناً فَآمِنِّی مِنْ عَذَابِ النَّارِ». (6) از تمسک امام علیه السلام به آیه شریفه، فهمیده می‌شود که معنای آیه وسیع است و هر نوع امنیتی را شامل می‌شود، منتهی از بعضی روایات برداشت می‌شود که امنیت معنوی در حرم، مشروط به داشتن ولایت است؛ چنانکه راوی به امام صادق علیه السلام عرض می‌کند:
«جُعِلْتُ فِدَاکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی: آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَ قَدْ یَدْخُلُهُ الْمُرْجِئُ وَ الْقَدَرِیُّ وَ الْحَرُورِیُّ وَ الزِّنْدِیقُ الَّذِی لَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ. قَالَ: لَا وَ لَا کَرَامَةَ


1- فروع کافی، ج 4، ص 226، ونور الثقلین، ج 1، ص 370 و صافی، ج 1، ص 360
2- فروع کافی، ج 4، ص 226، ووسائل الشیعه 12، ص 557، وصافی، ج 1، 360
3- نور الثقلین، ج 1، ص 371 و 369 و روایات دیگر.
4- عنکبوت: 67
5- نور الثقلین، ج 1، ص 371 و 369 و روایات دیگر.
6- نور الثقلین، ج 1، ص 371 و 369 و روایات دیگر.

ص: 22
قُلْتُ فَمَنْ جُعِلْتُ فِدَاکَ؟ قَالَ: وَ مَنْ دَخَلَهُ وَ هُوَ عَارِفٌ بِحَقِّنَا کَمَا هُوَ عَارِفٌ لَهُ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ کُفِیَ هَمَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ».
(1) 2. ممنوعیت جنگ و خونریزی
از احکام دیگر حرم ممنوعیت جنگ و خونریزی در این منطقه است:
لَاتُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّی یُقَاتِلُوکُمْ فِیهِ. (2)
احترام مسجد الحرام را نگه‌دارید و تا هنگامی که دشمن دست به سلاح نبرد، درصدد جنگ با آن‌ها برنیایید، اما اگر آن‌ها احترام مسجد الحرام را نگه نداشتند، شما حق دفاع دارید.
در منطقه حرم رفت و آمد با سلاح نیز ممنوع است؛ چنانکه حضرت امام در تحریر الوسیله می‌گوید:
الرابع و العشرون: (من محرمات الاحرام) لبس السلاح علی الأحوط؛ کالسیف والخنجر والطینجه ونحوها، فما هو و آلات الحرب الّا لضرورة و یکره حمل السلاح إذا لم یلبسه إن کان ظاهراً و الأحوط الترک». (3) همچنانکه امام صادق علیه السلام در این باره فرمود:
«لَا بَأْسَ بِأَنْ یَخْرُجَ بِالسِّلَاحِ مِنْ بَلَدِهِ وَ لَکِنْ إِذَا دَخَلَ مَکَّةَ لَمْ یُظْهِرْهُ ...». (4) همچنانکه علی علیه السلام در حدیث أربع‌مائه فرمود: «لَا تَخْرُجُوا بِالسُّیُوفِ إِلَی الْحَرَمِ». (5) 3. ورود غیر مسلمان به حرم ممنوع است
ممنوعیت ورود غیر مسلمانان به حرم از دیگر احکام حرم است. غیر مسلمان همچنین حق سکونت و بلکه حق عبور و مرور از آن منطقه را ندارد؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلَا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا .... (6)
از آنجاکه مشرکان آلوده و ناپاکند، نباید بعد از این سال (سالی‌که علی علیه السلام آیات برائت را تلاوت کرد) نزدیک مسجد الحرام شوند. مضمون این آیه نیز یکی از مواد چهارگانه‌ای بود که حضرت امیر علیه السلام در سال نهم هجرت، در سرزمین مکه به مردم ابلاغ کرد.
در این آیه مبارکه، به فلسفه حرمت ورود مشرکان به حرم نیز اشاره شده است؛ یعنی چون مشرکان نجس هستند و مسجد الحرام جای مقدس و پاک است، پس آنان حق نزدیک


1- نور الثقلین، ج 1، ص 371 و 369 و صافی، ج 1، ص 360 و روایات دیگر.
2- بقره: 191
3- تحریر الوسیله، ج 1، ص 429
4- وسائل الشیعه، ج 13، ص 256 و فروع کافی، ج 4، ص 228
5- وسائل الشیعه، ج 13، ص 257، و فروع کافی، ج 4، ص 228
6- توبه: 28

ص: 23
شدن به آن مکان مقدس را ندارند تا چه رسد بخواهند داخل حرم شوند!
از «إِنَّمَا» که نشانه حصر است و از وصف به مصدر (نَجَسٌ) که در مبالغه استفاده می‌شود، بر می‌آید که گویا موصوف تنها عین نجس است؛ همچنانکه ظاهر اطلاق آیه شامل هر نوع کافر با هر عنوانی می‌شود؛ از این رو، سفرا و ... هم حق عبور و گذر از آن منطقه را ندارند.
4. ممنوعیت سکونت مفسد و ظالم در حرم
چهارمین حکم از احکام حرم آن است که باید از سکونت عاملان فساد و ظلم و الحاد در حرم پیش‌گیری شود، بلکه در این مورد با آنان با خشونت رفتار می‌شود؛ وَمَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ.
(1)
اگر چه بعضی از مفسران مصادیقی را برای الحاد به ظلم، آورده‌اند، اما همه این‌ها از باب ذکر بعضی از مصادیق است و گرنه معنای آیه وسیع است و شاهد آن روایتی است از امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه که فرمود: «کُلُّ ظُلْمٍ یَظْلِمُهُ الرَّجُلُ نَفْسُهُ بِمَکَّةَ مِنْ سَرِقَةٍ أَوْ ظُلْمِ أَحَدٍ أَوْ شَیْ‌ءٍ مِنَ الظُّلْمِ فَإِنِّی أَرَاهُ إِلْحَاداً وَ لِذَلِکَ کَانَ یُتَّقَی أَنْ یُسْکَنَ الْحَرَمُ». (2) و یا از طریق اهل سنت روایت شده که «شَتمُ الْخادِمِ فِی الْحَرَم، ظُلْمٌ فَما فَوقه». (3) به‌علاوه، حذف مفعولِ «یُرِدْ» هم دلالت بر عموم دارد و شامل هر نوع ظلم و انحراف از حق می‌شود؛ چنانکه بعضی از مفسران در این باره گفته‌اند: «وَ مَنْ یُرِدْ فِیهِ ممّا ترک مفعوله لیتناول کل متناول، أی و من یرد فیه شیئاً ما أو مراداً ما». (4) مؤید دیگر، معنای الحاد (5) است که هر نوع انحراف از حقی را شامل می‌شود.
تا انسان از بند عبودیت و بندگی دیگری آزاد نشود، صلاحیت طواف برگرد آن (بیت العتیق) را نمی‌یابد و هرکس به گرد آن طواف کرد، دیگر نباید سر به بندگی غیر بگذارد.
نکته دیگر این‌که، برای تأکید و مبالغه در تحذیر، جزا (نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ) را بر مجرد اراده (مَنْ یُرِدْ ...) مترتب کرده است و شاید بشود گفت که: اگر اراده گناه در موارد دیگر گناه محسوب نمی‌گردد، در این سرزمین مقدس، نه تنها گناه است که بعضی از علما از جمله «نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ» برداشت کرده‌اند اگر کسی در حرم مرتکب خلاف شود، علاوه بر حد و


1- حج: 25
2- نور الثقلین، ج 3، ص 483 و وسائل ج 13 ص 232
3- در المنثور، ج 6، ص 28
4- المیزان، ج 14، ص 367 وروح المعانی ج 17 ص 140 و تفسیر کبیر، ج 23، ص 25 و کشاف، ج 3، ص 151
5- «الحد فلان مال عن الحقّ»، مفردات راغب.

ص: 24
تعزیر، مجازات افزوده هم دارد.
(1) این برداشت را برخی روایات، که دلالت دارند گناهان در مکه دو برابر بوده و عذابش نیز شدیدتر است؛ همانگونه که عبادت در مکه چند برابر ثواب دارد، تأیید می‌کند.
جمله «مَنْ یُرِدْ ...»، اگر چه ظهور در انسان دارد، اما با توجه به بعضی روایات، این حکم شامل حیوانات هم می‌شود؛ چنانکه از امام صادق علیه السلام، در حالی که در مسجد الحرام بودند، سؤال شد «انّ سبعاً من سباع الطیر علی الکعبة لا یمر به شی‌ء من حمام الحرم الا ضربه فقال: انصبوا له و اقتلوه فانّه قد الحد فی الحرم». (2) 5. برابری مقیم و مسافر در استفاده از حرم
از احکام دیگر حرم آن است که همه مردم در این منطقه یکسان‌اند ... ... وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِی جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ .... (3)
مفسران در تفسیر جمله «سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ ...»، نظریات گوناگون داده‌اند؛ گروهی گفته‌اند: مراد از «سَواء» در سکنی گزیدن است؛ از این رو، برخی از فقها، خرید و فروش و اجاره خانه‌های مکه را حرام دانسته‌اند و برای اثبات آن، به آیه شریفه و روایات تمسک کرده‌اند، برای این‌که اگر خانه‌های مکه قابل تملّک باشد، «عاکف» و «بادی» نباید در استفاده کردن از خانه‌های مکه مساوی باشند، در حالی که آیه می‌گوید عاکف و بادی، مساوی هستند.
در موارد متعددی از روایات نیز آمده است:
- علی علیه السلام در نامه‌ای به قثم بن عباس، فرماندار مکه نوشت: «وَ مُرْ أَهْلَ مَکَّةَ أَلَّا یَأْخُذُوا مِنْ سَاکِنٍ أَجْراً فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَقُولُ سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ». (4)- عن علی علیه السلام: «إنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله نهی أهل مکة عن إجارة بیوتهم و إن تعلّقوا علیها أبواباً و قال: سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ». (5)
- عن ابن عمر: «إنّ النّبیّ صلی الله علیه و آله قال: مکّة مباحه لا تؤجر بیوتها و لا تباع رباعها». (6)- عن ابن عمر: «إنّ النّبیّ صلی الله علیه و آله قال: من أکل کراء بیوت مکّة أکل ناراً». (7) لازمه این قول آن است که مراد از مسجد الحرام مکه باشد تا بحث سکونت در خانه‌ها مطرح شود و برای توجیه اطلاق مسجد الحرام بر مکه، دو مؤید ذکر کرده‌اند:
1. از آنجاکه مراد از «عاکف» مقیم است و اقامت مقیم در مسجد نیست، بلکه در منازل


1- السیوری جمال الدین المقداد بن عبد اللَّه، کنز العرفان فی فقه القرآن، ج 1، ص 335
2- نور الثقلین، ج 1، ص 482 و 480 و روایات دیگر.
3- حج: 25
4- نور الثقلین، ج 3، ص 482 و 480 و روایات دیگر.
5- برهان، ج 3، ص 84
6- در المنثور، ج 6، ص 26
7- در المنثور، ج 6، ص 26 و روایات دیگر.

ص: 25
است، پس مراد از مسجد الحرام مکه است.
(1) 2. در آیات دیگر نیز مسجد الحرام اطلاق بر مکه شده، مانند آیه:
سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنْ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی. (2)
این آیه، صراحت دارد که آغاز معراج از مسجد الحرام بوده، در حالی‌که در تاریخ و بعضی از روایات آمده است که محلّ معراج، خانه خدیجه یا خانه امّ هانی یا شعب ابی‌طالب بوده است. بنابراین، می‌توان گفت منظور از مسجد الحرام در این آیه، شهر مکّه است. (3) در مقابل این قول، گروه دیگری از مفسران گفته‌اند: مراد از «سواء»، سواء در عبادت و انجام مراسم حج است و هیچ‌کس حق مزاحمت به دیگری در امور حج و عبادت را ندارد.
قال صلی الله علیه و آله: «یا بنی عبد مناف، من ولی منکم من أمر النّاس شیئاً، فلا یمنعن أحداً طاف بهذا البیت و صلّی فیه أی وقت شاء فی لیل أو نهار». (4) بنابراین قول، مراد از مسجد الحرام، خودِ مسجد است و طبق این نظریه، خرید و فروش و اجاره خانه‌های مکه جایز خواهد شد؛ لقوله صلی الله علیه و آله: «و هل ترک لنا عقیل من ربع (من دار)» (5) همانگونه که نقل شده؛ «قد اشتری عمر بن خطّاب دار السجن». (6) اما آنچه که ابتدا به نظر می‌رسد این است که قدر متیقّن از سواء، سواء در عبادت و اجرای مراسم حج است که سیاق آیه و ظاهر لفظ مسجد الحرام آن را تأیید می‌کند؛ زیرا صدر آیه مربوط به صدّ از سبیل اللَّه و صدّ از مسجد الحرام است و این با عبادت سازگاری دارد، نه صرف سکنی گزیدن در مکه. به علاوه، لفظ مسجد الحرام حقیقت در خود مسجد است و دلیلی نداریم که از ظاهر آیه دست برداریم، چراکه آغاز معراج از بیرون مسجد الحرام، مسلّم نیست بلکه محتمل است که از خود مسجد آغاز شده باشد و یا به گفته مرحوم صاحب جواهر، از منزل امّ هانی به مسجد الحرام رفت و از آنجا به مسجد الاقصی سیر نمود (7) و از سوی دیگر، این احتمال وجود دارد که مراد از عاکف، ملازم مسجد یا مجاور در مسجد باشد؛ به‌طوری که برای او امکان داشته باشد که هر وقت خواست به راحتی به آنجا برود. (8) مؤید دیگر این‌که، خانه خدا عتیق است؛ از این رو، ملک کسی نمی‌شود و خداوند متعال آن را برای عبادت همه مردم قرار داده است؛ إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ؛ یعنی «وضع لعبادة الناس» و یا در موارد دیگر فرمود: وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ. (9) قِیَاماً لِلنَّاسِ. (10)
و ... و سیاق این آیات با آیه مورد بحث؛ (جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ) سازگاری دارد اما با


1- تفسیر کعبی، ج 23، ص 24
2- اسراء: 1، و نیز آیه لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ. بقره: 196
3- کنز العرفان، ج 1، ص 335
4- تفسیر کبیر، ج 23، ص 24
5- کنز العرفان، ج 1، ص 335 و تفسیر کبیر، ج 23، ص 24
6- تفسیر کبیر، ج 23، ص 24
7- جواهر الکلام، ج 20، ص 48
8- تفسیر کبیر، ج 23، ص 24
9- بقره: 125
10- مائده: 97

ص: 26
توجه به اطلاق سواء، که متعلق آن ذکر نشده است و حذف متعلق هم دلالت بر عموم می‌کند، به خصوص با عنایت به روایات زیادی که آیه مذکور را تفسیر به سواء در سکنی کرده‌اند، استظهار می‌شود آیه مبارکه، هم شامل سواء در عبادت می‌شود و هم سواء در سکنی.
اما روایاتی که آیه شریفه را تفسیر به سواء در سکنی کرده‌اند. برخی از آن‌ها بشرح ذیل است؛ «عَنْ حُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ قَالَ ذَکَرَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام هَذِهِ الْآیَةَ سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ قَالَ: کَانَتْ مَکَّةُ لَیْسَ عَلَی شَیْ‌ءٍ مِنْهَا بَابٌ وَ کَانَ أَوَّلُ مَنْ عَلَّقَ عَلَی بَابِهِ الْمِصْرَاعَیْنِ مُعَاوِیَةَ بْنَ أَبِی سُفْیَانَ وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یَمْنَعَ الْحَاجَّ شَیْئاً مِنَ الدُّورِ مَنَازِلِهَا».
(1) «عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّهُ کَرِهَ إِجَارَةَ بُیُوتِ مَکَّةَ وَ قَرَأَ: سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ. (2)
اما اطلاق مسجد الحرام بر معنای وسیعتر از خود مسجد، ظاهراً در قرآن نمونه‌هایی دارد (3)، هم‌چنان‌که لفظ «بیت عتیق» بر مکه و اطراف آن استعمال شده است؛ ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَی الْبَیْتِ الْعَتِیقِ. (4)
به علاوه مراد از عاکف به قرینه مقابله، با بادی مقیم خواهد بود، نه ملازم، چنان‌که حضرت امیر علیه السلام در تفسیر عاکف و بادی فرمود: «فالعاکف المقیم به و البادی الّذی یحج إلیه من غیر أهله». (5) پس معنای آیه شریفه با توجه به اطلاق کلمه «سواء» و روایات، معنایی است وسیع که نه تنها زائران خانه خدا در انجام مراسم حج یکسانند، بلکه در استفاده کردن از زمین و خانه‌های مکه جهت استراحت و سایر نیازها، یکسان خواهند بود.
اما بحث از این‌که آیا بیع و شراء و اجاره خانه‌های مکه حرام است یا نه، بحثی است فقهی. از این‌رو، تفصیل کلام در جای خود می‌آید. اما به اجمال می‌توان گفت: از آنجاکه اساس روایات وارده در تفسیر آیه مبارکه دو دسته است؛ دسته‌ای ظهور در تحریم دارد و دسته دیگر کراهت، از این رو، طبق قاعده اصولی، روایاتی که ظهور در تحریم دارند، حمل بر کراهت خواهند شد: همانگونه که قول مشهور، بر کراهت است. (6) همانطور که مرحوم صاحب جواهر هم در این باره فرمود: اگر چه به ظاهر، آیه و تعدادی از روایات دلیل بر تحریم است، اما شهرت اصحاب و تعبیر لاینبغی ترجیح بر کراهت می‌دهد و در ادامه فرمود: «و کونها مفتوحة عَنوة لا یمنع من الأولویة و اختصاص الآثار بمن فعلها و حینئذ فیجوز أخذ الأجرة». (7)


1- وسائل‌الشیعه، ج 13، ص 269؛ نورالثقلین، ج 3، صص 481 و 480
2- نورالثقلین، ج 3، صص 480 و 481؛ وسائل‌الشیعه، ج 13، ص 269 و روایات دیگر، که برخی از آن‌ها پیشتر گذشت.
3- بقره: 191 و 196- توبه 28
4- حج: 33
5- نور الثقلین، ج 3، صص 480 و 481، روایات دیگر که برخی از آن‌ها پیشتر گذشت.
6- جواهر الکلام، ج 20، صص 50- 48
7- جواهر الکلام، ج 20، ص 48 تا 50

ص: 27
به علاوه، امکان دارد گفته شود که تملیک زمین دارای اشکال است اما تملّک بنا و منافع آن، هیچ اشکالی ندارد؛ مانند بنا در زمین وقفی، که قابل فروش و اجاره است و شاید هم کسی بگوید: نهایت چیزی که از آیه و روایات استفاده می‌شود، تحریم بیع و اجاره در موسم حج است، اما در غیر موسم حج، به چه دلیل حکم به تحریم شود؟
به هر حال، این معنی مسلم است که اهل مکه باید از هرگونه سخت‌گیری بر زائران خانه
خدا خودداری کنند و بلکه برای آنان تسهیلات فراهم آورند. بنابراین، هیچ‌کس حق ندارد به هر عنوانی (متولّی- خادم) کمترین مزاحمتی برای حاجیان ایجاد کند و یا آن مکان‌های مقدس را تبدیل به پایگاهی اختصاصی برای گروهی خاص نماید، بلکه حرم متعلّق به همه مسلمانان است و هر نوع ایجاد مزاحمت و ممانعت، تجاوز به حقوق مسلمانان جهان محسوب می‌شود و مرتکبین آن بر اساس آیه مبارکه: نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ باید به اشدّ مجازات تنبیه شوند؛ چون مفهوم جمله الَّذِی جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ ... این است که حرم در انحصار گروه یا مذهب خاص نیست؛ همانگونه که مفهوم سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ، برابری زائران خانه خدا در انجام مناسک و مراسم حج را می‌رساند.
اگر این خانه، خانه خداست (بَیْتِیَ)
(1)
و برای همه مردم (آنهایی که اسم ناس بر آن‌ها اطلاق می‌گردد، بدون هیچ فرقی میان حاضر و بادی، مکی و آفاقی و وهابی و غیر وهابی)


1- بقره: 125 و حج: 26

ص: 28
قرار داده شده است؛ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ،
(1) جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ، (2) مَثَابَةً لِلنَّاسِ، (3) قِیَاماً لِلنَّاسِ. (4)
پس چرا امروزه عاکفین، با دیدگاه خاصی که دارند، بر خلاف صریح قرآن، حرم را در انحصار خود قرار داده و آزادی عمل در انجام مراسم حج را از بادی گرفته‌اند. آیا این نوعی الحاد به ظلم نیست؟ آیا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ شامل آن‌ها نمی‌گردد؟
آیا این عمل حاکمان سعودی، که هر سال قانونی جعل و جلوی عده‌ای از مشتاقان و مستطیعان را می‌گیرند بر خلاف آیات قرآن و برخلاف فرمانی که علی علیه السلام به قثم بن عباس نوشت (فَأَقِمْ لِلنَّاسِ) نیست؟ آیا سرزمین مکه که بر اساس دو اصل قرآنی منطقه امن و آزاد است، ایجاد محدودیت‌ها و مزاحمت‌ها، نوعی بدعت نیست؟ (5) 6. تشریفات خاص جهت ورود به حرم
هر کس که بخواهد از بیرون وارد حرم شود (اگر چه موسم حج نباشد) ابتدا باید در یکی از میقات‌ها، با تشریفاتی خاص احرام بپوشد و آنگاه وارد حرم شود و این یکی دیگر از احکام حرم می‌باشد. جالب توجه است که میقات‌ها با حرم، فرسنگ‌ها فاصله دارد؛ یعنی اگر به حضرت موسی علیه السلام در داخل سرزمین طور گفته‌اند: ... فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُویً (6)
به زائران خانه خدا گفته‌اند: فرسنگ‌ها مانده به حرم، کفش و کلاه را در بیاورید و با رمز خاص و لباس ویژه، قصد زیارت خانه خدا کنید.
7. کندن گیاهان و شکستن شاخه‌های درختان در حرم ممنوع است
از احکام دیگر حرم آن است که از کندن گیاهان و شکستن شاخه درختان حرم پرهیز شود و چنین عملی ممنوع است تا آنجا که برای متخلّفین، مجازات مالی (7) در نظر گرفته شده است و این حکم شامل غیر محرم هم می‌شود؛ چنانکه حضرت امام در تحریر الوسیله فرمود:
«للمحلّ أیضا قطع الشحر و الحشیش من الحرم فیما لا یجوز». (8) همانگونه‌که امام صادق علیه السلام فرمود: «کلّ شی‌ء ینبت فی الحرم فهو حرام علی الناس أجمعین». (9) حتی شاخه درختی را که ریشه‌اش داخل حرم و شاخه‌اش در خارج حرم است، نمی‌شود شکست. همچنین اگر ریشه آن داخل حلّ و شاخه‌اش در حرم باشد.


1- آل عمران: 96
2- حج: 25
3- بقره: 125
4- مائده: 97
5- با استفاده از کتاب در راه بر پائی حج ابراهیمی عمید زنجانی.
6- طه: 12
7- «لو قطع الشجرة الّتی لا یجوز قطعها أو قلعها فإن کانت کبیرة فعلیه بقرة و إن کانت صغیرة فعلیه شاة علی‌الأحوط» تحریر الوسیله، ج 1، ص 428 مسأله 45 از تروک احرام.
8- تحریر الوسیله، ج 1، ص 429
9- وسائل الشیعه، ج 12، ص 552

ص: 29
معاویة بن عمار از امام صادق علیه السلام پرسید: «شَجَرَةٍ أَصْلُهَا فِی الْحَرَمِ وَ فَرْعُهَا فِی الْحِلِّ؟
فَقَالَ: حَرُمَ فَرْعُهَا لِمَکَانِ أَصْلِهَا. قَالَ: قُلْتُ فَإِنَّ أَصْلَهَا فِی الْحِلِّ وَ فَرْعَهَا فِی الْحَرَمِ. قَالَ:
حَرُمَ أَصْلُهَا لِمَکَانِ فَرْعِهَا».
(1) این حکم حتی شامل آنجا نیز می‌شود که پرنده‌ای روی شاخه‌ای نشسته که در حل قرار دارد، اما ریشه‌اش در حرم است؛ یعنی کسی نمی‌تواند آن پرنده را رمی کند، چنان‌که از علی علیه السلام در این مورد سؤال شد: «... شَجَرَةٍ أَصْلُهَا فِی الْحَرَمِ وَ أَغْصَانُهَا فِی الْحِلِّ عَلَی غُصْنٍ مِنْهَا طَائِرٌ رَمَاهُ رَجُلٌ فَصَرَعَهُ. قَالَ: عَلَیْهِ جَزَاؤُهُ إِذَا کَانَ أَصْلُهَا فِی الْحَرَمِ». (2) 8. اختیاری بودن نماز در قصر و اتمام
همچنین از احکام ویژه آن است که زائران خانه خدا می‌توانند در مسجد الحرام یا شهر مکه (3) نمازشان را تمام بخوانند.
9. حکم کسی که عمداً کعبه و مسجد الحرام را آلوده کند
از احکام خاص کعبه و مسجد الحرام آن است که هرکس به عمد، کعبه معظمه را آلوده کند حکمش اعدام و هرکس مسجد الحرام را آلوده کند حکمش تعزیر شدید است؛ چنانکه ابی الصباح کِنّانی از امام صادق علیه السلام پرسید:
«مَا تَقُولُ فِیمَنْ أَحْدَثَ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ مُتَعَمِّداً؟ قَالَ: یُضْرَبُ رَأْسُهُ ضَرْباً شَدِیداً.
ثُمَّ قَالَ: مَا تَقُولُ فِیمَنْ أَحْدَثَ فِی الْکَعْبَةِ مُتَعَمِّداً؟ قَالَ: یُقْتَلُ». (4) 10. حکم بنای ساختمان در پیرامون کعبه
حکم ساخت بنا در اطراف کعبه آن است که بنا نباید به احترام کعبه بلندتر از کعبه باشد؛ به‌طوری‌که بعضی از علما فتوی به حرمت داده‌اند، چنان‌که مرحوم صاحب جواهر در این باره نقل کرده است: «قال الشیخ و جماعة علی ما فی المدارک، یحرم أن یرفع أحد بناء فوق الکعبة لاستلزامه الإهانة لها ... و قیل و القائل هو المشهور کما فی کشف اللثام یکره و هو الأشبه». (5) چنانکه امام باقر علیه السلام در این باره فرمود: «وَ لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یَرْفَعَ بِنَاءً فَوْقَ الْکَعْبَةِ». (6)


1- وسائل الشیعه، ج 12، ص 559
2- وسائل الشیعه، ج 12، ص 560
3- این تردید به‌خاطر اختلاف فتوی است.
4- وسائل الشیعه، ج 13، ص 291
5- جواهر الکلام، ج 20، ص 50 و 51
6- فروع کافی، ج 4، ص 230؛ بحار الأنوار، ج 96، ص 60

ص: 30
11. حکم لقطه در حرم
اشیائی است که در حرم پیدا می‌شود؛ یعنی لقطه حرم با لقطه غیر حرم تفاوت دارد. اگر لقطه در غیر حرم پیدا شود بعد از یک‌سال اعلان کردن و ناامیدی از یافتن صاحبش، می‌توان آن را تصاحب کرد، اما اگر در حرم پیدا شد:
اولًا: نباید به آن دست زد و برخی فتوی داده‌اند که کسی حق ندارد به لقطه در حرم دست بزند؛ چنان‌که فیصل‌بن یسار از امام باقر علیه السلام در مورد لقطه حرم سؤال کرد حضرت فرمود: «لَا تَمَسَّ أَبَداً حَتَّی یَجِی‌ءَ صَاحِبُهَا ...»
(1) و یا وقتی که علیّ‌بن حمزه در باره مردی که دیناری از حرم برداشته بود، پرسید، حضرت فرمود: «بِئْسَ مَا صَنَعَ، مَا کَانَ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَأْخُذَهُ ...». (2) ثانیاً: اگر کسی لقطه‌ای را از حرم برداشت، نمی‌تواند مالک آن شود و باید بعد از یک‌سال، به نیت صاحبش صدقه بدهد و اگر صاحبش آمد، ضامن است؛ «فَإِنْ جَاءَ طَالِبُهُ فَهُوَ لَهُ ضَامِنٌ». (3) امام صادق علیه السلام در فرق لقطه حرم و غیر حرم فرمود: «اللُّقَطَةُ لُقَطَتَانِ: لُقَطَةُ الْحَرَمِ تُعَرِّفُ سَنَةً، فَإِنْ وَجَدْتَ صَاحِبَهَا وَ إِلَّا تَصَدَّقْتَ بِهَا، وَ لُقَطَةُ غَیْرِهَا، تُعَرِّفُ سَنَةً، فَإِنْ جَاءَ صَاحِبُهَا وَ إِلَّا فَهِیَ کَسَبِیلِ مَالِکَ». (4) از مطالب بالا برداشت می‌شود که گویی لقطه حرم هم در امان است و کسی حق تعرض به آن را ندارد.
* کعبه و بیت المقدس
از آن‌چه در این بخش آمد، ترجیح کعبه بر بیت المقدس به خوبی دانسته می‌شود، اما در عین حال، بیان مهمترین آن‌ها، با تفصیل، خالی از فایده نیست.
1. تنها خانه‌ای که خداوند آن‌را به خود نسبت داد و فرمود: «بَیْتِی»، کعبه است.
2. بانی کعبه، ابراهیم خلیل، از انبیای اولوالعزم است، اما بانی بیت المقدس، سلیمان از حافظان شریعت پیامبران اولوالعزم می‌باشد.
3. از آنجاکه بنای کعبه پیش از بنای بیت‌المقدس بوده، پس کعبه از نظر زمان سبقت بر بیت المقدس دارد و از قدیمی‌ترین معبدها است. پیشینه این خانه از زمان حضرت آدم، بلکه


1- وسائل الشیعه، ج 13، ص 260
2- وسائل الشیعه، ج 13، ص 260
3- وسائل الشیعه، ج 13، ص 260
4- وسائل الشیعه، ج 13، ص 260

ص: 31
طبق روایاتی، قبل از او بوده و همواره مصاف، معبد و قبله برای مردم بوده است. پس کعبه با این سابقه‌اش (هم سبقت زمانی هم معبد و مطاف و قبله بودن)، بر بیت المقدس شرف تقدّم یافت و از این رو بر کعبه، «بیت‌العتیق» اطلاق شده است. عتیق به چیزی می‌گویند که هم دارای پیشینه تاریخی بوده و هم از قداست بهره‌مند باشد.
4. خداوند متعال وعده داد که کعبه را از خطر دشمنان نگه‌دارد، اما در باره بیت‌المقدس چنین وعده‌ای را نداده‌است. ازاین‌رو است که وقتی بخت نصر مسجدالاقصی را خراب کرد، هیچ خطری متوجه او نشد و ماجرای ابرهه، آنگاه که می‌خواست کعبه را ویران کند، برایش پیش نیامد.
برای کعبه، علاوه بر امنیت تکوینی، امنیت تشریعی نیز مقرّر گردیده است.
(1) پی‌نوشت‌ها


1- با استفاده از مقاله آیت‌اللَّه جوادی آملی، فصلنامه «میقات حج»، شماره 4، چاپ تابستان 1372

ص: 37

فلسفه مناسک حج در کتابهای شیخ صدوق (ره)

عبد الهادی مسعودی
چرا آب زمزم گاهی شیرین است و زمانی شیرین نیست؟!
1. ابن عقبه، از برخی اصحاب، از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده‌است که: در حضور امام علیه السلام سخن از آب زمزم به میان آمد، حضرت فرمودند: از زیر حِجر، چشمه‌ای به سوی زمزم جاری است، هرگاه آب چشمه غالب گردد، آب زمزم شیرین می‌شود.
از چه رو مسجد الحرام محترم است و پوشیدن احرام واجب؟!
2. عباس بن معروف از برخی اصحاب از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که: خداوند مسجد الحرام را به خاطر کعبه حرم قرار داد و حرم را به خاطر مسجد الحرام و احرام را به خاطر حرم واجب کرد.
3. عبداللَّه بن محمّد بن حجّال، از برخی رجال خود، از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده که: خداوند تبارک و تعالی کعبه را قبله برای اهل مسجد و مسجد را قبله برای اهل حرم و حرم را قبله برای مردم دنیا قرار داد.
4. حمید بن مثنی العجلی، از حضرت صادق علیه السلام نقل می‌کند که: هرگاه

ص: 38
بنی‌اسرائیل قربانی می‌آوردند، آتشی شعله‌ور می‌شد و قربانیِ کسی را که از او پذیرفته شده بود، می‌خورد و خداوند تبارک و تعالی احرام را به جای قربانی قرار داد.
فلسفه تشریع تلبیه در حج
5. عبیداللَّه بن علی حلبی گوید: از حضرت صادق علیه السلام پرسیدم: چرا تلبیه جعل و تشریع شد؟ حضرت پاسخ داد:
خداوند- عزّ وجلّ- به‌جناب ابراهیم علیه السلام وحی‌کرد «میان مردم، انجام مناسک حج را ندا ده تا مردم پیاده و سواره و از هر راه دور به سوی تو آیند» پس ابراهیم ندا داد و مردم نیز از هر راه دور اجابتش کردند و تلبیه‌گویان به سوی او شتافتند.
6. عبدالکریم بن حلبی می‌گوید:
از امام صادق علیه السلام پرسیدم: چرا تلبیه تشریع شد؟ فرمود: چون خداوند متعال به ابراهیم علیه السلام فرمود: میان مردم حج را ندا ده، ابراهیم بر بلندی رفت و با صدای رسا مردم را دعوت کرد، مردم نیز از هر سو دعوت او را اجابت کردند.
7. سلیمان بن جعفر: از امام رضا علیه السلام در باره لبّیک گفتن و علّت آن پرسیدم، حضرت فرمود: وقتی مردم احرام ببندند، خداوند متعال ندایشان می‌دهد که:
ای بندگان و کنیزان من، شما را بر آتش حرام خواهم کرد؛ آنگونه که شما به‌خاطر من احرام بستید. آنگاه مردم به‌عنوان اجابت خداوند متعال، که آنان را ندا داد، می‌گویند:
«لَبَّیْک، اللَّهُمَّ لَبَّیْک».
8. حضرت حسن‌بن علیّ‌بن محمّدبن علیّ‌بن موسی‌بن جعفربن محمّدبن علی‌بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام فرمودند: مردی به حضور مبارک حضرت رضا علیه السلام رسید و گفت: ای پسر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، بفرمایید تفسیر «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِین» چیست؟
حضرت فرمودند: پدرم، از جدّم، از حضرت باقر و آن حضرت از حضرت زین‌العابدین و آن بزرگوار از پدرش علیهم السلام نقل کردند که مردی نزد امیر مؤمنان علیه السلام آمد و پرسید: تفسیر «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِین» چیست؟
حضرت فرمود: تفسیر «الحمد للَّه» این است که بندگان خدا برخی از نعمت‌های الهی را به اجمال بدانند؛ زیرا نمی‌توانند همه آن‌ها را بدانند و نعمت‌های خدا بیش از آن است که به شماره آید. پس حق‌تعالی به بندگان می‌فرماید: بگویید ستایش برای خدا است، برای نعمت‌هایی که پروردگار
ص: 39
عالمیان به ما داده است و عالمیان عبارت‌اند از: جماعت‌هایی از جمادات و حیوانات. امّا حیوانات را نعمت داد؛ به‌خاطر آن‌که حق‌تعالی به قدرت کامله‌اش آن‌ها را حرکت داد و از رزق خود غذا به آن‌ها عنایت کرد. آن‌ها را در کنف و سایه خود احاطه نمود و هر یک را به‌گونه‌ای که مصلحت ایجاب می‌کند، مورد تدبیر قرار داد.
و امّا جمادات را مورد نعمت قرار داد:
به خاطر آن‌که حق‌تعالی آن‌ها را با قدرت خود نگاه داشت؛ جمادات متّصل را از جدا شدن و جمادات منفصل را از اتصال و چسبیدن و آسمان را از افتادن بر زمین نگه‌داشت، مگر آن‌که خود به آن اذن سرنگون شدن دهد و زمین را از فرو رفتن حفظ کرد، مگر به فرمان خود، که خدا به بندگانش مهربان و رحیم است.
سپس امام علیه السلام فرمود: ربّ جهانیان، مالک و خالق آنان و روزی‌رسان به ایشان است؛ از آن‌جا که می‌دانند و نمی‌دانند.
روزی تقسیم شده است و تمام انسان‌ها از آن بهره‌مندند و به فرزند آدم می‌رسد، هرگونه که می‌خواهد رفتار کند. نه تقوای متّقی بر آن می‌افزاید و نه عصیان و فجور معصیت‌کار از آن می‌کاهد. میان ما و آن رزق، حجاب و پرده‌ای است که رزق طالب آن است. اگر یکی از شما بخواهد از روزی خود بگریزد، روزی به دنبالش می‌آید همان‌طور که مرگ به دنبالش می‌آید.
خداوند- جلّ جلاله- می‌فرماید:
بگویید حمد برای خدا است، در برابر نعمت‌هایی که به ما داده است و در کتب پیشینیان، قبل از این‌که آفریده شویم، ما را یاد کرده است. پس در این عبارت بر محمّد و آلش- صلوات اللَّه علیهم اجمعین- و شیعیان ایشان واجب گردیده که خدا را شکرگزار باشند و در مقابل برتری و تفضّلی که در برابر دیگر امّت‌ها به ایشان داده، از او قدردانی کنند.
و این همان است که پیامبرخدا صلی الله علیه و آله فرمود: زمانی که خداوند- عزّوجلّ- حضرت موسی‌بن عمران علیه السلام را مبعوث کرد و وی را برای رازگویی برگزید و دریا را برایش شکافت و بنی‌اسرائیل را نجات داد و تورات و الواح را به وی عطا کرد و منزلت خود را در دربار خدای عزیز و جلیلش دید، گفت: پروردگارا! به من کرامتی دادی و عنایتی فرمودی که به هیچ‌یک از پیشینیانم چنین توجّهی نداشته‌ای.
خدای- عزّوجلّ- فرمود: ای موسی، آیا می‌دانی که محمّد نزد من از تمام
ص: 40
فرشتگان و از تمام مخلوقاتم برتر و بالاتر است؟!
موسی عرض کرد: پروردگارا! اگر محمّد صلی الله علیه و آله از تمام آفریدگانت افضل و برتر است، آیا در میان آل انبیا، از آل من کسی گرامی‌تر و برتر هست؟
خدا فرمود: ای موسی، آیا نمی‌دانی که فضل و برتری آل محمّد بر تمام انبیا، مانند برتری محمّد بر همه پیامبران است؟
موسی علیه السلام: عرض کرد: پروردگارا! اگر آل محمّد چنین هستند، پس آیا در میان امت انبیا امّتی برتر از امّت من هست؟ چه آن‌که بر امّت من ابر سایه افکند، ترنجبین و مرغ بریان بر ایشان نازل کردی و دریا را بر ایشان شکافتی؟
خداوند- جلّ جلاله- فرمود: ای موسی، آیا نمی‌دانی فضل و برتری امّت محمّد بر تمام امّت‌ها، چون فضل خود او بر تمام خلایق است؟
موسی علیه السلام گفت: پروردگارا! کاش من ایشان را می‌دیدم. پس خدا وحی کرد که: تو ایشان را هرگز نخواهی دید؛ زیرا هنگام بروز و ظهور و خلقت ایشان اکنون نیست ولی به‌زودی آن‌ها را در بهشت؛ یعنی در جنّات عدن و فردوس برین در محضر حضرت محمّد خواهی دید، که در نعمت‌های بهشتی غوطه‌ور و در خیرات و زیبایی‌های آن غرق‌اند. آیا دوست داری سخن ایشان را به تو گوشزد کنم؟
موسی علیه السلام عرض کرد: آری، ای پروردگار من.
خداوند فرمود: در مقابل من بایست و تن‌پوش خود را محکم و استوار کن و همچون بنده رامی در مقابل سلطان با عظمت و شکوه قرار گیر. موسی علیه السلام چنین کرد. پس حق ندا داد: ای امّت محمّد، تمام آن‌ها در حالی که در پشت پدران و رحم‌های مادرانشان بودند، اجابت کرده، گفتند: «لَبَّیْک، اللَّهُمَّ لَبَّیْک، لَبَّیْکَ لا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْک، إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْک، لا شَرِیکَ لَکَ».
ص: 41
آنگاه امام علیه السلام فرمودند: خداوند- عزّوجلّ- این اجابت را با عباراتی که ذکر شد، شعار حج قرار داد. پس از آن، پروردگار متعال ندا داد: ای امّت محمّد، حکم من بر شما چنین تقدیر شده که رحمت من نسبت به شما بر غضبم سبقت دارد و عفو و بخششم پیش از عقاب و مؤاخذه‌ام می‌باشد. پیش از آن‌که مرا بخوانید، دعای شما را مستجاب می‌کنم و پیش از آن‌که از من بپرسید و درخواست کنید، به شما عطا خواهم کرد. هریک از شما مرا ملاقات کند، در حالی که اینگونه شهادت دهد:
«لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، صادِقٌ فِی أَقْوالِهِ، مُحِقٌ فِی أَفْعالِهِ ...».
«خدایی جز خدای یگانه نیست. او تنها است و شریکی ندارد و محمّد بنده و فرستاده او، راستگو در گفتار و کردار است و علیّ‌بن ابی‌طالب برادر و جانشین بعد از او و ولیّ حضرتش می‌باشد و پیروی و اطاعت از او، لازم است؛ همان‌گونه که اطاعت از محمّد.
همچنین کسی را که شهادت دهد: اولیای آن حضرت برگزیدگان و پاکیزگان و برکشیدگان با آیات شگفت الهی و راهبر به حجّت‌های خدا بعد از آن دو (پیامبر و علی علیهما السلام) و دوستان خدا هستند، او را در بهشت خود وارد خواهم کرد، حتی اگر گناهانش مانند کف روی دریا باشد.»
سپس امام علیه السلام افزود: پس از آن که حق‌تعالی حضرت محمّد صلی الله علیه و آله را مبعوث کرد، فرمود:
ای محمّد، تو در کوه طور نبودی، آن زمان که امّتِ تو را خوانده و به این کرامت اختصاص دادم. سپس خدای عزیزِ جلیل، به پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمود:
بگو ای محمّد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِین»؛ ستایش تنها برای خداست، پروردگار عالمیان، بر این فضیلتی که به من اختصاص داد. به امّت آن حضرت نیز فرمود:
بگویید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ عَلی مَا اخْتَصَّنا بِهِ مِنْ هذِهِ الْفَضائِلِ»؛ یعنی ستایش برای خدا است که پروردگار عالمیان است، بر این فضیلت‌هایی که به ما اختصاص داده است.
9. جابر از امام باقر علیه السلام نقل کرده که فرمود: حضرت موسی علیه السلام از رمله مصر احرام بست و از «صفائح الروحاء»
(1) گذر کرد؛ در حالی که محرم بود و شتر خویش


1- علامه مجلسی رحمه الله می‌گوید: جایی است میان دو حرم مکه و مدینه و در سی یا چهل میلی مدینه. «صفح» به‌معنای جانب است و «صفح جبل» یعنی پایین کوه. ممکن است نام این مکان، به همین اعتبار نهاده شده است.

ص: 42
را با زمامی از لیف (خرما) می‌کشید و چون تلبیه گفت: کوه‌ها به او پاسخ می‌دادند.
10. ابو بصیر گوید: شنیدم که امام باقر علیه السلام فرمود: حضرت موسی‌بن عمران علیه السلام با هفتاد پیامبر، سوار بر شتری سرخ مو، که مهارش از لیف بود، هنگام عبور از درّه فراخ روحاء، که همگی عبای قطوانیه به دوش انداخته بودند، می‌گفت:
«لَبَّیْکَ عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدَیْکَ لَبَّیْک»؛ آری، آری، بنده است و فرزند بنده است، آری، آری.
ای امّت محمّد، حکم من بر شما چنین تقدیر شده که رحمت من نسبت به شما بر غضبم سبقت دارد و عفو و بخششم پیش از عقاب و مؤاخذه‌ام می‌باشد. پیش از آن‌که مرا بخوانید، دعای شما را مستجاب می‌کنم.
11. هشام بن حکم، از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده که: حضرت موسی‌بن عمران علیه السلام در حالی که روی شتر سرخ مویی نشسته بود و آن شتر مهاری از لیف داشت و آن حضرت دو جامه قطوانیه به بر کرده بود، از راه فراخ روحاء گذر کرد و پیوسته می‌گفت: «لَبَّیْکَ یا کَرِیم لَبَّیْکَ».
یونس بن متی علیه السلام نیز از همین راه می‌گذشت و می‌گفت:
«لَبَّیْکَ، کَشَّافَ الْکُرَبِ الْعِظامِ، لَبَّیْک»؛ آری، آری، ای بازگشای سختی‌های بزرگ، آری، آری.
جناب عیسی‌بن مریم علیه السلام هم از همین جاده می‌گذشت و می‌گفت:
«لَبَّیْکَ عَبْدُکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ لَبَّیْک»؛ آری، آری، بنده‌ات و فرزند کنیزت، آری، آری.
همچنین حضرت محمّد صلی الله علیه و آله از همین راه عبور کرد و در آن حال رو به درگاه الهی گفت:
«لَبَّیْکَ ذَا الْمَعارِجِ لَبَّیْک».
از چه رو گروهی یک حج، گروهی دو حج یا بیشتر به‌جا می‌آورند و برخی اصلًا حج نمی‌گزارند؟!
12. عبداللَّه بن سنان، از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده که آن جناب گفت:
وقتی حقّ- عزّوجلّ- به ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام فرمان داد بیت‌اللَّه را بسازند و آن‌ها خانه را ساختند. به ایشان امر کرد رکنی را بالا ببرند و پس از آن، در میان مردم ندا کنند: «آگاه باشید و توجّه کنید، «بیا حج»، «بیا حج».
گفتنی است، اگر ندا می‌داد: «بیایید به
ص: 43
حج»، تنها کسانی اجابت می‌کردند که در آن روز بودند، اما وقتی گفت: «بیا حج»، تمام مردم؛ چه انسان‌های مخلوق و چه آنان‌که در اصلاب و پشت مردان بودند، لبیک گفتند و دعوت حق را اجابت کردند. پس آنان‌که ده بار لبیک گفتند، ده بار به حج رفتند و کسانی‌که پنج بار لبیک گفتند، پنج مرتبه حج گزاردند و آنان‌که لبیک بیشتری گفتند، به تعداد لبیکی که گفتند، حج انجام دادند و کسانی هم که یک بار لبیک گفتند، یک حج انجام دادند و آنان‌که اصلًا لبیک نگفتند، برای انجام حج گام برنداشتند.
13. غالب بن عثمان از یکی از صحابه و او از امام باقر علیه السلام نقل کرده که گفت: چون خداوند متعال به ابراهیم علیه السلام فرمان داد که میان مردم ندای حج سر دهد، بر بالای مقام رفت و بر فراز آن ایستاد، و در آن حال روبه‌روی کوه ابو قبیس قرار گرفت.
پس در میان مردم به حج ندا داد و به گوش همه آنان‌که تا برپاییِ قیامت، در صلب‌مردان و رحم زنان هستند، رسانید.
14. علی بن سالم، از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند: اگر برای کسی، در شبی که تمام امور خلایق مقدّر می‌شود و آن شب بیست و سوّم ماه مبارک رمضان است، حج نوشته نشود، در آن سال به حج نخواهد رفت؛ چه آن‌که در شب مزبور، سفر تمام حاجیانِ آن سال نوشته می‌شود و همچنین روزی‌ها و عمرها و وقایع و اتّفاقاتی که در آن سال رخ خواهد داد، مقدّر می‌گردد.
راوی گوید: به آن حضرت عرض کردم: پس، کسی که در شب قدر نامش در صف حاجیان نوشته نشود، استطاعت رفتن به حج را ندارد؟ فرمود: خیر. عرض کردم:
چرا چنین است؟ فرمود: من با شما خصومت و مجادله نمی‌کنم، واقعیت امر اینگونه است.
چرا محدوده حرم، همان مقدار کنونی است و بیشتر یا کمتر نیست؟
15. احمد بن محمّد بن ابی نصر بزنطی گوید: از امام رضا علیه السلام در باره حرم و محدوده آن پرسیدم و این‌که چرا در برخی مناطق محدوده حرم به خانه خدا نزدیک و در برخی مناطق دور است؟ حضرت فرمود:
وقتی خداوند آدم علیه السلام را از بهشت فرود آورد، او بر کوه ابو قبیس هبوط کرد. در این هنگام، آدم احساس وحشت کرد و احساس کرد آن‌چه را که در بهشت می‌شنید دیگر نمی‌شنود، از این رو به پروردگار شکایت کرد. خداوند یاقوت سرخی را فرود آورده، در محلّ کعبه قرار داد. آدم بر گِرد آن
ص: 44
طواف می‌کرد و نور آن تا محدوده کنونی حرم می‌رسید. حدّ و حریم آن نشانه‌گذاری شد و خداوند آن را حرم قرار داد.
16. محمّد بن اسحاق، از حضرت صادق علیه السلام، از پدران گرامی‌اش علیهم السلام نقل کرده که فرمودند:
خداوند متعال به جبرئیل وحی کرد:
من خداوند بخشنده و مهربانم. به آدم و حوّا ترحّم کردم؛ زیرا بسیار شکوه و شکایت کردند، از این رو، خیمه و چادری از چادرهای بهشتی برایشان فرستادم، به خاطر گریه و وحشت و تنهایی‌شان، مورد رحم و مهربانی خویش قرارشان دادم. پس خیمه را بر ترعه،
(1) که میان کوه‌های مکّه است، سر پا کردم.
باری، جبرئیل خیمه را، که به مقدار حج بیت بود، جای آن نصب کرد و آدم را از صفا و حوّا را از مروه آورد و هر دو را در خیمه جمع کرد.
حضرت افزودند: ستون خیمه، شاخه‌ای از یاقوت سرخ بود که نور و شعاعش کوه‌های مکه و اطراف آن را روشن کرده بود. این نور امتداد داشت و نهایت بُرد و تابش آن، حدود حرم کنونی است؛ لذا حق تبارک و تعالی منتهی الیه این نور را از اطراف حرم برای خیمه عمود منظور کرد و سرّ حرم قرار دادن برای خیمه و عمود، آن بود که این دو از بهشت محسوب شده، لاجرم احترامشان لازم بود؛ از این رو، حق‌تعالی اجر و ثواب حسنات را مضاعف و مؤاخذه و عقوبت بدی‌ها را نیز دو چندان قرار داد.
امام علیه السلام ادامه دادند: و طناب و ریسمان‌های خیمه، از اطراف کشیده شد و منتهای آن‌ها که میخ‌های چادر را آن‌جا می‌کوبند، اطراف و حریم مسجدالحرام به حساب آمد.
میخ‌های خیمه، سنگ‌هایی از طلای ناب بهشتی و طناب‌های آن از موهای بافته شده سرخ رنگ بود.
خداوند متعال به جبرئیل علیه السلام وحی کرد:
هفتاد هزار فرشته بر زمین فرود آورده تا خیمه را از دستیاران ابلیس محافظت کنند و در ضمن با آدم مأنوس شوند، به منظور تعظیم بیت و خیمه، پیرامون آن طواف کنند.
حضرت فرمودند: جبرئیل فرشتگان را پایین آورد و آن‌ها در آستانه خیمه، به حفاظت و جلوگیری از گزند دستیاران شیاطین پرداختند. اطراف ستون‌های بیت و خیمه، هر روز و شب طواف می‌کردند؛ همان‌گونه که در آسمان، پیرامون بیت‌المعمور می‌گردیدند.


1- ترعه، جایگاه بیت و ستون‌های آن است که فرشتگان پیش از آدم آن را بالا بردند.

ص: 45
ارکان و ستون‌های بیت‌الحرام در زمین، به موازی و محاذی بیت‌المعمور بنا شده که در آسمان است. باری، حق‌تعالی به جبرئیل علیه السلام وحی کرد: به زمین، نزد آدم و حوّا برو و آن‌ها را از جای ستون‌هایی که بعداً برای بیت من نصب می‌شود دور کن و ستون‌های خانه‌ای را برای فرشتگان و آفریدگانم، از فرزندان آدم، بالا ببر.
خداوند متعال به جبرئیل علیه السلام وحی کرد: هفتاد هزار فرشته بر زمین فرود آورده تا خیمه را از دستیاران ابلیس محافظت کنند و در ضمن با آدم مأنوس شوند، به منظور تعظیم بیت و خیمه، پیرامون آن طواف کنند.
جبرئیل نزد آدم و حوّا آمد و آنان را از خیمه بیرون کرد و از ترعه و پایه‌های بیت، کنار برد و خیمه را از جای پایه‌ها دورتر سرپا کرد و سپس آدم را بر کوه صفا و حوّا را بر مروه نهاد.
آدم علیه السلام فرمود: ای جبرئیل، آیا به جهت غضب پروردگار- جلّ ذکره- ما را نقل مکان داده، میانمان جدایی انداختی یا تقدیر الهی بر ما چنین اقتضا کرد؟ جبرئیل پاسخ داد: غضب پروردگار متوجّه شما نشد، ولی در عین حال، از فعل خدا نباید پرسید. ای آدم، هفتاد هزار فرشته را که حق‌تعالی به زمین فرستاده تا با تو انس بگیرند و پیرامون ارکان و عمودهای خیمه طواف کنند، از خدای- عزّوجلّ- درخواست کرده‌اند که برای ایشان به جای خیمه، اطراف مکان آن، خانه‌ای مبارک و میمون، به محاذات بیت‌المعمور بنا کند تا ایشان بر گرد آن طواف کنند؛ همان‌گونه که در آسمان، بر گرد بیت‌المعمور طواف می‌کنند. پس حق‌تعالی به من وحی فرستاد تا تو را دور سازم و خیمه را بالا ببرم.
آدم علیه السلام پس از شنیدن این کلام، گفت:
ما به تقدیر خداوند راضی هستیم و به امرش که درباره ما نافذ و مؤثّر است، خشنودیم.
پس جبرئیل پایه‌های خانه را با سنگی از صفا و سنگی از مروه و سنگی از طور سینا و سنگی از کوه «السّلام»، که پشت کوفه است، ساخت و بالا برد، بعد حق‌تعالی به جبرئیل علیه السلام وحی کرد که بیت را بساز و تمام کن. جبرئیل به فرمان خدا، با بال خود چهار سنگ را از جاهای چهارگانه کند و در همان جاهایی که حق‌تعالی به او امر کرده بود، در ارکان بیت، روی پایه‌هایی که حضرت جبّار- جل‌جلاله- تقدیر و معین کرده بود، قرار داد و نشانه‌های آن‌ها را نیز نصب کرد.
ص: 46
سپس به جبرئیل وحی کرد: بیت را از سنگ کوه ابوقبیس بسازد و برای آن دو در تعبیه کند؛ دری در شرق و دری در غرب.
امام علیه السلام فرمود: بدین ترتیب جبرئیل علیه السلام بنا و ساخت خانه را به پایان برد و آنگاه که فراغت یافت، فرشتگان پیرامون آن به طواف پرداختند و چون آدم و حوّا طواف فرشتگان را دیدند، آنان نیز حرکت کرده، هفت شوط طواف نمودند. سپس از طواف بیرون آمده، رفتند تا طعام تناول کنند.
علت ماندگاری اثر دو پای ابراهیم علیه السلام در مقام و سبب انتقال مقام از محل خود به‌جای کنونی
17. عمار بن موسی یا سلیمان بن خالد از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: چون خداوند به حضرت ابراهیم وحی کرد که مردم را به حج ندا دهد، سنگی را که اثر گام‌هایش در آن است (مقام) رو به رو و چسبیده به کعبه؛ در همان جای کنون قرار داد. سپس بر روی آن ایستاد و فرمان خدا را با رساترین فریاد، ندا داد.
چون آن سخن را گفت، سنگ تاب نیاورد و پاهای ابراهیم علیه السلام در آن فرو رفت. پس ابراهیم، پاهایش را از سنگ برکند. چون مردم افزون شدند و به شرّ و بلا گرویدند، بر آن ازدحام آوردند و تصمیم گرفتند در جای امروزیِ آن قرار دهند تا مطاف برای طواف کنندگان خالی شود. چون خداوند، حضرت محمد صلی الله علیه و آله را برانگیخت، به همان جایگاهی که ابراهیم قرار داده بود، بازگرداند و همانجا بود تا آن‌که رسول‌اللَّه صلی الله علیه و آله از دنیا رفت و زمان ابوبکر و اوایل حکومت عمر نیز همانجا بود. سپس عمر گفت: مردم برگِرد مقام در فشارند، کدام یک از شما جایگاهش را در جاهلیّت می‌دانید؟ مردی گفت: من آن را اندازه گرفته‌ام. پرسید: اندازه پیش تو است؟ گفت:
آری. گفت: آن را بیاور و آن مرد آورد.
پس عمر فرمان داد که مقام را به جایی برگرداندند که اکنون هست.
فلسفه استلام و لمس حجرالأسود، رکن یمانی و رکن مستجار
18. عبیداللَّه علی حلبی، از حضرت صادق علیه السلام، حلبی نقل می‌کند که گفت: از امام علیه السلام پرسیدم: چرا حجرالأسود را لمس می‌کنند؟
فرمود: زیرا تجدید عهد کردن بندگان با خدا، در همین لمس است. در حدیث دیگر نیز آمده است که امام علیه السلام در پاسخ این پرسش فرمود: برای این‌که وقتی حق‌تعالی از بندگان میثاق می‌گرفت، به حَجَر فرمان داد و حجر میثاق‌های بندگان را در خود فرو
ص: 47
برد. پس، هرکس پیمانِ دوستی را حفظ کرد، حَجَر برایش شهادت می‌دهد که او پیمان و عهدش را نشکسته و به آن وفادار بوده است.
19. محمّد بن سنان گوید: حضرت ابو الحسن علیّ‌بن موسی الرضا علیهما السلام در پاسخ پرسش‌های من، در باره علّت استلام حَجَر فرمود: وقتی خداوند متعال از بندگان پیمان گرفت، به حجرالأسود فرمان داد تا پیمان بگیرد (و آن را فرو برد). از این رو، گفته می‌شود: امانت من است که ادا کردم و پیمان من است که وفا کردم تا برای من گواهی دهی که وفا کردم.
20. محمّد بن مسلم، از امام صادق علیه السلام نقل کند که فرمود: رسول‌اللَّه صلی الله علیه و آله فرمود: پیرامون بیت‌اللَّه طواف کنید و رکن را استلام نمایید؛ زیرا رکن (حجرالأسود) برکت خدا است در زمین. خلق خدا با آن مصافحه می‌کنند؛ مانند مصافحه بنده با مرد و رکن (حجرالأسود) درباره هرکسی که او را استلام کند شهادت می‌دهد که وی به عهدش وفا کرده است.
21. یونس از کسی یاد کرده که او گفته است، از امام صادق علیه السلام پرسیدم: به چه جهت کسی ملتزم به حَجَر و متوسّل به آن می‌شود و برای چه چیزی ملتزم می‌شود و چه چیزی را در التزامش ذکر می‌کند؟
حضرت فرمود: در کنار حَجَر نهری از بهشت جاری است که در هر پنج‌شنبه اعمال بندگان را در آن می‌اندازند.
22. ابو بصیر و زراره و محمّد بن مسلم، از امام صادق علیه السلام نقل کرده‌اند که:
خداوند تبارک و تعالی حجرالأسود را آفرید، آنگاه از بندگان پیمان و میثاق گرفت، بعد به حجرالأسود فرمود: این میثاق و پیمان را فرو ببر و اهل ایمان میثاق و عهدشان را نزد حجرالأسود تجدید می‌کنند.
23. عبداللَّه بن سنان می‌گوید: در طواف بودیم که مردی از آل عمر از نزدیک ما گذشت و مردی دیگر دستش را گرفته بود، پس وی حجر را استلام کرد. مرد عمری بر سر مردی که دستش را گرفته بود فریاد زد و با او درشتی گفت: حجّ تو باطل است. چیزی را که تو استلام می‌کنی سنگ است، نه سودی به حال تو دارد و نه ضرری.
عبداللَّه بن سنان می‌افزاید: خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم! آیا کلام مرد عمری را شنیدید و دیدید که او به استلام کننده چه گفت؟
حضرت پرسید: چه گفت؟
گفتم: به وی گفت: ای بنده خدا، حجّ تو باطل است! سپس اضافه کرد: این چیزی
ص: 48
که تو استلام می‌کنی سنگ است نه ضرری داشته و نه نفعی.
امام صادق علیه السلام فرمود: دروغ گفت، دروغ گفت، دروغ گفت. در روز قیامت، حجرالأسود زبانی تیز و گویا دارد و با آن، به وفاداری کسانی که او را استلام نموده و بدین وسیله به عهد خود وفا کرده‌اند، شهادت می‌دهد.
حضرت آنگاه فرمود: وقتی حق‌تعالی آسمان‌ها و زمین را آفرید، دو دریا ایجاد کرد؛ یکی شیرین و دیگری تلخ. تربت آدم علیه السلام را از دریای شیرین آفرید، سپس از دریای تلخ بر آن پاشید. بعد آدم را از آن آفرید. آنگاه آن را همچون پوست مالید، سپس رهایش کرد و وقتی خواست در آن روح بدمد، او را به صورت شبح و تمثالی سرپا نگهداشت، بعد مشتی از کتف راستش برداشت، بلافاصله اجزای ریزی چون مورچه از آن خارج شدند. و ادامه داد:
این‌ها اهل بهشت‌اند و مشتی هم از کتف چپش برداشت و فرمود: اینها اهل جهنّم‌اند.
حق‌تعالی پس از آن، اصحاب یمین (ذرّاتی که از کتف راست بیرون آمده بودند) و اصحاب یسار (ذرّاتی که از کتف چپ خارج شده بودند) را به سخن گفتن واداشت. اصحاب یسار گفتند: پروردگارا! چرا آتش را برای ما آفریدی و حق را برای ما روشن نکردی، به سوی ما رسولی مبعوث ننمودی؟ خدای تعالی خطاب به آنان می‌فرماید: به‌خاطر آن‌که می‌دانم شما به طرف جهنم می‌روید. اگرچه بعد از فرستادن پیامبر و روشن نمودن واقع و حقیقت باشد و من شما را به زودی می‌آزمایم. پس حق‌تعالی به آتش فرمان داد. آتش گرم و افروخته شد. سپس به آن‌ها فرمود: همگی داخل آتش شوید که آن را برای شما سرد و سالم می‌کنم.
آنان گفتند: پروردگارا! ما از تو پرسیدیم چرا برای ما آتش آفریدی و مقصودمان از این پرسش فرار و گریز از آن بود، حال بر ما امر می‌کنی که در آتش داخل شویم؟! اگر به اصحاب یمین نیز این فرمان را بدهی داخل آن نمی‌شوند. خداوند به آتش فرمان داد گرم و افروخته شود. پس از آن، به اصحاب یمین فرمود داخل آتش گداخته شوند و آتش بر ایشان سرد و سالم می‌شود. بعد، به تمام آن‌ها فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ اصحاب یمین، از روی میل گفتند: چرا. و اصحاب یسار نیز از روی کراهت گفتند: چرا. پس باری‌تعالی از همه آنان پیمان گرفت و ایشان را بر خودشان شاهد قرار داد.
ص: 49
بعد امام علیه السلام فرمود: حجرالأسود در آن هنگام در بهشت بود. پس خداوند بیرونش آورد و آن، میثاق و پیمان خلایق را در خود فرو برد. به همین معنا اشاره دارد فرموده حق‌تعالی: وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ؛ «تمام موجودات در آسمان و زمین؛ خواه و ناخواه، مطیع او بوده و برگشتشان به‌سوی او است.».
زمانی که حضرت آدم علیه السلام در بهشت ساکن شد و مرتکب لغزش گردید، پروردگار عالم، حجر را از بهشت فرو فرستاد و آن را در رکنی از ارکان بیت خود قرار داد و جناب آدم علیه السلام را از بهشت به زمین، روی کوه صفا هبوط داد. آدم برای مدّتی آنجا درنگ نمود، سپس حجر را در بیت دید و آن را شناخت و به یاد میثاق و عهدش افتاد؛ ازاین‌رو؛ به سرعت خود را به حجر رسانید و خویش را روی آن افکند و مدّت چهل بامداد گریست و از خطایش توبه کرد و از این که عهد را نقض کرده اظهار پشیمانی نمود.
سپس امام علیه السلام فرمودند: و به همین جهت دستور یافته‌اید وقتی حَجَر را استلام کردید، بگویید: «أَمَانَتِی أَدَّیْتُهَا وَ مِیثَاقِی تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِی بِالْمُوَافَاةِ یَوْمَ الْقِیامَةِ».
24. عبداللَّه بن ابی یعفور، از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود:
ارواح، لشگرهایی هستند آراسته و منظّم، در صفوف متعدّد. پس آن دسته از ارواح که در عالمِ میثاق، با هم آشنا و هم صف بودند، در اینجا و عالم دنیا با یکدیگر الفت و انس دارند و آن دسته که در عالمِ میثاق، میانشان تفرقه و تناکر بود، در این عالم نیز میانشان اختلاف و مخاصمه می‌باشد و میثاق و عهد در این حجر نهفته است.
حضرت آنگاه فرمودند: به خدا سوگند حَجَر دو چشم و دو گوش و یک دهان و یک زبان تیز و گویا دارد. این سنگ در ابتدا سفیدتر از شیر بود، لیکن به واسطه استلام مجرمان، گناهکاران و منافقان رفته رفته تیره شد تا به این وضعی که می‌بینید درآمد.
25. علی بن حسان واسطی، از عمویش عبدالرحمان بن کثیر الهاشمی، از حضرت صادق علیه السلام، نقل کردند که حضرت فرمود:
عمر بن خطّاب بر حجرالأسود عبور کرد و گفت: ای سنگ، به خدا سوگند می‌دانیم که تو سنگ هستی، نه نفع و نه
ص: 50
ضرری داری، ولی دیده‌ایم که رسول اللَّه صلی الله علیه و آله تو را دوست دارد، از این‌رو، ما نیز تو را دوست می‌داریم.
امیر مؤمنان علیه السلام خطاب به وی فرمود:
ای پسر خطّاب، چگونه چنین سخن می‌گویی؟! به خدا سوگند حتمی است که حق‌تعالی در روز قیامت این سنگ را برانگیزد، در حالی که یک زبان و دو لب دارد. پس شهادت می‌دهد در حق کسانی که با او وفادار بوده‌اند، این سنگ برکت خدا در زمین است. مخلوقات الهی با او بیعت می‌کنند.
عمر گفت: خداوند ما را در شهری که در آن علیّ بن ابی طالب نباشد باقی ندارد.
26. ابان بن تغلب گوید، حضرت صادق علیه السلام فرمود: آیا می‌دانی برای چه مردم حجرالأسود را می‌بوسند؟ گفتم: خیر.
فرمودند: آدم علیه السلام از وحشت در زمین به خدا شکایت کرد. جبرئیل نازل شد و یاقوتی از بهشت آورد که هر گاه آدم در بهشت به آن عبور می‌کرد، با پایش به آن میزد. وقتی آن را در زمین دید شناخت، بی درنگ آن را بوسید و از آن‌جا است که مردم نیز حجر را می‌بوسند؛ چه آن‌که حجر همان یاقوت است.
27. ابن عبّاس گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله طواف می‌کرد، عایشه نیز در کنارش بود، وقتی رکن را استلام کردند و به حَجَر رسیدند، به عائشه گفت:
اگر ارجاس و آلودگی‌های جاهلیّت بر این سنگ منتقل نشده بود، انسان به واسطه آن، از هر بیماری شفا می‌یافت و نیز به همان هیأتی که خداوند روز اوّل آن را به زمین فرستاد، دیده می‌شد. این سنگ در اصل یاقوت سفید بود که از یاقوت‌های بهشتی به حساب می‌آمد ولی حق‌تعالی حسن آن را به واسطه معصیت عاصیان تغییر داد و آن را از سردمداران و ظلمه مستور ساخت؛ زیرا برای ستمکاران شایسته نیست به چیزی که پیدایشش از بهشت بوده بنگرند؛ چه آن‌که هرکس به چیزی که مبدأ و آغازش از بهشت بوده نگاه کند، بهشت بر او واجب می‌شود.
سپس فرمود: رکن برکت خدای تعالی در زمین بوده و حق- جلّت عظمته- آن را در روز قیامت مبعوث کرد، در حالی که زبان و دو لب و دو چشم دارد و در آن روز آن را به نطق و سخن درآورد و آن با زبانی گویا برای کسی که استلامش نموده، شهادت می‌دهد.
امروز استلام حجر بیعت است در حق کسانی که بیعت با رسول‌اللَّه صلی الله علیه و آله را
ص: 51
درک نکرده‌اند.
وهب یمانی می‌گوید: رکن و مقام، هر دو، دو یاقوت از یاقوت‌های بهشتی هستند که به این دنیا آورده و بر روی کوه صفا نهاده شدند. پس نور آن‌ها میان مشرق و مغرب را برای اهل زمین روشن کرد؛ همان‌طوری که در شب تار، چراغ فروزان، ظلمت را به روشنایی مبدّل می‌سازد.
به واسطه آن‌ها (رکن و مقام)، هر اضطراب و نگرانی برطرف می‌شد و انس و الفت حاصل می‌گشت. خداوند این دو را مبعوث کرد، در حالی که از نظر عظمت و بزرگی، همچون کوه ابوقبیس بوده و برای هر کسی که آن‌ها را استلام کرده و بدین وسیله تجدید عهد نموده و شهادت به وفاداری می‌دهند، بعداً نور و درخشندگی از آن‌ها رفع گردید و حسنشان تغییر داده شد و به وضعی که الآن هست در آمدند.
چرا حَجَر از سفیدی رو به سیاهی نهاد و دلیل بهبود نیافتن بیمار به سبب مسّ نمودن حجر در این زمان
28. حریز بن عبداللَّه، از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود:
حجرالأسود پیشتر از شیر سفیدتر بود. اگر ارجاس و آلودگی‌های جاهلیّت آن را مسّ نمی‌کرد، هیچ صاحب مرضی آن را استلام نمی‌کرد مگر آن‌که از مرضش بهبودی می‌یافت.
29. عبداللَّه بن ابی یعفور، از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده که: راوی در حضور حضرتش نام حجرالأسود را بر زبان آورد، حضرت فرمود:
توجه داشته باش، حجر دو چشم و یک بینی و یک زبان دارد، قبلًا از شیر سفیدتر بود و نیز مقام هم، همین منزلت و موقعیّت را داشت.
چرا از میان ارکان چهارگانه، تنها حَجَر و رکن یمانی را استلام می‌کنند و چرا مقام ابراهیم علیه السلام در چپ عرش واقع است؟
30. یزید بن معاویه عجلی گوید:
محضر امام صادق علیه السلام عرض کردم: چرا مردم، حجر و رکن یمانی را استلام کرده ولی دو رکن دیگر را استلام نمی‌کنند؟
اگر ارجاس و آلودگی‌های جاهلیّت بر این سنگ (حجر الأسود) منتقل نشده بود، انسان به واسطه آن، از هر بیماری شفا می‌یافت و نیز به همان هیأتی که خداوند روز اوّل آن را به زمین فرستاد، دیده می‌شد ..
ص: 52
حضرت فرمود: عباد بن صهیب بصری نیز از من همین سؤال را کرد و من به او گفتم: به خاطر آن‌که رسول اللَّه صلی الله علیه و آله تنها این دو را استلام کردند و آن دو رکن دیگر را مسّ نکردند. بر مردم لازم است آنچه را که رسول‌اللَّه صلی الله علیه و آله انجام دادند، انجام دهند و به زودی به تو خبر خواهم داد غیر آنچه را که به دیگر بندگان خبر دادم و آن این است که:
حجرالأسود و رکن یمانی در طرف راست عرش هستند و حق تبارک و تعالی امر کرد آنچه را که در طرف راست عرش است استلام کنیم.
برید می‌گوید پرسیدم: چگونه شد که مقام‌ابراهیم درسمت‌چپ‌عرش قرار گرفت؟
حضرت فرمود: به خاطر آن‌که برای حضرت ابراهیم علیه السلام در قیامت مقامی است و حضرت محمّد صلی الله علیه و آله نیز در قیامت مقامی دارند، مقام پیامبر اسلام در طرف راست عرش و مقام ابراهیم در جانب چپ واقع است؛ از این رو، مقام ابراهیم در قیامت، در جای خودش که چپ عرش باشد، قرار دارد و روی عرش پروردگار به سوی ما است نه پشت آن.
(1) 31. معاویة بن عمّار از حضرت صادق علیه السلام نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: در طواف بودم که شخصی پرسید: چرا مردم این دو رکن «حجر» و «یمانی» را مسح می‌کنند لیکن آن دو رکن دیگر را مسح نمی‌کنند؟ در پاسخ وی گفتم:
زیرا پیامبرخدا صلی الله علیه و آله این دو را مسح کرد نه آن دو را و ما نباید متعرّض کاری شویم که رسول گرامی صلی الله علیه و آله متعرّضش نشدند.
32. جعفر بن محمّد کوفی از مردی از اصحاب، به اسنادش از امام صادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله، هنگام طواف، وقتی به رکن غربی رسید، رکن به پیامبر گفت: ای فرستاده خدا، آیا من رکنی از ارکان بیت پروردگارت نیستم؟ چرا مرا استلام و مسّ نمی‌کنند؟
پیامبر صلی الله علیه و آله نزدیکش رفت و فرمود:
آرام بگیر، سلام بر تو باد، مهجور و کنار گذارده نشده‌ای.
پی‌نوشت‌ها


1- علامه محمدتقی مجلسی در این مورد سخنی دارد که خلاصه‌اش چنین است: شایسته است اینگونه تصوّر شود که خانه خدا مساوی و موازی عرش است در دنیا و قیامت، و این‌که خانه به منزله مردی است که یک طرف صورتش به طرف مردم و طرف دیگرش به طرف در است. هرگاه به خانه رو کند، مقام طرف راست او و حَجَر طرف چپش قرار می‌گیرد، لیکن حجر طرف راست خانه و مقام ابراهیم علیه السلام طرف چپ آن است و همچنین است عرش در حال حاضر و در قیامت، و حجر به منزله مقام پیامبر ما صلی الله علیه و آله، و رکن یمانی به منزله مقام ائمه معصومین علیهم السلام می‌باشد و همانطور که مقام نبی و ائمه علیهم السلام در دنیا، در طرف راست خانه خدا و موازی طرف راست عرش است، در آخرت نیز چنین است، چون عرش روبه‌روی ماست، نه پشت سر؛ زیرا اگر پشت سر بود، مقام ابراهیم طرف راست قرار می‌گرفت، و مقام پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام طرف چپ. این تفسیر خبر به حسب ظاهر است.
و ممکن است اشاره به بلندی مرتبه پیامبر ما و عظمت مقام وی باشد و همچنین برتری وی نسبت به حضرت ابراهیم، که او بعد از پیامبر اسلام و ائمه علیهم السلام افضل و برتر انبیاست.

ص: 54

روش‌شناسی استنباط اسرار حج‌

(منطق اسرار حج)
محمد علی رضایی اصفهانی
در آمد
حج دارای ابعاد مختلفی است، از جمله:
الف) احکام حج (مناسک): که در آیات و احادیث مختلف بیان شده است.
ب) آداب و مستحبات حج: که از آیات قرآن و سنت انبیای الهی همچون ابراهیم علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله و سنت اهل‌بیت علیهم السلام به‌دست می‌آید.
ج) تاریخ حج: که در منابع تاریخی، به‌ویژه مطالب تاریخی که در قرآن و روایات بیان شده است.
د) اسرار حج: که مجموعه‌ای از معارف حج را بیان می‌کند، که روی دوم سکه احکام، آداب و تاریخ حج به‌شمار می‌آید و شاید مهم‌ترین بُعد معرفتی حج باشد.
از این روست که در قرآن کریم، از حدود 30 آیه‌ای که در مورد حج بیان شده
(1) تنها حدود یک‌سوم آن‌ها شامل احکام حج است و بقیه موارد، تاریخ و اسرار حج را بیان کرده است. البته همان آیاتی که در مقام بیان احکام حج است نیز، گاهی به اسرار حج اشاره می‌کند.


1- بقره: 129- 125 و 189 و 200- 196؛ آل‌عمران: 96 و 97؛ مائده: 1، 2، 95، 96 و 97؛ برائت: 3 و 19؛ حج: 27- 35 و ابراهیم: 40- 37

ص: 55
مفهوم‌شناسی اسرار حج:
صاحب‌نظرانی که در مورد اسرار حج مطالبی نوشته‌اند و در مورد اسرار حج مطالبی دارند، کمتر به تعریف آن پرداخته‌اند
(1) و بیشتر به مصادیق و موارد اسرار پرداخته‌اند.
اما از مجموع سخنان و بررسی موارد، می‌توان اسرار حج را این‌گونه تعریف کرد:
«مجموعه معارفی که به‌عنوان فلسفه و حکمت، آثار و فواید، اهداف، علت و ملاک احکام، آموزه‌ها، پیام‌ها و باطن مناسک حج، از منابع معتبر (کتاب، سنت، عقل و تاریخ) به‌روش صحیح استنباط می‌شود.»
اقسام اسرار:
از مجموع مواردی که به‌عنوان اسرار حج از آیات و روایات و تاریخ قابل برداشت است و نیز از بررسی مصادیقی که دانشمندان و صاحب‌نظران به‌عنوان اسرار بیان کرده‌اند، می‌توانیم به این نتیجه برسیم که مقصود از اسرار حج، هرکدام از هفت مورد زیر است:
1. فلسفه و حکمت مناسک حج
فلسفه و حکمت احکام، علّت تامه حکم را بیان نمی‌کند، بلکه به زمینه‌های احکام اشاره دارد، که گاهی این زمینه‌ها قبل از صدور حکم وجود داشته و لازم است با مناسک حج تقویت شود یا حج زمینه‌ساز به‌وجود آمدن آن‌ها است. گاهی در آیات و روایات به فلسفه و حکمت احکام و آداب حج اشاره شده است.
مثال: فلسفه و حکمت قربانی حج، رسیدن به تقوی است؛ یعنی حج‌گزار با فدا کردن اموال خود، نشان می‌دهد که در برابر خدا فرمان‌پذیر است و حالت خودنگهداری و پرهیزکاری خود را به نمایش می‌گذارد و روح تقوی را در خود تقویت می‌کند. قرآن کریم در این مورد می‌فرماید:
لَنْ یَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لکِنْ یَنالُهُ التَّقْوی مِنْکُمْ کَذلِکَ سَخَّرَها لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی ما هَداکُمْ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنِینَ. (2)
گوشت‌های آن (قربانی) ها و خون‌های آن‌ها به خدا نمی‌رسد، ولیکن پارسایی (و


1- آیت‌اللَّه جوادی آملی در تعریف اسرار حج فرموده‌اند: «آن‌چه در محور عمل جوارح یا حدّ خاطره جوانح قرار می‌گیرد، یا از احکام عبادت است و یا از آداب در آن و هیچ یک سرّ عبادت نیست، امّا آن‌چه در مدار شهود عقل نظر و انبعاث عقل عمل قرار می‌گیرد، می‌تواند به‌حساب سرّ عبادت آید.» صهبای حج، ص 313
2- حج: 37

ص: 56
خودنگهداری) شما به او می‌رسد؛ این‌گونه آن‌ها را برای شما رام ساخت، تا خدا را به پاس این‌که شما را راهنمایی کرده بزرگ شمارید؛ و نیکوکاران را مژده ده.»
نمونه این مطلب، در سوره بقره (آیه 197) و سوره حج (آیه 32) آمده است.
مثال دیگر: حج زمینه‌ساز استغفار و توبه و بخشش گناهان است. در برخی آیات، حج را زمان استغفار
(1) و در روایات نیز حج را زمان بخشیده شدن گناهان معرفی کرده است. (2) 2. اهداف حج
هدف همان علّت غایی است که حج‌گزار می‌خواهد بدان برسد، هرچند که علّت تامه نخواهد بود، ولی یکی از اجزای علت حج به‌شمار می‌آید.
برخی از آیات و روایات به اهداف حج اشاره کرده است و یاد الهی و آشنایی با ولایت از اهداف حج شمرده شده است.
مثال: ذکر الهی از اهداف حج:
لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلی ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ اْلأَنْعامِ فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِیرَ. (3)
تا (در حج) شاهد سودهایشان باشند و در روزهای معیّنی نام خدا را (به‌خاطر نعمت‌ها و به‌هنگام قربانی) بر دام‌های زبان‌بسته، که به آنان روزی داده است، ببرند؛ پس، از (گوشت) آن‌ها بخورید و (نیز) به‌سختی کشیده نیازمند بخورانید.»
مشابه این مطلب در آیه 34 سوره حج و آیه 198 سوره بقره نیز آمده است.
مثال دیگر: از امام باقر علیه السلام حکایت شده که فرمودند:
«إِنَّمَا أُمِرُوا أَنْ یَطُوفُوا بِهَذِهِ الْأَحْجَارِ ثُمَّ یَأْتُونَّا فَیُعْلِمُونَّا وَلَایَتَهُمْ». (4)
«به مردم فرمان داده شد که پیرامون این سنگ‌های (کعبه) طواف کنند، سپس نزد ما آیند تا ولایت به آنان آموزش داده شود.»
3. آثار و فواید حج
حج دارای فواید مادی و معنوی بسیاری است، به‌ویژه در زمینه‌های تجاری، سیاسی،


1- بقره: 199
2- بحارالأنوار، ج 99، صص 8 و 40
3- حج: 28
4- بحارالأنوار، ج 99، ص 34

ص: 57
اجتماعی و در برخی آیات و روایات نیز به این فواید و آثار اشاره شده است.
مثال:
یَأْتُونَّا فَیُعْلِمُونَّا وَلَایَتَهُمْ وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالًا وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ.
(1)
و حج را به مردم اعلام کن، تا به‌سوی تو آیند؛ در حالی که پیاده و (سوار) بر هر مرکب لاغری هستند که از هر درّه ژرف (و راه دور) ی می‌آیند. تا (در حج) شاهد سودهایشان باشند.
مثال دیگر: در حدیثی از امام رضا علیه السلام حکایت شده که در حج فوایدی برای همه مردم است و ... (و از آثار آن) ژرف‌نگری و نقل اخبار ائمه علیهم السلام (به اطراف کشور اسلامی) است. (2) 4. پیام‌های حج
گاهی با الغای خصوصیت از آیات و روایات مربوط به حج، قواعد و پیام‌های کلی به‌دست می‌آید که در هر زمان و مکان قابل اجراست و می‌تواند مصادیق جدیدی داشته باشد.
مثال: در آیات آغازین سوره برائت، سخن از اعلام برائت از مشرکین در روز حج اکبر (به وسیله امام علی علیه السلام) است، (3) هرچند که این آیات مربوط به صدر اسلام است، اما با الغای خصوصیت، این پیام به‌دست می‌آید که «حج را صحنه برائت از مشرکان کنید.»


1- حج: 28 و 29
2- بحارالأنوار، ج 99، ص 40
3- برائت توبه: 3- 1

ص: 58
مثال دیگر: حکایت شده که پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام ورود به مسجدالحرام، از «باب بنی‌شیبه» وارد می‌شد،
(1) و در احادیث از امام صادق علیه السلام حکایت شده که در آن‌جا بت هُبل دفن گردیده، از این رو، ورود به مسجدالحرام از این باب مستحب شده است.» (2) پیام این عمل پیامبر صلی الله علیه و آله برای ما آن است که «در حج، بت‌ها را زیرپا بگذارید.»
5. آموزه‌های آیه
برخی از مطالب حج، به‌ویژه روایات تاریخی آن، برای ما آموزه‌هایی را دربردارد که می‌تواند برای همه زندگی‌ساز باشد.
مثال: هاجر برای به‌دست آوردن آب در بیابان بی‌آب و علف، میان دو کوه صفا و مروه، هفت بار رفت و آمد می‌کند، (3) این تلاش هاجر نوعی آموزش برای ماست که برای رسیدن به اهداف خود تلاش خستگی‌ناپذیر داشته باشیم، که در ناامیدی بسی امید است.
مثال دیگر: از دویدن (/ هروله) حضرت ابراهیم علیه السلام میان صفا و مروه، که به شیطان حمله‌ور شد یا از دست شیطان گریخت (4) (که ممکن است هر دو مطلب درست باشد و اشاره به دو اتفاق باشد) اینگونه آموزش می‌گیریم که در زندگی تلاش کنیم گرفتار شیطان نشویم و از دست او بگریزیم و حتی اگر می‌توانیم بر او حمله‌ور شویم.
6. باطن مناسک حج
بر اساس روایات متعدد، که از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل‌بیت علیهم السلام حکایت شده، قرآن دارای ظاهر و باطن است. (5) در مورد باطن قرآن تفسیرها و دیدگاه‌های گوناگون وجود دارد، (6) ولی یکی از این دیدگاه‌ها آن است که می‌توان با الغای خصوصیت از آیه قاعده‌ای کلی به‌دست آورد که در هر زمان و مکان می‌تواند مصداق جدیدی پیدا کند.
به‌عبارت دیگر: ویژگی‌های افراد و وقایع خاص از آیه جدا می‌شود و توسعه معنایی در آیه داده می‌شود، تا به‌صورت قاعده کلی رخ نماید. و این معنای جدید یا قاعده کلی لازم معنای آیه است.


1- السنن الکبری، ج 5، ص 117
2- الفقیه، ج 2، ص 238 ح 2299 و الحج والعمرة فی الکتاب والسنة، ری‌شهری، ص 67
3- بحارالأنوار، ج 99، ص 233
4- همان.
5- بحارالأنوار، ج 92، باب بطن قرآن.
6- مبانی و روش‌های تفسیر، دکتر کاظم شاکر، مبحث دیدگاه‌های بطن و نیز فصلنامه قبسات، ش 29، مقاله «ظهر و بطن قرآن» از دکتر کلانتری.

ص: 59
در روایات اهل‌بیت علیهم السلام گاهی به بطن آیات حج اشاره شده است:
مثال: قرآن کریم می‌فرماید:
ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ.
(1)
«سپس، باید آلودگی‌هایشان را برطرف سازند؛ و باید به نذرهایشان وفا کنند؛ و باید بر خانه باستانی (کعبه) طواف نمایند.»
در حدیثی از امام صادق علیه السلام حکایت شده که مقصود از آن برطرف کردن آلودگی‌ها، تراشیدن سر است. (2) و در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام حکایت شده که به شخصی فرمودند: مقصود از آیه «لیَقْضُوا تَفَثَهُمْ» ملاقات با امام است.
در همین روایت حکایت شده که شخص دیگری از امام علیه السلام در مورد آیه بالا پرسید و حضرت فرمود: مقصود از آن، کوتاه کردن مو و ناخن است و او به حضرت عرض کرد که شخص اول از شما حکایت کرده که مقصود ملاقات با امام است. حضرت فرمود: «هر دو صحیح است که قرآن ظاهر و باطن دارد.» (3) فلسفه و حکمت قربانی حج، رسیدن به تقوی است؛ یعنی حج‌گزار با فدا کردن اموال خود، نشان می‌دهد که در برابر خدا فرمان‌پذیر است و حالت خودنگهداری و پرهیزکاری خود را به نمایش می‌گذارد و روح تقوی را در خود تقویت می‌کند.
در این روایت، نخست ظاهر آیه «لیَقْضُوا تَفَثَهُمْ» بیان شده، که همان رفع آلودگی ظاهری و جسمی است، سپس با الغای خصوصیت، یک قاعده کلّی از آیه به‌دست می‌آید که در حج «رفع آلودگی می‌شود؛ چه جسمی و چه روحی و معنوی»، سپس این قاعده کلی بر مصادیق جدید تطبیق می‌شود که همان رفع آلودگی معنوی و آمرزش گناهان به‌وسیله ملاقات با امام است.
این‌گونه مطالب نیز از اسرار آیات حج است که در احادیث اهل‌بیت علیهم السلام بیان شده و می‌توانیم از آن‌ها الگوگیری نموده، با دقت در موارد مشابه اجرا کنیم.


1- حج: 29
2- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 485
3- بحارالأنوار، ج 92، ص 83 با تلخیص.

ص: 60
7. علت و ملاک احکام
یکی از جلوه‌های اسرار احکام و مناسک حج آن است که بتوانیم با دلیل قطعی از قرآن، سنت یا برهان عقلی، ملاک و مناط حکم را به‌دست آوریم.
البته به‌دست آوردن ملاک قطعی و علت تامّه تشریع احکام الهی، کاری بس دشوار است و ما در مورد احکام حج، مثال قطعی نیافتیم.
ولی در برخی احادیث تعبیر «علت حج» آمده است:
مثال: در حدیثی از امام رضا علیه السلام حکایت شده که: «اگر کسی بگوید چرا به حج دستور داده شد؟ گفته می‌شود: به‌علت میهمان خدا شدن، زیاده‌طلبی (در امور معنوی) و خروج از گناهان ...»
(1) یاد آوری: شاید مقصود از واژه «علت» در این‌گونه احادیث، علت تامه احکام نباشد، بلکه همان فلسفه و حکمت، مقصود باشد.
منابع استنباط و استخراج اسرار حج
1. قرآن
در قرآن کریم حدود 30 آیه در مورد احکام، تاریخ و اسرار حج بیان شده که یکی از منابع معتبر برای استنباط و استخراج اسرار حج است. این آیات گاهی دربردارنده حکمت، اهداف، فواید، بطن، پیام و آموزه‌های مناسک حج است؛ همان‌طور که مثال‌های آن گذشت.
یادآوری: استفاده از قرآن کریم در این موارد، پیش‌نیازها و پیش‌فرض‌هایی دارد که در مبانی تفسیر و شرایط مفسر و قواعد و روش‌های تفسیر بیان شده است، (2) که از جمله آن‌ها دلالت صحیح متن به‌صورت دلالت مطابقی یا تضمنی یا التزامی است.
2. سنت
سنت پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و اهل‌بیت علیهم السلام دربردارنده بسیاری از اسرار حج است که برخی به‌صورت سنت عملی و برخی سنت لفظی، در ضمن احادیث حکایت شده است. همان‌طور که مثال‌های آن‌ها گذشت.


1- بحارالأنوار، ج 99، صص 40 و 41
2- نک: منطق تفسیر قرآن و درس‌نامه روش‌ها و گرایش‌های تفسیر قرآن، از نگارنده، انتشارات مرکز جهانی‌علوم اسلامی.

ص: 61
یادآوری: استفاده از احادیث در این موارد، متوقف بر رعایت مبانی و قواعد حدیثی، بعد از اطمینان از سندی و دلالت معتبر (مطابقی، تضمنّی، التزامی) آن‌ها است.
3. تاریخ
تاریخ، یکی از منابع معرفتی بشر است. تاریخ پیامبران
(1) و اولیای الهی که در قرآن کریم بیان شده است، مثل داستان ساختمان کعبه به‌دست ابراهیم و اسماعیل (2) که دارای اسرار و آموزه‌ها و پیام‌های متعددی برای ماست.
و نیز حکایات تاریخی که در احادیث و تواریخ معتبر آمده است، مثل جریان آدم علیه السلام، هاجر در صفا و مروه (3) و درگیری ابراهیم علیه السلام با شیطان (4) و مانند آن‌ها که بسیاری از اسرار حج را برای ما روشن می‌سازد، که برخی از آن‌ها در مباحث پیش بیان شد.
آری، تاریخ انبیای الهی سنت‌ساز است نه تاریخ صرف.
یادآوری: استفاده از تاریخ پیامبران و اولیای الهی در استنباط اسرار حج، مستلزم بررسی روایات آن‌ها از نظر سند و دلالت است.
4. عقل
عقل به دو معنا به‌کار می‌رود، قوّه تفکر و برهان‌های عقلی، (5) و هر دو معنا می‌تواند در مورد حج کاربرد داشته باشد؛ یعنی اگر ما به‌وسیله عقل برهانی، مطلبی قطعی از اسرار حج را کشف کردیم، آن مطلب معتبر است؛ چراکه عقل حجت باطنی است.
و گاهی عقل با تفکّر و خردورزی می‌تواند برداشت‌هایی از مناسک حج داشته باشد.
هرچند که این برداشت‌ها نوعی استحسان عقلی است، ولی دلیلی بر ممنوعیت این‌گونه برداشت‌ها در باب اسرار حج نداریم؛ چراکه منتهی به صدور احکام و فتوا نمی‌شود. بنابراین، بیان آن‌ها به‌صورت یک احتمال، مانعی ندارد.
مثال: در سعی میان صفا و مروه، دویدن و هروله برای مردان قرار داده و این فرمان برای زنان نیامده است. ممکن است انسان در این مطلب تفکر کند و به این نتیجه برسد که از آن‌رو هروله برای زنان قرار داده نشده، که دویدن زنان موجب تحریک جنسی مردان می‌شود و این مطلب ممکن است به محیط معنوی سعی صفا و مروه آسیب برساند.


1- هرچند که تاریخ پیامبران و اولیای الهی، که در قرآن و احادیث آمده است، بخشی از دو منبع قبلی قرآن وسنت به‌شمار می‌آید، لیکن به‌خاطر اهمیت آن‌ها و نیز به‌جهت آن‌که بخشی از تاریخ خارج از قرآن و حدیث مصطلح است، این منبع را جداگانه ذکر کردیم.
2- بقره: 129- 125 و آل‌عمران: 96 و 97
3- نک بحارالأنوار، ج 99، صص 233 و 234 و علل‌الشرایع، ص 432
4- همان، ص 234
5- نک: مفردات راغب اصفهانی، ماده «عقل».

ص: 62
البته این برداشت عقلی نمی‌تواند علت و ملاک حکم را روشن سازد، ولی توجیهی برای تفاوت هروله زنان و مردان است. بنابراین، نمی‌توان از آن نتیجه گرفت که اگر برفرض در زمانی هیچ مردی در سعی صفا و مروه نبود، هروله برای زنان لازم است.
در مورد اسرار حج، هرگاه که سخنان آنان مستند به یکی از منابع معتبر (قرآن، سنت، عقل و تاریخ) بود، قابل قبول است. اما در صورتی که مستند نباشد یا براساس منابع غیر معتبر (مثل شهود، مکاشفه یا رؤیا) باشد، نمی‌توانیم آن‌ها را به‌عنوان اسرار و حکمت‌های حج به شارع نسبت دهیم.
یادآوری: در برداشت‌های عقلی از آیات و احادیث لازم است توجه کنیم که این مطلب به «تفسیر به رأی» منتهی نشود، که در احادیث حرام و ممنوع شمرده شده است.
(1) تفسیر به رأی آن است که انسان بدون توجه به قرائن عقلی و نقلی، مطلبی را براساس رأی و گمان خود، از آیات برداشت کند و به‌صورت قطعی به خدای متعال نسبت دهد. (2) 5. شهود و مکاشفه عرفانی
یکی از منابع معرفتی بشر، الهامات و شهود و مکاشفات و رؤیاهای صادق است. ولی این مطلب سه‌گونه است:
الف: گاهی این منبع معرفتی برای پیامبران و معصومان حاصل می‌شود، که در آن صورت حجت است؛ همان‌طور که ابراهیم علیه السلام بر اساس رؤیای خود، می‌خواست فرزندش را قربانی کند. (3) ب: گاهی این مکاشفات و رؤیاها برای افراد غیر معصوم اتفاق می‌افتد و شخص مکاشفه‌گر یقین پیدا می‌کند که مکاشفه او حق و صادق است، که در این صورت برای خودش اطمینان‌آور است و چه‌بسا بتواند براساس آن برنامه‌ریزی و عمل کند.
ج: گاهی این شهودها، مکاشفات، الهامات و رؤیاها، برای افراد غیرمعصوم حاصل می‌شود و برای دیگران نقل می‌کنند، که البته برای دیگران حجت نخواهد بود؛ چرا که:
اولًا: شهود و مکاشفه امری شخصی و غیرقابل انتقال به غیر است؛ یعنی دسترسی به آن


1- نک: عیون اخبارالرضا علیه السلام، صدوق، ج 1، ص 116؛ بحارالأنوار، ج 89، ص 107 و سنن ترمذی، ج 5، ص 199
2- نک: منطق تفسیر قرآن درسنامه روش‌ها و گرایش‌های تفسیر قرآن مبحث تفسیر به رأی، از نگارنده.
3- صافات: 102

ص: 63
برای دیگران معمولًا ممکن نیست.
ثانیاً: شهود و مکاشفه معمولًا قابل استدلال نیست.
ثالثاً: این‌گونه شهودها و مکاشفات و رؤیاها، از خطا مصون نیست و احتمال دارد ربانی یا شیطانی باشد.
بنابراین، شهود، مکاشفه و رؤیاهای غیرمعصوم نمی‌تواند یکی از منابع استنباط و استخراج اسرار حج باشد. همان‌طور که منبع معتبری در فقه و کلام و تفسیر به‌شمار نمی‌آید.
6. سخنان دانشمندان و عرفا
سخنان بزرگان دین و عرفان می‌تواند همچون چراغی روشنگر برای ما باشد و ما را به سرمنزل مقصود رهنمود شود و استفاده از راهنمایی‌ها و ارشادات آن‌ها بر ما لازم است.
اما در مورد اسرار حج، هرگاه که سخنان آنان مستند به یکی از منابع معتبر (قرآن، سنت، عقل و تاریخ) بود، قابل قبول است. اما در صورتی که مستند نباشد یا براساس منابع غیر معتبر (مثل شهود، مکاشفه یا رؤیا) باشد، نمی‌توانیم آن‌ها را به‌عنوان اسرار و حکمت‌های حج به شارع نسبت دهیم.
یادآوری: در مورد اسرار حج لازم است از نقل مطالب سست و خواب‌های فراوان و مکاشفات بدون مستند، پرهیز کنیم، چراکه نقل این‌گونه مطالب سست موجب بدبینی افراد فرهیخته به مناسک حج می‌شود.
بنابراین، لازم است اسرار حج از منابع معتبر با شیوه صحیح استخراج و استنباط گردد و برای مردم بیان شود و در آیات و احادیث، اسرار و مطالب علمی فراوان وجود دارد که ما را از نقل مطالب سست بی‌نیاز و غنی می‌سازد.
پی‌نوشت‌ها
ص: 65

فقه حج‌

ص: 66

استطاعت در حج‌

حسن رهبری
مناسک
حج، آمیزه‌ای از کنش‌های بدنی در جغرافیای کعبه است که به‌قصد قربت به پروردگار جهانیان انجام می‌گیرد. اعمال تعریف شده در کنار خانه خدا را «مناسک حج» می‌گویند. مناسک در ادیان مختلف، نقش‌آفرینی‌ها و اثربخشی‌های مهمی دارد که در دیدگاه دانشمندان جامعه‌شناس چنین است:
یو آخیم واخ: کلیه اعمالی که از تجربه دینی مایه گرفته یا با تجربه دینی مشخص می‌شود؛ همه در حکم بیان عملی مناسک هستند. به‌معنای محدودتر، مناسک، عمل یا اعمال پرستش انسان دیندار است.
(1) تاریخ مناسک دینی نشان‌دهنده تأثیرات متقابل و مستمر میان اجبار سنت از یک‌طرف و کشش دائم برای آزادی فرد، ایجاد انگیزه‌های تازه و بروز فعالیت خلّاقِ انسانِ دیندار از طرف دیگر است که در سیر تکاملی الگوهای فکری بشری ملاحظه می‌کنیم. (2) به‌نظر «دورکیم»، همین مناسک است که احساسات مذهبی را ایجاد، تقویت و تجدید می‌کند. حس وابستگی به یک قدرت خارجی روحانی و اخلاقی را که در واقع همان جامعه است، تشدید می‌نماید.
همین مناسک و ماهیت جمعی چنین گردهمایی‌هاست که این همه شور و شوق برمی‌انگیزد و شرکت‌کنندگان را به اهمیت گروه و جامعه در قالب آیین‌های مذهبی آگاه می‌سازد. بدین‌سان مناسک، همبستگی و انسجام اجتماعی را ایجاد و حفظ می‌کند. (3) «ردکلیف براون» نیز معتقد است:
مناسک کارکرد اجتماعی خاص دارد؛ که


1- جامعه‌شناسی دین، یو آخیم واخ، ترجمه جمشید آزادگان، 1380، نشر سمت، ص 26
2- همان، ص 27
3- مسجد نهاد عبادت و ستاد ولایت، حسن رهبری، 1380، دبیرخانه کانون‌های فرهنگی هنری مساجد، ص 155

ص: 67
ضمن تنظیم و حفظ احساساتی که مبنای ساختمان را تشکیل می‌دهد؛ آن را از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌دهد.
(1) به‌عقیده «گیرتس»: مکانیسم ایجاد کننده ایمان، مناسک است. ایمان مذهبی در جریان مناسک مذهبی ایجاد می‌شود. (2) دین زنده، با ماهیتی که دارد، باید رابطه اجتماعی را خلق کرده و از آن نگهداری کند. (3) انواع مناسک:
- مناسک خانوادگی: دعا، نماز، زیارت، قربانی، قرآن‌خوانی و ...
- مناسک خویشاوندی: صله ارحام، ازدواج، دعا، نماز، زیارت، ولیمه دادن، عیادت مریض و ...
- مناسک محلی: مسجدسازی، مراسم دعا، قرائت قرآن، مراسم شب قدر، نماز جماعت، نماز.
- مناسک ملی: مانند مثال‌های بالا.
- مناسک جهانی: حج.
مناسک جهانی، برای دنیای خارج از اسلام مفهوم ناشناخته‌ای است.
جامعه‌شناسان غربی، در بیان انواع مناسک دینی، توانسته‌اند تا مناسک ملی و نژادی پیش بروند. حال، اگر در قرن اخیر به پدیده جهانی شدن می‌اندیشند، جز در چهارچوب روابط مادی و سیاسی، تصوّری از جهانی شدن را درک نمی‌کنند.
حج، مهم‌ترین مناسک دینی در آیین مقدس اسلام است که، می‌تواند مسلمانان را سالیانه در یک اجتماع عظیم مذهبی گردهم آورد و همگان را با دستور و نظام هماهنگ و شعار واحد به اجرای مراحل مختلف مناسک، هدایت نماید و ارتباط معنوی با خدا و مردم را در عالی‌ترین و زیباترین صورت نشان دهد.
این است که حج در اسلام از ارکان اعتقادی ایمان‌آورندگان به‌شمار می‌رود و در قرآن و روایت‌ها، به رفتن به‌سوی آن تأکید می‌شود؛ اما نه هجوم همگانی، که ممکن نخواهد بود، بلکه آنان که شرایط برایشان فراهم است و عذر و مشکل خاصی برای به‌جا آوردن مناسک حج ندارند، باید آهنگ حج نمایند.
مناسک جهانی حج در سفارش پیشوایان اسلامی
احکام و دستورهای اسلامی همواره متناسب با مصالح و مفاسد فردی و اجتماعی صادر شده است. هرکدام آثار فردی و اجتماعی خاصی دارد. هرکدام از


1- همان.
2- همان، ص 156
3- جامعه‌شناسی دین، ص 28

ص: 68
دیگری متأثر می‌باشد. همگی در یک سخن، اسلام را تعریف می‌کند. اگر روزه اثر فردی بیشتری دارد، نماز، زکات، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، هم اثر فردی دارد هم اثر اجتماعی. در این میان حج است که علاوه بر داشتن آثار دوگانه، اثر جهانی را هم با خود به همراه دارد. این است که گاه در ترازوی اسلام، وزنه حج بر نماز و روزه سنگینی می‌کند و با فضیلت‌تر به‌شمار می‌رود.
(1) در جهان اسلام، تقویت دین و پیوند مسلمانان به حج بستگی دارد. (2) کعبه، نماد و مظهر اسلام است. (3) دین جهانی اسلام، تا آن‌جا ماندگار است که حج ماندگار باشد. (4) خداوند متعال تا آن‌جا مسلمانان را مهلت می‌دهد که حج‌رَوی و مناسک حج را ترک نکنند؛ و خانه خدا را خالی نگذارند. (5) حج، جدای از آثار جهانی، آثار مادی و معنوی ویژه‌ای را هم در انسان پدیدار می‌کند:
حج پذیرفته شده در پیشگاه خداوند، پاداشی جز بهشت ندارد. (6) حج‌گزار، از گناه پاک می‌شود، همانند روزی که از مادر متولد شده است. (7) هر مالی و نعمتی را پاسخگویی لازم است، مگر هزینه کردنی که در راه جهاد برای خدا و زیارت کعبه انجام گرفته باشد. (8) حج مایه سلامتی بدن، افزایش درآمد و شایستگی در ایمان خواهد بود. (9) آن‌که حج واجب انجام دهد؛ آزادی از آتش جهنم پاداش اوست؛ و اگر دوباره رود، تا پایان عمر سعادتمند خواهد زیست؛ و اگر سه‌باره پشت سرِ هم حج کند، همانند کسی است که هرساله به حج رود. (10) چنین کسی دیگر روی فقر و تهیدستی نخواهد (11) دید.
حج، در عمر انسان بالغ و عاقل، بیش از یک‌بار واجب نیست؛ اما از چنان اهمیتی برخوردار است که در سفارش پیشوایان اسلام می‌خوانیم: «اگر می‌توانید در زندگیتان به نان و نمک قناعت کرده و سالیانه به حج روید، چنین کنید!»
گاه فقیهان قدیم شیعه، حج‌رَوی را در روایت‌های رسیده به‌قدری عمیق یافته‌اند که به واجب بودن همه‌ساله آن فتوی داده‌اند. (12) زیرا علاوه بر تأکیدهای فراوان برای رفتن به حج، از کسانی هم که با وجود استطاعت، به حج نمی‌روند، کافر نام برده می‌شود. (13) تعریف استطاعت
«استطاعت، اصطلاح کلامی به‌معنای توانایی (قدرتِ) انجام دادن کار (فعل) از سوی انسان است که متکلّمان درباره ماهیت


1- «وَ قَدْ رُوِیَ أَنَّ الْحَجَّ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ»، من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، 1413 ه. ق، بیروت، دارالأضواء، ج 2، ص 170
2- علی علیه السلام: «الْحَجَّ تَقْرِبَةً لِلدِّینِ»- نهج‌البلاغه صبحی صالح، حکمت 252
3- علی علیه السلام: «جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی لِلْإِسْلامِ عَلَماً»، همان، خطبه اول
4- امام صادق علیه السلام: «لَا یَزَالُ الدِّینُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْکَعْبَةُ»، وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، 1378 ه. ق بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ج 8، ص 14
5- علی علیه السلام: «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا»، نهج‌البلاغه، نامه 47
6- رسول‌اللَّه صلی الله علیه و آله: «الحجّ الْمَبْرُور لَیس لَهُ جَزاءٌ إلّاالْجَنّة»، کنز العمّال، فاضل هندی، 1224 ه. ق بیروت، دارالکتب العلمیة، ج 5، ص 3 و مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، 1407 ه. ق قم، مؤسسه آل‌البیت علیه السلام لإحیاء التراث، ج 8، ص 41
7- ابوعبداللَّه علیه السلام عن أبیه: «مَنْ أَمَّ هَذَا الْبَیْتَ حَاجّاً أَوْ مُعْتَمِراً مُبَرَّأً مِنَ الْکِبْرِ رَجَعَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهَیْئَةِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ‌أُمُّهُ»، فروع کافی، شیخ کلینی، 1350، دارالکتب الإسلامیة، ج 4، ص 252
8- عن رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: «وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کُلُّ نَعِیمٍ مَسْئُولٌ عَنْهُ صَاحِبُهُ إِلَّا مَا کَانَ فِی غَزْوٍ أَوْ حَجٍّ»، سفینةالبحار، شیخ عباس قمی، بی‌تا، انتشارات فراهانی، ج 1، ص 211
9- قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام یَقُولُ حُجُّوا وَاعْتَمِرُوا تَصِحَّ أَجْسَامُکُمْ وَ تَتَّسِعْ أَرْزَاقُکُمْ وَ ...»؛ ثواب الأعمال، شیخ صدوق، ترجمه علی‌اکبر غفاری، 1363، 108
10- وَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام مَنْ حَجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ فَقَدْ حَلَّ عُقْدَةً مِنَ النَّارِ مِنْ عُنُقِهِ وَ مَنْ حَجَّ حَجَّتَیْنِ لَمْ یَزَلْ فِی‌خَیْرٍ حَتَّی یَمُوتَ وَ مَنْ حَجَّ ثَلَاثَ حِجَجٍ مُتَوَالِیَةٍ ثُمَّ حَجَّ أَوْ لَمْ یَحُجَّ فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ مُدْمِنِ الْحَجِّ»؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 162
11- عَنِ الصّادق علیه السلام: «مَنْ حَجَّ ثَلَاثَ حِجَجٍ لَمْ یُصِبْهُ فَقْرٌ أَبَداً»؛ خصال، شیخ صدوق، باب ثلاثة، حدیث 93
12- حج در قرآن، شهید سید محمد حسینی بهشتی، 1378، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 103
13- پیامبر اسلام به علی علیه السلام: «یَا عَلِیُّ تَارِکُ الْحَجِّ وَ هُوَ مُسْتَطِیعٌ کَافِرٌ ...»؛ وسائل الشیعه، ج 8، ص 21

ص: 69
آن و همچنین نسبتش با فعل اختلاف نظر دارند.
استطاعت، مصدر باب استفعال از ریشه «طوع» است. راغب اصفهانی می‌گوید: استطاعت به‌معنای وجود چیزی است که به‌سبب آن امکان‌پذیر می‌شود و انسان به‌وسیله چهار امر استطاعت می‌یابد که خواسته‌هایش را به‌عنوان فعل پدید آورد:
1. نیرو یا قدرت ویژه‌ای که از آنِ فاعل است.
2. تصور کردن فعل.
3. ماده‌ای که پذیرای تأثیر فعل است.
4. ابزار انجام دادن فعل (اگر فعل به ابزار نیازمند باشد).
عجز، ضدّ استطاعت است و عاجز کسی است که فاقد یک یا چند امر از امور یادشده باشد. بدین قرار، هرگاه فردی این امور را دارا باشد، مطلقاً مستطیع، و هرگاه فاقد همه آنها باشد، مطلقاً عاجز است؛ و زمانی که دارای برخی و فاقد برخی دیگر باشد، از جهتی مستطیع، و از جهتی عاجز است؛ و بهتر آن است که او را عاجز بخوانند. استطاعت اخصّ از قدرت است.
(1) مبحث استطاعت از نخستین مباحث کلامی به‌شمار می‌رود. «جبرگرایان»، استطاعت را همراه با فعل می‌دانند؛ یعنی آنان معتقدند که یاری خداوند، در زمان انجام دادن فعل و به همراه آن می‌رسد و این یاری همان استطاعت است. «عدل‌گرایان» به‌سبب مختار دانستن انسان در کارهایش، به استطاعت قبل از فعل معتقدند. هشام بن حکم- متکلم امامی- با بهره‌گیری از سخنان معصومان علیهم السلام، بر این باور است که استطاعت دو جنبه دارد؛ یک جنبه آن، توفیقی است که کار مخلوق نیست و این جنبه همراه با فعل است؛ اما جنبه دیگر آن، استطاعتی است که از جهت تندرستی، وسع، توانایی و سلامت اعضاست. این جنبه، پیش از فعل است و خطاب تکلیف‌کننده نیز به آن تعلّق می‌گیرد. (2) اگر می‌توانید در زندگیتان به نان و نمک قناعت کرده و سالیانه به حج روید، چنین کنید!
آن‌چه در مفهوم استطاعت، منطقی می‌نماید و آیات قرآنی و روایات آن را تأیید می‌کند، همان است که هشام بن حکم گفته است؛ «یعنی استطاعت پیش از فعل و همراه با آن».
برای رفتن به حج ابتدا عقل، ایمان، نیت و پول لازم است، اما این‌ها همه کافی نیست. تا در بدن توانایی حرکت و اجرای


1- دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جمعی از نویسندگان، تهران، 1377، ج 8، ص 192
2- همان، صص 193 و 194

ص: 70
مناسک حج نباشد، اعمال حج امکان برگزاری نخواهد داشت.
سیدای نسفی در این خصوص چه زیبا سروده است:
احرام کعبه را به تصوّر مکان تمام این راه، قطع، بی‌مدد پا نمی‌شود
(1)
استطاعت در قرآن
استطاعت از ریشه «طوع»، در صیغه‌های مختلف باب استفعال، 42 بار در قرآن آمده است. اهل لغت، استطاعت را توانستن، و ممکن شدن انجام کاری، معنی کرده‌اند. واژه مخالف آن «عجز» است که به‌معنی ناتوانی و واماندگی است. (2) ازاین‌رو، کسی که از لحاظ مادی و معنوی یا جسمی و روحی قادر به انجام کاری بوده و ابزار کار برایش فراهم باشد، او «مستطیع» است؛ در غیر این صورت «عاجز» است و معذور.
فقیه دامغانی در تفسیر واژه قرآنی «استطاعت» چنین می‌نویسد:
«الإستطاعة علی وجهین: السعة فی المال، الطاقة فی القلب»:
الوجه الأول
- وَ سَیَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا مَعَکُمْ (3)
یعنی لو وجدنا السعة فی المال.
- وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا (4)
یعنی من وجد سعة فی المال علی أن یحجّ قدر ما یبلغه.
- وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا (5)
أی: فمن لم یجد فی المال سعة «أن ینکِحَ المُحصناتِ».
الوجه الثانی
- وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ (6)
یقول لن تطیقوا أن تعدلوا بین النساء فی الحبّ.
- فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ (7)
یعنی ما أطقتُم. (8) استطاعت در قرآن بر دو معنی آمده است: توانگری و توانایی به‌عنوان مثال:
1) در مفهوم توانگری
- (منافقان) به‌زودی به خدا سوگند یاد می‌کنند که: «اگر توانایی داشتیم همراه شما برای (جهاد) حرکت می‌کردیم» یعنی اگر مالی داشتیم (که معاش خانواده و هزینه خرید سلاح و ... را تأمین کنیم با سپاه اسلام به‌سوی میدان روانه می‌شدیم).
- برای مردمی که راهی یابند، رفتن به خانه کعبه واجب است؛ یعنی مقدار دارایی


1- دیوان سیدای نسفی، با تصحیح و تعلیق حسن رهبری، 1382، انتشارات بین‌المللی الهدی، ص 276
2- نک: مفردات راغب اصفهانی، 1393 ه. ق دارالکاتب العربی افست قم، دارالکتب العلمیه، ص 319
3- توبه: 43
4- آل‌عمران: 97
5- نساء: 25
6- نساء: 129
7- تغابن: 16
8- الوجوه والنظائر، فقیه دامغانی، 1390 ه. ق بیروت، دارالعلم للملایین، ص 300

ص: 71
که برای حج لازم است، (داشته باشند).
- کسی که توانایی مالی برای ازدواج با زنان پاکدامن مؤمن ندارد، پس با کنیزان مؤمن ازدواج نماید.
2) در معنی توانایی قلبی:
- شما هرگز نمی‌توانید در میان زنان، به عدالت رفتار کنید؛ یعنی نمی‌توانید علاقه یکسان به آنان داشته باشید.
- تقوای الهی پیشه کنید تا می‌توانید؛ یعنی تا آن‌جا که طاقت دارید.
با توجه به معنای «استطاعت»، «مستطیع» کسی خواهد بود که برای انجام کاری قدرت بدنی و امکانات مادی داشته باشد. البته نوع کارها از هم متفاوت‌اند؛ برخی تنها توان جسمی، برخی به توان فکری، برخی به توان مادی و برخی دیگر به وجود هر دو یا هر سه با هم نیازمند می‌باشند.
نماز، با رمقی از توان جسمی و فکری قابل انجام است؛ روزه، انرژی بیشتری نسبت به نماز، نیاز دارد؛ اما حج، غالباً با پیمایش مسافت بسیار طولانی همراه است.
چنین مسافرتی، مرکبی هموار و ساز و برگی بسیار می‌طلبد. از این‌رو، تحمّل سختی‌های راهپیمایی تا مکّه مکرمه، انجام اعمال و مناسک حج و اسکان چند روزی در شهر مکه، هم قدرت بدنی و فکری می‌خواهد و هم قدرت مالی.
پس، از منظر قرآن و عقل، استطاعت در حج، مستلزم سلامت جسم است و داشتن درهم و دیناری عرف‌پسند برای تأمین هزینه سفر و هزینه خانواده‌اش به اندازه بسندگی در روزهای مسافرت به خانه خدا و بازگشت از آن.
ص: 72
حال، شاید کسی راهی نزدیک یا حتی راهی دور، اما با قدرت بدنی زیادی که دارد، پای پیاده حج رود و دیگری توان تهیه چهارپایی لاغراندام داشته باشد و با آن آهنگ کعبه کند؛ و آن یکی هم با خودرو و هواپیما به این سفر معنوی رو نهد. به‌هرحال دستور خداوندی بر این است که از ملیت‌ها و قشرهای مختلف امت اسلامی باید هر سال در کنگره عظیم حج حضور یافته و در تمرین شیوه‌های عبودیت به روش ابراهیمی، درس زندگی سعادتمند را فراگیرند و بدانسان رفتار نمایند. متن دعوت‌نامه خداوند سبحان از مردم، که ابلاغ آن را به‌عهده پیامبرش حضرت ابراهیم علیه السلام می‌گذارد چنین است:
وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالًا وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ.
(1)
« (ای ابراهیم)، مردم را به حج دعوت کن تا پیاده و یا سوار بر مرکب‌های لاغراندام، از هر راه دوری به‌سوی تو روان شوند.»
این دعوت، عمومی است و همه جهانیان را دربرمی‌گیرد؛ امّا بدیهی است که هر تکلیفی از عهده هرکس برنمی‌آید؛ در ضمن محدودیت زمانی ایّام حج و محدودیت مکانی کعبه، اجازه حضور همگانی در حج را نمی‌دهد. ازاین‌رو:
وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا (2)
«از جانب خداوند سبحان، حج بر کسی واجب است که توانایی برای حج کردن داشته باشد.»
استطاعت در روایت
معنای «استطاعت» در قرآن را دانستیم، حال ببینیم که روایت‌ها در معنای فقهی استطاعت چه می‌گویند:
1- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا قَالَ: هَذِهِ لِمَنْ کَانَ عِنْدَهُ مَالٌ وَ صِحَّةٌ ...». (3) امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه استطاعت حج فرمود: وجوب حج برای کسی است که دارایی و سلامتی را داشته باشد.
2- عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ لَهُ مَالٌ وَ لَمْ یَحُجَّ قَطُّ قَالَ هُوَ مِمَّنْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی. (4)
راوی می‌گوید: از امام صادق علیه السلام از حال مردی که امکان مالی دارد ولی هرگز به حج نرفته است پرسیدم، فرمود: آن‌کس،


1- حج: 27
2- آل‌عمران: 97
3- وسائل الشیعة، ج 8، ص 16
4- همان، ص 17

ص: 73
مصداق این سخن خداوند است که می‌فرماید: «روز قیامت نابینا ظاهر می‌شود».
3- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیهما السلام قَوْلُهُ تَعَالَی وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا قَالَ: یَکُونُ لَهُ مَا یَحُجُّ بِهِ».
(1) محمد بن مسلم می‌گوید: از امام محمد باقر علیه السلام از معنای آیه «استطاعت حج» پرسیدم؛ فرمود: هرچه حج بدان بستگی دارد، [استطاعت] را شامل می‌شود.
کسی که از لحاظ مادی و معنوی یا جسمی و روحی قادر به انجام کاری بوده و ابزار کار برایش فراهم باشد، او «مستطیع» است؛ در غیر این صورت «عاجز» است و معذور.
4- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْخَثْعَمِیِّ؛ قَالَ: سَأَلَ حَفْصٌ الْکُنَاسِیُّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا مَا یَعْنِی بِذَلِکَ؟ قَالَ: مَنْ کَانَ صَحِیحاً فِی بَدَنِهِ مُخَلًّی سَرْبُهُ لَهُ زَادٌ وَ رَاحِلَةٌ فَهُوَ مِمَّنْ یَسْتَطِیعُ الْحَجَّ أَوْ قَالَ مِمَّنْ کَانَ لَهُ مَالٌ فَقَالَ لَهُ حَفْصٌ الْکُنَاسِیُّ: فَإِذَا کَانَ صَحِیحاً فِی بَدَنِهِ مُخَلًّی سَرْبُهُ لَهُ زَادٌ وَ رَاحِلَةٌ فَلَمْ یَحُجَّ فَهُوَ مِمَّنْ یَسْتَطِیعُ الْحَجَّ؟
قَالَ نَعَمْ». (2) راوی می‌گوید که حفص کناسی آن‌گاه که من هم حضور داشتم، از امام صادق علیه السلام از تفسیر آیه «استطاعت حج» پرسید. حضرت فرمود: آیا کسی که از لحاظ جسمی سالم است راه حج امنیت لازم را دارد، توشه راه و مرکب برایش فراهم است، یا این‌که دارایی لازم را داشته باشد، او مستطیع نمی‌شود؟ کناسی گفت:
یعنی کسی که دارای این ویژگی‌ها باشد مستطیع است؟ حضرت فرمود: آری!
5- عَنِ الرِّضَا علیه السلام فِی کِتَابِهِ إِلَی الْمَأْمُونِ قَالَ: «وَ حِجُّ الْبَیْتِ فَرِیضَةٌ عَلَی مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا، وَ السَّبِیلُ الزَّادُ وَ الرَّاحِلَةُ مَعَ الصِّحَّةِ». (3) امام رضا علیه السلام در نامه‌ای به مأمون نوشت: حج برای هر مستطیعی واجب است و منظور از راه داشتن: توشه و مرکب و سلامتی بدن است.
6- عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ، قَالَ: «سَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِهِ وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا قَالَ: الصِّحَّةُ فِی بَدَنِهِ وَ الْقُدْرَةُ فِی مَالِهِ». (4) راوی گوید از امام صادق علیه السلام از تفسیر آیه «استطاعت حج» پرسیده، فرموده است:


1- همان، ص 22
2- استبصار، شیخ طوسی، 1390 ه. ق تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج 2، ص 139 و کافی، ج 4، ص 267
3- وسائل الشیعه، ج 8، ص 23
4- همان، ج 8، ص 24

ص: 74
سلامتی در جسم و توانایی در مال است.
7- عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام ... قَالَ: وَ حِجُّ الْبَیْتِ وَاجِبٌ لِمَنْ (عَلَی مَنِ) اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ هُوَ الزَّادُ وَ الرَّاحِلَةُ مَعَ صِحَّةِ الْبَدَنِ وَ أَنْ یَکُونَ لِلْإِنْسَانِ مَا یُخَلِّفُهُ عَلَی عِیَالِهِ وَ مَا یَرْجِعُ إِلَیْهِ بَعْدَ حَجِّهِ».
(1) امام صادق علیه السلام فرمود: رفتن به خانه خدا بر هر کسی که استطاعت رفتن داشته باشد واجب است و استطاعت آن است که:
توشه راه، مرکب سواری، تندرستی، و مخارج اهل و عیال خود را تا هنگام بازگشت از مکه داشته باشد.
این‌ها نمونه روایاتی بود که از کتاب‌های حدیثی، در این‌جا آوردیم.
روایات دیگری هم وجود دارد که به‌دلیل یکسان بودن مضمون آن‌ها و پرهیز از طولانی شدن مطلب، از بیان همگی خودداری کردیم.
چنانکه ملاحظه کردید؛ چه در قرآن و چه در روایات، مفهوم فقهی استطاعت، داشتن توانایی انجام حج با تمام امکانات لازم برای سفر به خانه خدا است.
همان‌گونه که برای رفتن به یک سفری و انجام مأموریتی، داشتن پول، ابزار کار، وسیله سفر، صحّت بدن و تأمین نیازمندی‌های خانواده‌ای که در خانه بی‌سرپناه خواهند ماند لازم است و عقل و عرف چنین برنامه‌ریزی را لازمه سفر می‌شمارد، شرع نیز، عقل و عرف بشری را همراهی کرده و دریافت آن‌ها را برای عملی شدن این سفر مهم الهی پسندیده و امضا کرده است.
اما بدیهی است که امروزه ابزار سفر، زمان سفر، میزان نقدینگی و ... با توجه به شرایط روز و روابط بین‌المللی، به مراتب با گذشته فرق کرده و به روز کردن تکالیف وارده، از ضروریات زمانی و مکانی در فقه اسلامی تبعیّت خواهد کرد.
این جستار پس از بیان دیدگاه برخی از فقیهان جهان تشیع در استطاعت حج، مفهوم امروزین استطاعت را مورد نظر دارد که بدان خواهد پرداخت.
استطاعت در نگاه فقیهان
فقیهان شیعه و سنی، برای وجوب حج، شرایط پنج‌گانه زیر را قائل شده‌اند:
1. اسلام (2) 2. بلوغ
3. عقل
4. آزاد بودن
5. استطاعت (3) اما در مفهوم استطاعت، اختلاف نظر


1- خصال، شیخ صدوق، ترجمه سید احمد فهری زنجانی، انتشارات علمیه اسلامیه، ج 2، ص 733
2- بعضی از فقیهان شیعه، اسلام را معتبر نمی‌دانند، نک: الدروس الشرعیه، شهید اول، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1417 ه. ق ج 1، ص 270
3- فقه السنه، السید سابق، قاهره، دارالفتح الأعلام العربی و بیروت، المکتبة العصریة، 1420 ه. ق ج 1، ص 637 ونک: اللمعة الدمشقیة، شهید اول، کتاب الحج، فصل اول فی شرائطه وأسبابه و المحجة البیضاء، فیض کاشانی، بیروت مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1403 ه. ق ج 2، ص 160

ص: 75
وجود دارد. برخی توان مالی را برای استطاعت بسنده می‌دانند برخی توان بدنی را و گروهی توان مالی و بدنی را یکجا شرط استطاعت می‌شمرند.
فاضل مقداد در کتاب معروف «کنز العرفان» می‌نویسد:
با توجه به این‌که حدیث نبوی صلی الله علیه و آله، که استطاعت را داشتن توشه و سواری (الزاد والراحلة) تفسیر می‌کند، بنابراین:
شافعی، تنها توان مالی را شرط استطاعت می‌داند. پس مطابق این دیدگاه، کسی که از کار افتاده و زمین‌گیر است، ولی توان مالی دارد، حج بر او واجب می‌شود و باید به‌جای خود کسی را به حج بفرستد.
مالک، توان جسمی را شرط استطاعت می‌داند. برابر دیدگاه او، کسی که توان راه رفتن و کسب و کار را [حتّی به گدایی]
(1) در طول مسیر حج داشته باشد، حج بر او واجب می‌شود.
ابوحنیفه، توان مالی و بدنی را به‌طور همزمان شرط استطاعت می‌داند. برابر رأی او، کسی که توشه راه، سواری، هزینه رفت و آمد به حج و پس‌انداز لازم برای خود و هزینه خانواده‌اش را نداشته باشد، حج بر او واجب نیست.
شیعه [افزون بر دیدگاه ابوحنیفه]، داشتن سرمایه و امکاناتی که پس از بازگشت از حج در کسب و کار کسی لازم است، (2) و امنیت راه و داشتن وقت کافی برای رسیدن به حج را نیز از جمله شرایط استطاعت مطرح کرده‌اند. (3) البته برخی از فقیهان شیعه- همانند دیدگاه شافعی- استطاعت بدنی را شرط وجوب ندانسته‌اند؛ یعنی آنان بر این باورند که اگر تمام شرایط حج برای کسی آماده باشد، ولی به‌دلیل مرض مزمنی زمین‌گیر است، حج بر او واجب است و باید به‌جای خود کسی را به حج بفرستد. اما باورکنندگان به این دیدگاه کم هستند، بلکه دیدگاه غالب این است که افراد پولدار ناتوان و زمین‌گیر مستطیع نمی‌شوند و نایب گرفتن برای حج هم بر آنان واجب نیست (لو کان المتمکّن مریضاً لم یجب الإستنابة)؛ (4) مگر این‌که قبل از ناتوانی و زمین‌گیر شدن، حج بر او محقّق شده باشد؛ آن‌وقت واجب است که از طرف خود نایبی را به حج بفرستد و اگر بمیرد، وارثان از سرمایه‌اش این کار را انجام بدهند. (5) اولویت‌بندی واجبات‌درمقام استطاعت
از شرایط استطاعت آن است که واجبِ مهم‌تر و مقدم‌تری بر حج وجود


1- مسالک الأفهام إلی آیات الأحکام، جواد کاظمی، مکتبة المرتضویه، 1343 ه. ش، ج 2، ص 105
2- کنزالعرفان، فاضل مقداد، 1343، تهران، مکتبة المرتضویه، ج 1، صص 263 و 264
3- مسالک الأفهام، ص 105 والمحجة البیضاء، ج 2، ص 160
4- تبصرة المتعلّمین، علامه حلی، تهران، مکتبة العلمیة الإسلامیه، 1372 ه. ق ص 39
5- الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، شهید ثانی، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ سوم، 1375 ه. ش ج 1، ص 243 و تحریرالوسیله، امام خمینی، کتاب الحج، مسأله 42 و 48 و مناسک حج، ناصر مکارم شیرازی، مدرسة الإمام علی بن ابی‌طالب، 1374، ص 2

ص: 76
نداشته باشد وگرنه استطاعت محقّق نخواهد شد؛ مثلًا بدهکار در مقابل مطالبه طلبکار، بدهکار حقوق واجب (زکات)، نیازمند خانه، مسکن، ازدواج، یا دیگر ضروریات زندگی برای خود یا افراد واجب النفقه- در صورتی که رفتن به حج حیثیت اجتماعی او را لکه‌دار خواهد کرد- مستطیع نخواهد بود.
(1) امام خمینی (ره) در پاسخ به این‌که، آیا حج مقدّم است یا ازدواج؟ می‌نویسد:
اگر نیاز به ازدواج دارند، در صورتی مستطیع هستند که علاوه بر مصارف حج، مخارج ازدواج را هم داشته باشند. (2) استطاعت در موقعیت کنونی
امروزه با توجه به وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پیش‌آمده، مفهوم استطاعت، دیگر در همان مفهوم سی- چهل سال پیش باقی نمانده است. در گذشته، زمان استطاعت را از روزهایی که کاروان‌ها آماده ثبت‌نام می‌شدند به‌حساب می‌آوردند و هرکس متناسب با وضعیتی که در آن روزها داشت استطاعت مالی و بدنی خود را می‌سنجید و تشخیص می‌داد؛ امّا از دو- سه دهه گذشته، افزایش جمعیت کشورهای اسلامی، فزونیِ داوطلبان حج، محدودیت‌های اسکان در مدینه و مکه، محدودیت‌های پروازی، ارزی، امنیتی و ...
دست به‌دست هم داده و حالتی را پدید آورده است که درخواست کنندگان باید در یک فرصت معیّنی ثبت‌نام کنند و سپس مدتی را در انتظار باشند تا قرعه‌کشی، زمان سفر آنان به حج را معلوم کند. چه‌بسا که پنج- شش سالی زمان انتظار به درازا بکشد، که چنین هم شده است!
ازاین‌رو، در فرصت اعلان شده برای ثبت‌نام، کسانی که خود را از لحاظ مالی در آن روز مستطیع می‌شناسند و یا احتمال می‌دهند که تا اعلام اسامی آنان مستطیع خواهند شد، با قرض کردن و فروش زیورآلات همسر و غیره نسبت به ثبت‌نام اقدام می‌نمایند، تا چه پیش آید!
روشن است که در فقه، مقدّمه واجب، واجب است و ثبت‌نام اولیه، امروز یکی از مقدمات حج به‌شمار می‌رود. بنابراین، کسی که در زمان اعلام ثبت‌نام، استطاعت لازم را داشته باشد، ثبت‌نام بر وی واجب خواهد بود. اگر پس از اعلام نتایج قرعه‌کشی، نوبتش در همان سال اول قرار گرفت و تا زمان ثبت‌نام کاروان‌ها شرایط استطاعت برایش باقی بود، حج بر او استقرار یافته و واجب می‌باشد؛ امّا اگر نوبتش در سال‌های


1- نک: الدروس، شهید اول، ص 266؛ تحریر الوسیله، ج 2، ص 120، مسأله 15 و استفتائات مختلف از مراجع عظام تقلید ...
2- استفتائات، امام خمینی، دفتر تبلیغات اسلامی قم، 1366، ج 1، ص 435

ص: 77
دیگر قرار گرفت، اختیار خواهد داشت که نوبت را برای خود حفظ کند یا این‌که ودیعه خود را از بانک یا سازمان حج و زیارت مسترد، و در امور لازم سرمایه‌گذاری و یا هزینه نماید.
حال در فرض این‌که ودیعه را همچنان در بانک نگه‌داشته باشد، زمان بررسی استطاعت مالی و جانی، زمانی خواهد بود که شخص به‌سال نوبتش وارد شده و کاروان‌ها ثبت‌نام از حایزین شرایط را آغاز کرده باشند. اگر در چنین زمانی، از هر لحاظ، خود را مستطیع می‌داند، حج بر او مستقر شده و واجب خواهد بود و اگر حتی مقداری از شرایط استطاعت را دارا نباشد، مستطیع نخواهد بود و اگر چنین شخصی با اصرار و احساس علاقه‌مندی، به حج برود، از حَجّةالاسلام کفایت نخواهد کرد؛ یعنی اگر در سال‌های بعد مستطیع شد باید به حج برود.
نظر فقیهان نسبت به استطاعت در وضعیت حاضر
مسأله‌ای که مسلمانان ایران در موضوع استطاعت حج با آن روبه‌رو هستند، همان است که در بالا بدان اشاره کردیم، امّا این‌که فقیهان شیعه در شرایط مذکور، نسبت به مسأله چه حکمی دارند، در اکثر رساله‌ها و استفتائات، جز سکوت به چیزی نمی‌توان رسید، مگر در «تحریرالوسیله» که می‌نویسد:
«لو کان عنده ما یکفیه للحجّ، فإن لم یتمکّن من المسیر لأجل عدم الصحّة فی البدن أم عدم تخلیة السّرب، فالأقوی جواز التصرف فیه بما یخرجه عن الاستطاعة».
اگر نزد او مالی باشد که برای حجش کفایت می‌کند، چنان‌که به علت سالم نبودن خودش یا باز نبودن راه نتواند حج برود، اقوی آن است که تصرف در آن مال، به‌طوری که او را از استطاعت بیندازد، جایز است:
«... والظاهر جواز التصرّف لو لم یتمکّن فی هذا العام، و إن علم بتمکّنه فی العام القابل، فلا یجب إبقاء المال إلی السنین القابلة».
(1) علی ا صدق الله العظیم لامی ی الحمد لله ا تمهید والفضل ا صدق الله العظیم لامی
از شرایط استطاعت آن است که واجبِ مهم‌تر و مقدم‌تری بر حج وجود نداشته باشد وگرنه استطاعت محقّق نخواهد شد


1- تحریرالوسیله، امام خمینی ره، ترجمه علی اسلامی، دفتر انتشارات اسلامی، 1368، ج 2، ص 124 و 125

ص: 78
نتیجه
وجوب حج، به استطاعت جانی، مالی و فراهم شدن شرایط، ابزار و امنیت سفر بستگی دارد. تنها ثبت‌نام کردن و واریز ودیعه به‌حساب سازمان حج و زیارت، استطاعت‌آور نیست. کسی را که مقررات دولتی در همان سالِ ثبت‌نام، اجازه رفتن ندهد، به انتظار نشستن او برای سال‌های بعد الزام شرعی ندارد. او اختیار دارد ودیعه‌اش را تا رسیدن نوبت در حساب واریزشده نگه دارد یا این‌که مطالبه و در امور مورد نظر خود مصرف کند؛ امّا اگر ودیعه‌اش را همچنان نگه‌داشت، استطاعتش در سالی که نوبت حج او رسیده است- منوط به داشتن تمام شرایط استطاعت در همان سال خواهد بود.
پی‌نوشت‌ها
ص: 81

تاریخ و رجال‌

ص: 82

حرمین شریفین و سلاطین عثمانی‌

بهاءالدین قهرمانی نژاد شائق
چکیده و خلاصه مقاله
همزمان با عصر سلطان ممالیک شامات و مصر (624- 923 ه. ق 1250- 1517 م)،
(1) حاکمیت بزرگ و همه‌جانبه‌ای- که بعدها به‌نام امپراتوری عثمانی شهره گشت- به‌ظهور رسید. این حاکمیت که از شمال و شمال غربی تا قلب اروپا، از شرق مجاور با صفویان و سلسله‌های پس از آن، از غرب با مدیترانه و بالکان و از جنوب و جنوب‌غربی شامل شامات، مصر و سرزمین حجاز و همچنین، بیشتر مناطق عربی بود؛ از قبیل ترکی قاپی و به نام بنیانگذارشان، عثمان بن ارطغرل (687 ه. ق 1288 م) (2)، به عثمانی معروف شده و حاکمیتشان از همین سال، تا سال 1923 م برابر 1342 ه. ق (3) طول کشید و در حدّ فاصل این چند قرن، اهمیت حرمین شریفین به‌عنوان نقطه ثقل این حاکمیت، باعث توجه جدّی به حجاز بود و در این نوشتار، سعی و اهتمام به رؤوس مطالب مربوط به سلاطین عثمانی معطوف شده است.
واژگان کلیدی: حرمین شریفین، حجاز، مکه معظمه، مدینه منوره، عثمانی.


1- ابراهیم، حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه عبدالحسین بینش، نشر آرایه، تهران، چ 2 137، ج 4، ص 125
2- الشناوی، عبدالعزیز، الدولة العثمانیه، چاپ قاهره، 1980 م، ص 33
3- فاضل، حسین، مؤتمر لوزان و آثاره فی البلاد العربیة، چ بغداد، 1967 م، ص 22

ص: 83
اهمیت حرمین
نگاه ویژه مسلمانان به حرمین که دو مرکز اصلی ثقل سیاست‌های اسلامی و عهده‌دار تقدّس و تلبّس به این آرایه، حاکمیت‌ها را بر آن می‌داشت که سر فصل اساسی برای این دو شهر در کتاب و منشور حاکمیت خویش بگشایند.
مجموعه اتفاقات و رویدادهایی که در روزگار حاکمیت بنی‌عباس، که حدود پنج قرن طول کشید، زعامت دینی شرفا بر حرمین شریفین را، که از انتساب به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله بهره می‌بردند، بدیهی می‌نمود.
روی کار آمدن ممالیک، این وضعیت را عوض نکرد و ایشان نیز سعی و اهتمام فراوان در توقیر خاندان شریف در حجاز داشتند و از آن‌سو نیز، توجه تمام به حفظ روابط خود با عثمانیان می‌نمودند و حتی پس از فتح قسطنطنیه در (857 ه. ق/ 1453 م) به دست سلطان محمد فاتح جشن بزرگی را در قاهره (پایتخت ممالیک) برگزار کردند.
(1) اما اختلافات مرزی در حدود شام یا عثمانیان از یک‌سو و پناه دادن ممالیک و ایجاد رابطه با صفویان در دوره اسماعیل صفوی و جنگ با سلطان سلیم اول از سوی دیگر، زمینه را برای برخورد عثمانیان با ممالیک فراهم کرد. (2) سرانجام در نبردی که میان سپاهیان سلیم با قانصوه الغوری مملوکی در مرج دابق در 922 ه. ق. 1516 م. پیش آمد، مملوکیان حلب و شام شکست خوردند (3) و سپس بر ممالیک مصر به فرماندهی طومان‌بای نیز در ریدانیه ظفر یافتند. (4) در اثر این پیروزی، شریف مکه خود به استقبال سلیم، که به سمت حجاز شتافته بود، رفت و تسلیم بی‌قید و شرط خود را اعلام کرد. سلیم نیز که در این زمان به خادم‌الحرمین الشریفین شهرت داشت، (5) حاکیمت شرفا را بر مکه و مدینه به رسمیت شناخت. (6) سیاست عثمانی در قبال حرمین
توجه مسلمانان به کعبه و حرمین شریفین، عثمانیان را که خود را خلیفه عالم اسلام می‌شمردند، بر آن داشته بود که سعی و اهتمام وافری به عمران و آبادانی این دو شهر، به‌ویژه مکه معظمه داشته باشند. باز گذاشتن دست شرفا و اختیار کامل و آزادی عمل دادن به ایشان،


1- السید رجب حرار، العالم العربی فی التاریخ، ص 14
2- ابن ایاس، محمد احمد، بدایع الزهور فی وقایع الدهور، تحقیق مصطفی زیاده، قاهره، 1984 م، ج 3، ص 404
3- همان، ص 445
4- همان.
5- همان، ص 463
6- احمد یاقی، اسماعیل، دولت عثمانی از اقتدار تا انحلال، ترجمه رسول جعفریان، نشر پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1379، چاپ اول، ص 56

ص: 84
در راستای همین سیاست است. ضمن این‌که جایگاه و مرتبت ایشان در انتساب به خاندان قریش و پیامبر صلی الله علیه و آله، پیشینه طولانی در امور حرمین و نفوذ این جماعت هم در میان مسلمانان و در نهایت سعی و اهتمامی که در عمل برای حفظ توازن در روابط خویش با عثمانیان به‌کار می‌بردند، مزید بر علت بود.
پیروی از این سیاست در طول ایام عثمانی، به وضوح قابل رؤیت است. اگرچه در این میان اقدامات برخی از سلاطین عثمانی به‌دلیل روحیات شخصی خویش یا اقدامات و تشویقات اطرافیان، کارهای مؤثرتری انجام دادند.
از جمله، در زمان حاکمیت سلطان سلیم دوم (974- 982 ه. ق./ 1566- 1574 م.) که وی دستور داد به عمران و آبادانی حرمین، به‌ویژه، حقوق خدّام، سعی و اهتمام ویژه‌ای مبذول گردد.
(1) همچنین دستور تجدید بنای مسجدالحرام و توسعه آن از اقدامات وی بود و دستور ویژه‌ای نیز برای دوبرابر نمودن صدقات برای ساکنان حرمین شریفین داد. (2) این اقدامات، کم و بیش ادامه داشت. در زمان سلطان احمد اول (1012- 1027 ه. ق.
1603- 1617 م.)، وی در زمینه آبرسانی در حرمین تلاش فراوان کرد و نسبت به زمینه پرده کعبه اقدامات زیبایی داشت. او همچنین نسبت به بازسازی روضه نبوی دستورات مهمی داد و عواید روستاهایی را نیز وقف خادمان حرمین کرد. (3) احمد اول، سعی وافری در کارهای خیر در مکه از خود نشان داد. (4) شرفای مکه در طول این ایام، اقتدار ظاهری خود را حفظ کرد و دولت عثمانی نیز سعی در سیادت کامل، اما با مراعات حدود و احترامات لازم، نسبت به حرمین داشتند؛ به‌گونه‌ای که حاکی از اقتدار، مجد و عظمت ایشان در چشم مسلمانان باشد.
برخی روش‌ها و اقدامات عثمانی
اگرچه سلاطین عثمانی برای همه مسلمانان، امکانات مناسبی برای موسم حج ایجاد کرده بودند، اما نسبت به شیعه به‌دلیل سیاست‌های مذهبی بسیار متعصبانه، موضع خصمانه‌ای داشتند.
حتی در سال 1040 رسماً اعلامیه دادند و شیعیان را از شرکت در موسم حج منع کردند و این قضیه مدت‌ها ادامه داشت. (5) بسیاری از عالمانِ به‌نام شیعه؛ مانند شهید ثانی، در شدت فشار سلاطین عثمانی، به‌ویژه


1- همان، ص 87
2- النهروانی المکّی، البرق الیمانی فی الفتح العثمانی، دارالتنویر بیروت، 1986 م، ص 250
3- احمد یاقی اسماعیل، همان، ص 93
4- همان.
5- جعفریان، رسول، آثار اسلامی مکه و مدینه، نشر مشعر، چ 6، 1382 ش، ص 59

ص: 85
در موسم حج بازداشت شد و به شهادت رسید.
(1) گروه دیگری از علما نیز به همین ترتیب شهید شدند و یا مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. (2) از سوی دیگر، مسلمانان کشورهای مختلف، با توجه به نهضت استقلال‌گرایی که در ممالک زیر سیطره عثمانی، به‌ویژه در قرن نوزدهم آغاز شده بود، در موسم حج و در مجامع مسلمانان، مطالب خود را بازگو می‌کردند.
در میان بزرگان، مصلحانِ بزرگی چون سید جمال‌الدین اسدآبادی (1255- 1384 ه. ق.) کواکبی (1266- 1321 ه. ق.)، رشید رضا (1282- 1354 ه. ق.) و محمد عبده (1266- 323 ه. ق.) از موسم حج، برای اعلام حمایت از نهضت بیداری مسلمانان بهره جسته و سید جمال مسلمانان را به مراعات سطوت خلافت، با توجه به مصالح عالیه، فرا می‌خواند. (3) اقدامات سلطان عبدالحمید عثمانی در حرمین
عبدالحمید در زمان حاکمیتش، حج را از ارکان سیاست اسلامی خود قرار داد. او شریف مکه را برای نشر دعوت خود در میان حجاج برگزید و جهت تسهیل آمد و شد حجّاج، راه‌آهن دمشق به مدینه را راه انداخت و قرارداد احداث این خط را با متخصّصان آلمانی در 1319 ه. ق./ 1901 م. منعقد کرد.
این خط برای مدتی، در 1326 ه. ق به بهره‌برداری رسید. (4) عبدالحمید، عنایت خاصّی به توسعه مساجد و مرمّت آن در حرمین شریفین داشت و بسیاری از بناهای تاریخی و مقدس، که اکنون به صورت مساجد در این دو شهر و به‌ویژه مدینه وجود دارد، از آثار وی است. (5) وی در این مطلب، هدف خود را بارها توجه به شؤون مسلمانان و حرمین اعلام می‌کرد.
از اقدامات مهمی که به‌نوعی می‌توان خدمات مجموعه عثمانی به حرمین دانست، مقابله با طرح تجاوزکارانه نیروهای صلیبی پرتغالی بود که در نظر داشتند برای شکستن سطوت مسلمانان، از دریای سرخ بگذرند و از جدّه به مکه مکرمه حمله کنند. (6) کشتی‌های جنگی پرتغال، دوبار برای تصرّف ساحل جدّه وارد جنگ شدند و با مشاهده کشتی‌های عثمانی، عقب‌نشینی کردند. (7)


1- الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، شهید ثانی، ج 1، مقدمه.
2- جعفریان، همان.
3- احمد یاقی اسماعیل، همان، ص 167
4- الشتاوی، عبدالعزیز، همان، ج 2، ص 862
5- رفعت، محمد، التوحید السیاسی للفکرة العربیة الحدیثه، قاهره، 1964 م، ص 90، نقل از همان، ص 170
6- زین، نورالدین زین، نشؤ القومیة العربیه، بیروت، 1986، ص 57
7- همان، ص 863

ص: 86
صلیبی‌ها پیشتر نیز نقشه حمله به مدینه منوره و نبش قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و تخریب روضه نبوی را در سر داشتند که این واقعه در 587 ه. ق./ 1182 م. در شرف انجام بود، لیکن توسط صلاح‌الدین ایوبی شکست خورد و همین ماجرا باعث توجه و بیداری عثمانی‌ها در این رابطه شد.
(1) فرجام عثمانی و تأثیر آن بر حرمین
با نهضت تجدّدخواهی، که در قلب حاکمیت عثمانی آغاز شده بود؛ از یک‌سو منجر به نهضت ترکان جوان، موسوم به «جمعیة الشباب العثمانیین» به رهبری مدحت پاشا و از سوی دیگر به استقلال‌طلبی در ممالک محروسه، به‌ویژه ممالک عربی که بی‌تأثیر از سیاست‌های مزورانه اروپا، به خصوص استعمار پیر بریتانیا نبود، تأثیرات فوق‌العاده‌ای در وضعیت حرمین شریفین به‌وجود آورد و موجب قوت گرفتن سلفیان، به رهبری محمدبن عبدالوهاب گردید.
نتیجه طبیعی آن نیز حرکت از سوی درعیه به مناطق نجد و سپس تسلّط تدریجی بر حرمین، در زمان شریف حسین و تسلیم شدن مناطق حجاز در برابر دعوت وهابیان بود.
متأسفانه، تمامی این سیاست‌ها که از آثار رو به افول قدرت عثمانی در حجاز بود، باعث تخریب قبور مطهّر اهل‌بیت و صحابه پاک نبوی در شوال 1324 گردید و به دنبال آن، دیگر کنترلی بر حاکمیت حجاز از سوی دولت عثمانی وجود نداشت؛ زیرا در زمان سلطان محمد


1- همان.

ص: 87
ششم، مصطفی کمال پاشا (آتا ترک) با اختیاراتی که در کنفرانس لوزان به سال 1922 م. گرفت، خلافت عثمانی را ملغی و جمهوریت را اعلام کرد.
(1) برداشت:
روی کار آمدن سلاطین عثمانی، مجد و عظمت اسلامی را به‌رخ جهانیان کشید و همین حاکمیتِ مبتنی بر ظواهر اسلامی، جاذبه فراوانی در میان ملل جهان ایجاد کرد و ندای توحید، همچنان از حجاز و حرمین شریفین، در کنگره عظیم مسلمانان (حج) بر می‌خاست و در زمان حاکمیت عثمانی، اگر چه اندک، اما به هر حال مورد توجه بود؛ آن‌هم با تضییقات و سخت‌گیری‌های شدیدی که بر ضد مسلمانان راستین و پیروان پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل‌بیت علیهم السلام اعمال می‌شد. در هر صورت، مجد و عظمت حرمین در طول این سلسله حفظ شد و اقدامات مناسبی به واسطه برخی از سلاطین عثمانی صورت گرفت.
پی‌نوشت‌ها


1- همان.

ص: 89

نسخه‌های خطی فارسی کتابخانه عارف حکمت مدینه منوره‌

سید محمدباقر نجفی
1/ ث: اخلاق
- مائة کلمة فی الحکمة والنصائح
امام علیّ‌بن ابی‌طالب علیه السلام، تاریخ پایان نگارش نسخه 958 ه. ق. به خط نستعلیق، به قلم محمود (شهابی، یا شاه محمود نیشابوری).
18 صفحه، 20* 12 سانتی‌متر شماره ثبت «327- 2/ 217»
از این کتاب، نسخه دیگری به‌شماره ثبت «2/ 712» در 92 صفحه، 19* 11 سانتی‌متر موجود است.
2/ ث: تصوف
- ترجمه عوارف المعارف
کمال‌زاده، تاریخ پایان نگارش نسخه 905 ه. ق. به خط نستعلیق، مذهب.
934 صفحه، 21* 15 سانتی‌متر شماره ثبت: «10- 2/ 260»
- رسالة الانسیة فی طریقة النقشبندیة
شیخ یعقوب الچرخی، تاریخ پایان نگارش نسخه 993 ه. ق. به خط نستعلیق، به قلم محمد امین کاتب، مذهب.

ص: 90
68 صفحه، 18* 10 سانتی‌متر شماره ثبت: «3- 2/ 260»
- سبحة الأبرار
عبدالرحمان جامی، تاریخ پایان نگارش نسخه، 958 ه. ق، به خط نستعلیق، به قلم ابوالحمدی کندباد. مذهب.
194 صفحه، 20* 13 سانتی‌متر شماره ثبت: «23- 2/ 260»
- مرآت الجمال
ادریس البدلسی، تاریخ پایان نگارش نسخه، 925 ه. ق. به خط نستعلیق، به قلم مؤلف.
218 صفحه، 22* 15 سانتی‌متر شماره ثبت: «52- 2/ 260»
3/ ث: تاریخ و آثار
- تاریخ سلاطین گجرات
محمود شاهی، تاریخ پایان نگارش نسخه، 986 ه. ق. به خط نسخ.
632 صفحه، 20* 12 سانتی‌متر شماره ثبت: «539- 2/ 900»
- تاریخ الوصاف
عبداللَّه بن فضل‌اللَّه شیرازی، تاریخ پایان نگارش نسخه، 998 ه. ق. به خط نستعلیق، مذهب.
678 صفحه، 24* 17 سانتی‌متر شماره ثبت: «520- 2/ 900»
- تحفة الملوک
مؤلف:؟، تاریخ پایان نگارش نسخه، قرن دهم هجری قمری، به خط نستعلیق، به قلم خطاط بزرگ و شهیر ایران، میر عماد الحسینی.
14 صفحه، 24* 14 سانتی‌متر شماره ثبت: «536- 2/ 900»
- تذکره شعراء فرس
ابن اسماعیل الحسینی، تاریخ پایان نگارش نسخه، 987 ه. ق. به خط نستعلیق.
232 صفحه، 18* 11 سانتی‌متر شماره ثبت: «544- 2/ 900»
- تذکرة الشعراء و أحوال العرب و العجم
میر دولتشاه بن علاء الدین غازی، تاریخ پایان نگارش نسخه، 991 ه. ق. به خط نستعلیق،
ص: 91
به قلم محمد صالح، مذهب.
470 صفحه، 25* 16 سانتی‌متر شماره ثبت: «517- 2/ 900»
- تیمورنامه
هاتفی، تاریخ پایان نگارش نسخه، 990 ه. ق. به خط نستعلیق.
228 صفحه، 24* 16 سانتی‌متر شماره ثبت: «525- 2/ 900»
- رسالة العدلیه
خواجه بن نعمت اللَّه هروی، تاریخ پایان نگارش نسخه، 950 ه. ق. به خط نسخ.
66 صفحه، 20* 12 سانتی‌متر شماره ثبت: «552- 2/ 900»
- فتوح الحرمین الشریفین
محی الدین شاعر قسطنطینی، تاریخ پایان نگارش نسخه، 961 ه. ق. به خط نستعلیق، با صفحات مذهب و منقوش.
104 صفحه، 24* 15 سانتی‌متر شماره ثبت: «574- 2/ 900»
- فضائل الشام
مؤلف:؟، تاریخ پایان نگارش نسخه، 999 ه. ق. به‌خط نستعلیق، به‌قلم محمد امین الحسینی.
102 صفحه، 18* 11 سانتی‌متر شماره ثبت: «571- 2/ 900»
- مطلع السعدین
کمال‌الدین عبدالرزاق، تاریخ پایان نگارش نسخه، 911 ه. ق. به خط نستعلیق، مذهب.
530 صفحه، 33* 23 سانتی‌متر شماره ثبت: «585- 2/ 900»
- المعجم فی آثار ملوک العجم
فضل اللَّه بن عبداللَّه، تاریخ پایان نگارش نسخه، 1253 ه. ق. به خط نستعلیق.
234 صفحه، 30* 20 سانتی‌متر شماره ثبت: «583- 2/ 900»
4/ ث: ادب:
- بوستان
شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی، تاریخ پایان نگارش نسخه، 976 ه. ق. به خط نستعلیق
ص: 92
بسیار پخته. به قلم کمال‌الدین حسینی، با صفحات تذهیب شده.
450 صفحه، 24* 16 سانتی‌متر شماره ثبت: «45- 4/ 890»
- تجنیات کاتبی
تاریخ پایان نگارش نسخه، 957 ه. ق. به خط نستعلیق به قلم علی شروانی، مذهب.
112 صفحه، 18* 11 سانتی‌متر شماره ثبت: «62- 4/ 890»
- تحفة الأحرار
عبدالرحمان جامی، پایان تاریخ نگارش نسخه، 917 ه. ق. به خط فارسی بسیار نفیس، به قلم شمس‌الدین کرمانی، مذهب به نقوش هندسی بسیار زیبا.
220 صفحه، 22* 13 سانتی‌متر شماره ثبت: «50- 4/ 890»
- تحفة الأحرار
عبدالرحمان جامی، پایان تاریخ نگارش نسخه، 944 ه. ق. به خط نستعلیق، به قلم جلال هروی، با صفحات مذهب و مزیّن به نقوش بسیار زیبا.
23* 14 سانتی‌متر شماره ثبت: «56- 4/ 890»
- حدائق السحر
رشیدالدین الوطواط، تاریخ پایان نگارش نسخه، 995 ه. ق. به خط نستعلیق، مذهب.
160 صفحه، 18* 11 سانتی‌متر شماره ثبت: «6- 3/ 890»
- دیوان اشعار سعدی
شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی، تاریخ پایان نگارش نسخه، 977 ه. ق. به خط نستعلیق، به قلم مرشد عطار.
300 صفحه، 16* 11 سانتی‌متر شماره ثبت: «95- 4/ 890» گ
- دیوان انوری
تاریخ پایان نگارش نسخه، 993 ه. ق. به خط نستعلیق بسیار پخته، با صفحات منقش و مزیّن به زیباترین نقوش مذهب.
492 صفحه، 22* 13 سانتی‌متر شماره ثبت: «38- 4/ 890»
- دیوان جلال الدین مولوی
تاریخ پایان نگارش نسخه، 977 ه. ق. به خط نستعلیق، مذهب.
ص: 93
244 صفحه، 24* 17 سانتی‌متر شماره ثبت: «65- 4/ 890»
- دیوان السقاء
تاریخ پایان نگارش نسخه، 972 ه. ق. به خط نستعلیق به قلم مائیخان، مذهب.
366 صفحه، 22* 15 سانتی‌متر شماره ثبت: «97- 4/ 890»
- دیوان سلمی
تاریخ پایان نگارش نسخه، 917 ه. ق. به خط نستعلیق، به قلم مظفر، مذهب.
120 صفحه، 18* 11 سانتی‌متر شماره ثبت: «96- 4/ 890»
- دیوان سلیم
تاریخ پایان نگارش نسخه، 991 ه. ق. به خط نستعلیق، به قلم درویش همت، مذهب.
480 صفحه، 24* 12 سانتی‌متر شماره ثبت: «100- 4/ 890»
- دیوان شهاب‌الدین هاتفی
تاریخ پایان نگارش نسخه، 999 ه. ق. به خط نستعلیق، بسیار پخته، به قلم محمود الحسینی، مذهب.
162 صفحه، 24* 16 سانتی‌متر شماره ثبت: «105- 4/ 890»
- دیوان لسانی
تاریخ پایان نگارش نسخه، 972 ه. ق. به خط نستعلیق، مذهب و منقش به نقوش هندسی ملون.
312 صفحه، 17* 11 سانتی‌متر شماره ثبت: «203- 4/ 890»
- روش‌نامه
عبدالواحد، تاریخ پایان نگارش نسخه، 975 ه. ق. به خط نستعلیق، مذهب.
40 صفحه، 23* 16 سانتی‌متر شماره ثبت: «90- 4/ 890»
- روضة الأنوار
خواجه کرمانی، تاریخ پایان نگارش نسخه، 953 ه. ق. به خط نستعلیق، مذهب.
78 صفحه، 21* 13 سانتی‌متر شماره ثبت: «552- 80» ضمن مجموعه، رساله 2
- سبحة الأبرار
عبدالرحمان جامی، تاریخ پایان نگارش نسخه، 977 ه. ق. به خط نستعلیق، به قلم بابا
ص: 94
شاه اصفهانی.
400 ضمن مجموعه.، 19* 13 سانتی‌متر شماره ثبت: «94- 4/ 890»
- روضة المحبین
شیخ الامام ابن عماد، تاریخ پایان نگارش نسخه، 953 ه. ق. به خط نستعلیق، به قلم بنده محمد، مذهب.
212 ضمن مجموعه.، 21* 13 سانتی‌متر شماره ثبت: «85- 4/ 890»
- روضة المحبین
امام محمد ابن عماد، تاریخ پایان نگارش نسخه، 953 ه. ق. به خط نستعلیق، به قلم محمد امین کاتب ابن ابراهیم هروی.
78 صفحه، 21* 13 سانتی‌متر شماره ثبت: «552- 80» ضمن‌مجموعه رساله 1
- مجموعه آثار منظوم و منثور عبدالرحمان جامی
رساله اول: سلسلة الذهب
رساله دوم: سبحة الأبرار
رساله سوم: تحفة الأحرار
رساله چهارم: یوسف و زلیخا
رساله پنجم: لیلی و مجنون
رساله ششم: سلامان و ابسال
رساله هفتم: خردنامه اسکندری
ص: 95
رساله هشتم: قصائد فی مدح الرسول و صحابة الکرام
رساله نهم: بهارستان
رساله دهم: منشات
رساله یازدهم: معمای کبیر
رساله دوازدهم: معمای متوسط
رساله سیزدهم: معمای صغیر
رساله چهاردهم: معمای اصغر
رساله پانزدهم: فی العروض
رساله شانزدهم: فی القافیة
رساله هفدهم: فی الموسیقی
تاریخ مکتوب بر نسخه: 983 ه. ق. به خط مؤلف
31* 21 سانتی‌متر شماره ثبت: «559/ 80»
- مجموعه مؤلفات عبدالرحمان جامی
تاریخ پایان نگارش نسخه، 983 ه. ق. به خط نستعلیق، با صفحه‌پردازی‌های بسیار زیبا و مذهب.
1050 صفحه، 31* 21 سانتی‌متر شماره ثبت: «151- 4/ 890»
- مناجات
خواجه عبداللَّه انصاری، تاریخ پایان نگارش نسخه، 969 ه. ق. به خط نستعلیق، به قلم امام خطاطان زمان، محمود شهابی.
24 صفحه، 23* 15 سانتی‌متر شماره ثبت: «325- 2/ 217»
- منظومه
تاریخ پایان نگارش نسخه، 982 ه. ق. به خط نستعلیق، به قلم سلطان محمد هروی، مذهب به نقوش زیبا.
20 صفحه، 24* 17 سانتی‌متر شماره ثبت: «157- 4/ 890»
- نسیم الربیع
مؤلف مجهول، تاریخ پایان نگارش نسخه، 917 ه. ق. به خط نستعلیق، به قلم شفیعی
ص: 96
شریف، مذهب.
660 صفحه، 23* 17 سانتی‌متر شماره ثبت: «26- 4/ 890»
- هفت اورنگ
عبدالرحمان جامی، تاریخ پایان نگارش نسخه، 909 ه. ق. به خط نستعلیق، به قلم نصراللَّه کاتب، مذهب.
644 صفحه، 26* 15 سانتی‌متر شماره ثبت: «196- 4/ 890»
- یوسف و زلیخا
طالعی بخاری، تاریخ پایان نگارش نسخه، 978 ه. ق. به خط نستعلیق، مذهب و مزیّن به نقوش بسیار زیبا.
180 صفحه، 19* 11 سانتی‌متر شماره ثبت: «202- 4/ 890»
5/ ث: علوم غریبه
- غایة السرور (رساله‌ای در کیمیا)
ابن عبداللَّه قزوینی، تاریخ پایان نگارش نسخه، 940 ه. ق. به خط نستعلیق، به قلم عزیزاللَّه عبداللَّه الحافظ القزوینی.
216 صفحه، 19* 14 سانتی‌متر شماره ثبت: «4- 2/ 540»
- قیافتنامه (رساله در علم فراست)
مؤلف؟، تاریخ پایان نگارش نسخه، 951 ه. ق. به خط نستعلیق، به قلم امام خطاطین میرعلی کاتب، با صفحات منقش به نقوش.
16 صفحه، 9 س، 27* 18 سانتی‌متر شماره ثبت: «621/ 80»
ص: 97

آتش افروزی متعصبانه عوام در مکه‌

(سال 945 هجری)
رسول جعفریان
همزمان با رویارویی دولت عثمانی و صفوی که در جنگ چالدران (سال 920) به اوج خود رسید، حجاج عجم که از ایران عازم حج می‌شدند، به‌طور خاص، و شیعیان به طور عام، هم در طول راه و هم در مکه و مدینه، با دشواری‌هایی روبه‌رو شدند. این زمان، به تدریج گروه‌هایی از رومیان یا به اصطلاح منابع عربی «اروام» در مکه و مدینه ساکن شدند و همراه گروه‌های متعصب موجود در این دو شهر، که شماری هم از عجم‌های ماوراءالنهری و طبعاً سنی بودند، با شیعیان، به خصوص شیعیان ایرانی برخورد می‌کردند.
داستان شهادت شهید ثانی در سال 965، نمونه‌ای روشن از آن برخوردهای خشن است که با مکه نیز ارتباط دارد. وی به رغم داشتن موضع اعتدالی و این‌که هرگز به ایران نیامد و حتی به استانبول هم رفت و آمد می‌کرد و در بعلبک هم رفتاری متعادل با گروه‌های مذهبی مختلف داشت، از سوی گروه‌های افراطی مورد اتهام قرار گرفت و به شهادت رسید و جسدش سوزانده شد!
همچنین ملّا زین‌العابدین کاشانی، که نویسنده رساله «مفرّحة الأنام فی تأسیس بیت‌اللَّه الحرام» است، در سال 1041 در مسجد الحرام کشته شد. (1)


1- نک: حدیقةالشیعه، عبدالحی‌رضوی، نسخه 1124، کتابخانه‌آیت‌اللَّه مرعشی، برگ 49؛ ریاض‌العلما، ج 2، ص 399

ص: 98
در سال 1081، روز جمعه، پانزدهم ماه رمضان، در حالی که خطیب جمعه مشغول خواندن خطبه بود، عجمی با شمشیری به وی حمله‌ور شد در حالی که فریاد می‌زد: «انا المهدی»، اطرافیان جلویش را گرفتند و وی را حبس کردند. پس از نماز به سراغش آمده، او را کشان کشان به طرف معلات بردند و در نزدیک برکة المصری، با آتش سوزاندند.
عصامی با ذکر این حادثه می‌نویسد:
«و هذا أمر عظیم تُحار فیه الأفکار، کون المسلم یُهان هذه الإهانة، و یُقتل بغیر موجب، ثم یُحرّک بالنار، نعوذ باللَّه من مکراللَّه».
(1) در سال 1088 باز هم وقایعی در مکه رخ داد که تعدادی از حجاج شیعه کشته یا سنگسار شدند و اساس آن هم، به گفته عصامی، که خود معاصر و حاضر در مکه بوده، بی اساس و ناشی از یک توطئه یا توهّم بود. (2) اما اکنون، مورد دیگری از قتل یک روحانی شیعه استرآبادی، در سال 945 ق. داریم که منبعی کهن و معاصر، خبر آن را ضبط کرده است. این زمان سلطان عثمانی، سلطان سلیمان فرزند سلطان سلیم (م 926) بود که از سال 926 تا 974 سلطنت کرد. همین زمان، شاه طهماسب در ایران سلطنت می‌کرد و سلطنتش از سال 930 تا 984 به درازا کشید.
منبع خبر مورد نظر ما، کتاب «نیل المنی بذیل بلوغ القری لتکملة اتّحاف الوری» از جاراللَّه بن العز بن النجم بن فهد المکی (3)، یک اثر تاریخی است که رویدادهای شهر مکه را از ذی‌حجه سال 923 تا جمادی الآخر 946 ثبت کرده است. (4) همان‌گونه که از نام کتاب پیداست، این اثر ذیل کتاب «بلوغ القری بذیل اتحاف الوری بأخبار امّ القری» (نوشته العز بن فهد- م 922) است که آن کتاب، خود تکمله‌ای بر کتاب معروف «اتحاف الوری بأخبار امّ‌القری»، (از نجم الدین عمر بن محمد بن فهد مکی هاشمی- م 885) است.
متأسفانه در دیگر تواریخ این دوره مکه، از جمله «الاعلام بأعلام بیت‌اللَّه الحرام» (از قطب الدین نهروالی م. 990، چاپ قاهره، 2004) خبر آن نیامده است. چنان که در منائح‌الکرم (نک: ج 3، ص 266؛ چاپ مکه، 1419) نیز ذیل وقایع سال یاد شده، این خبر گزارش نشده است.
واقعه مورد نظر، در سال 945 رخ داد و این زمان، امیر مکه، محمد ابونمی فرزند برکات


1- سمط النجوم، ج 4، ص 517 و نک: منائح الکرم، ج 4، ص 302؛ خلاصة الکلام، ص 84
2- سمط النجوم، ج 4، ص 529؛ و نک: خلاصة الکلام، ص 97
3- لندن، مؤسسة الفرقان، تحقیق محمد الحبیب الهیله، 1420
4- روی جلد کتاب به اشتباه سال 922 ضبط شده که با توجه به مطالب آغاز کتاب، همان سال 923 درست است.

ص: 99
بود. برکات در سال 932 درگذشت و حکومت این شهر به ابونمی دوم، یکی از مشهورترین امرای مکه، که زمان امارتش هم بسیار طولانی بود، رسید. وی در محرم سال 992 ق.
درگذشت و آن زمان، فرزندش حسن عهده‌دار امارت این شهر شد. بنابراین، واقعه یاد شده در دوره ابونمی دوم رخ داده است.
خبر کشته شدن حسین استرآبادی به این شرح در «نیل المنی» نقل شده است:
در مغرب شب یکشنبه، 18 شوال (945)، گروهی از عجم‌ها در مدرسه کلبرجیه که در کنار باب الصفا- یکی از درهای مسجد الحرام- بود، از قبیل ملا عارف و شیخ ابوالمعین سمرقندی با شخصی که به او حسین استرآبادی گفته می‌شد، در باره آیه إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْخَائِنِینَ گفتگو می‌کردند. گفتند (تعبیر: فقالوا. شاید: قال، یعنی او گفت:) این آیه در شأن عمر بن خطاب نازل شده است و بُغضش را نسبت به صدّیق (یعنی ابوبکر) آشکار کرده و این که ائمه مذاهب اربعه به خاطر اختلاف در فروع، گمراه هستند و این‌که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: امت به 73 فرقه تقسیم شده و یکی تنها نجات یافته است و آن گروه ناجیه، همانا شیعه است.
در این وقت بسیاری از عجم‌ها سخن او را انکار کرده، وی را برداشته به منزل قاضی رومی افندی، مصلح الدین مصطفی حنفی بردند و مطالب او را در آنجا مطرح کردند. او سخن اوّلش را انکار کرد و گفت: من گفتم که آیه عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ وَعَفَا عَنْکُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ ...؛
(1)
یعنی با زنان در امر روزه، این در باره عمر نازل شده است. ده نفر از آنان شهادت دادند که سخن اوّل را گفت و او هم اعتراف کرد. قاضی از او پرسید: آیا تو دیوانه هستی؟ وی پاسخ گفت: نه. این مذهب من و مذهب شیعه است. قاضی دستور داد او را زندانی کنند. آنگاه از فرمانده محمدبن عقبه، نایب حاکم مرشد حسنی خواست تا وی را به زندان ببرد. در این وقت، صدای عجم‌های حاضر و رومی‌ها و برخی از اهل مکه بلند شده، خطاب به قاضی گفتند: تو می‌خواهی از او رشوه گرفته، مانند رافضی اوّل، رها سازی؟! در این وقت داد و فریاد، در باب قاضی در مدرسه عینیه که در قدیم به مدرسه مجاهدیه مشهور بود، چسبیده به مسجد، در وقت نماز مغرب بالا گرفت. فرمانده محمدبن عقبه خواست او را از باب [خانه] قاضی ببرد که مردم او را به سنگباران تهدید کردند. وی از ترس او را رها کرد و با رفتن به مسجد الحرام خود را نجات داد. در این وقت یکی از رومیان جلو آمده، با


1- بقره: 187

ص: 100
خنجری به گردن آن مرد عجمی زد. دیگری کاردی به او زد و آن مرد روی زمین افتاد. در این وقت، حاضرین او را، که نزدیک باب قاضی بود، سنگسار کردند. قاضی هم درِ خانه‌اش را بست تا خود را از دست آنان نجات دهد. سپس مردم، مقتول را آتش زده او را سوزاندند. آتش، تا پاسی از شب گذشته، شعله‌ور بود. وقتی مردم رفتند و آرام شد.
گفته شده که قاضیِ مالکیه، تاجی بن یعقوب مفصول- معزول- به فرمانده دستور داد تا مقتول را برداشته، کفن کرده، در قبرستان شَبیکه دفن کند. او هم آتش را خاموش کرده، او را به شبیکه برد و دفن کرد. عاقلان کار وی را ستایش کرده، اقدام عامه را در این‌که در کنار خانه قاضی این چنین تجرّی کردند، انکار کردند. خداوند متعال احوال را اصلاح گرداند و عاقبت به خیر کند!
از این مقتول، یک بچه و یک کنیز (مادر آن بچه) باقی ماند. گفته می‌شد که همراه او جماعتی از شیعه بودند که روز عید همراه اهل سنت حاضر نشدند بلکه روز بعد آمدند و نماز عید را در معلات خواندند.
(1) در شرح این متن، لازم است نکاتی را توضیح دهیم:
1. متأسفانه این خبر در منابع شیعه؛ اعم از تواریخ یا کتب شرح حال نیامده است تا اطلاعاتی در باره حسین استرآبادی به دست آوریم. در باره استرآباد- گرگان فعلی- می‌دانیم که از شهرهای کهن ایران، و مرکزی برای شیعیان بوده است. این شهر تقریباً از قرن هفتم به این‌سو، یکسره شیعی امامی بوده و بسیاری از علمای برجسته شیعه از این قرن تا زمان صفویه، استرآبادی بودند. در این باره شرحی مفصل در کتاب تاریخ تشیع در جرجان و استرآباد (2) آورده‌ایم.
از تواریخ دوره صفوی چنین به دست می‌آید که شیعیان این شهر، کمک زیادی به روی کار آمدن صفویه کرده و به خصوص در تشیع خویش، بسیار صریح و تند بودند. در حاشیه همان کتاب نیل المنی، به نقل از قطب الدین نهروالی آمده است که وی در حاشیه نیل المنی به جای «حسین استرآبادی» «ملاحسین رافضی» نوشته است. اما این نام هم چیزی را در باره مقتول روشن نمی‌کند. گویا نهروالی، برای این قسمت، عنوانی انتخاب کرده و کنار صفحه نوشته، نه آن‌که اطلاع خاصی از استرآبادی داشته است. آنچه هست این‌که این شخص باید


1- نیل المنی، ج 2، صص 766- 763
2- مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، 1384

ص: 101
یک نفر عالم دین باشد که اهل بحث و جدل بوده و مانند بسیاری از موارد که از دیرزمان تا به امروز شاهدش بوده‌ایم، به بحث و گفتگوی مذهبی با مخالفان پرداخته است.
2. در تمام این سال‌ها، همواره شیعیانی از ایرانی‌ها در حرمین زندگی می‌کردند و به رغم این فشارها، رفت و آمد به این شهرها، هم برای انجام فریضه حج و هم بهره‌های علمی، ادامه داشت. به خصوص استرآبادی‌ها در دوره صفوی، شمارشان در حرمین اندک نبود و برخی مانند میرزا محمد امین استرآبادی بخش مهمی از حیات علمی‌اش را در آن نواحی سپری کرد.
البته شمار شیعیان در مدینه بیشتر بود و اقامت شیعیان هم در آن دیار بیشتر بود. به خصوص که شماری از سادات مدینه، رسماً شیعه اثناعشری بودند. در همین کتاب نیل المنی (1/ 231) اشاره به آن شده است که وقتی پولی از هند برای تقسیم رسید، میان فقهای مدینه و رافضه درگیری پیش آمد؛ زیرا وکیل بر آن بود تا پول را تنها میان سنیان تقسیم کند. در نهایت با فشاری که شیعیان آوردند، مقرّر شد تا هزار دینار آن به ایشان داده شود.
3. در این متن از دو مدرسه در مکه یاد شده است؛ نخست مدرسه کلبرجیه و دوم مدرسه العینیه که سابقاً به آن مدرسة المجاهدیه گفته می‌شده است. تنها در یک جا (نیل المنی، ج 2، ص 574) از این مدرسه با عنوان «کَلَبَرقیه» یاد شده است. مصحح در جایی (نیل المنی:
2/ 735) گفته است که نام این مدرسه در غایة المرام (3/ 147) الکبرقیه ضبط شده است. این مدرسه، محل فرود آمدن امین صرّه عثمانی؛ یعنی مسؤول توزیع سکه‌های طلای دولت عثمانی در مکه بوده و دست کم در چند مورد در همان منبع (546، 574، 589، 679) از این مطلب یاد شده است. مدرسه یاد شده در کنار باب الصفا بوده است. گفتنی است که مدرسه العینیه هم زمانی محل اقامت امین صرّه رومیه بوده و سکه‌ها در آنجا میان طبقات مختلف مردم و با نظارت قضات مکه، توزیع می‌شده است (نیل المنی، ج 1، صص 174، 557).
در جای دیگری هم آمده است که مدرسه مجاهدیه، در رواق یمانی بوده است (همان، ج 1، ص 417). نایب جده هم که از طرف سلطان عثمانی نصب می‌شد، زمانی که به مکه می‌آمد، در همین مدرسه العینیه سکونت می‌گزید (همان، ج 1، ص 470).
4. در نخستین عبارت آمده است که گروهی از «عجم»- ج: اعاجم- در مدرسه کلبرجیه با حسین استرآبادی بحث می‌کردند. باید توجه داشت که در این موارد، عجم- که فراوان در
ص: 102
این کتاب به آن اشارت می‌رود- اشاره به ساکنان و یا طلاب سنی ماوراءالنهری از سمرقند و مناطق دیگری است که از دیر باز در مکه می‌زیستند و درس می‌خواندند. این جماعت، در ادوار مختلف از مناطق خود کوچ کرده برای حج به مکه می‌آمدند و همین‌جا می‌ماندند. این مهاجرت تا این اواخر که دولت روسیه در آن نواحی غلبه کرد ادامه داشت و از قدیم تاکنون، نسلی عظیم از این گروه، به صورت ساکنان اصلی مکه در آمده‌اند به‌طوری که قیافه‌های آنان نیز فراوان حکایت از این امر دارد. در اسناد عثمانی، همیشه از اعاجم که سهمی هم از بخشش‌ها به آنان داده می‌شد، یاد شده و مقصود همان سنیان بخارایی و ازبکی و سمرقندی بودند. در ماجرای مزبور، منهای این عجم‌ها، اروام یعنی رومی‌ها یا به عبارتی ترک‌های عثمانی هم بودند. به علاوه جماعتی از اهل مکه نیز دست داشتند. اینها مطالبی است که در اصل خبر به صراحت گزارش شده است.
5. آیه مورد نظر که در خصوص قاضی ادعا شد که حسین استرآبادی گفته است که در شأن عمر نازل شده؛ یعنی إِنَّ اللَّهَ لَایُحِبُّ الْخَائِنِینَ در سوره انفال، آیه 58 آمده و ضمن آیاتی است که مربوط به بنی قینقاع است. این طایفه پیمان شکن مورد خشم خدا و رسول صلی الله علیه و آله قرار گرفته و در سال دوم از هجرت از مدینه بیرون رانده شدند. در این آیه، با اشاره به نقض عهد آنان، ایشان متهم به خیانت شده و آمده است که خداوند خائنان را دوست ندارد.
در تفاسیر شیعه، شرحی از این مطلب و این‌که مربوط به آن حادثه است، مورد تصریح قرار گرفته است. تنها در تفسیر صافی به نقل از تفسیر قمی آمده است که این آیه در باره خیانت معاویه در حق علی بن ابی طالب است (تفسیر الصافی، ج 2، ص 311). اما خبری دایر بر این که آیه در شأن عمر باشد، دیده نشد. بنابراین، به نظر می‌رسد که این روحانی استرآبادی، چنین مطلبی را که در هیچ کتاب تفسیری شیعه نیامده، نگفته باشد. چنان‌که خودش هم انکار کرد. وی گفت که من گفتم آیه: عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَکُمْ ... بَاشِرُوهُنَّ در باره عمر است؛ و این مطلبی است که در تفسیر طبری معروف به جامع البیان (ج 2، ص 225) و منابع دیگر آمده است. به احتمال زیاد، خبر می‌تواند تحریف شده باشد و شهادت دهندگان هم که از همین بلواییان بودند، شهادتشان نمی‌تواند درست باشد؛ زیرا به روشنی آنان مدعیانی متعصب بودند که اصرار بر کشتن این روحانی شیعه داشتند و سخنشان حجّت نتواند بود.
ص: 103
6. قاضی حنفی مورد نظر، مصلح‌الدین مصطفی بن ادریس رومی است. اولًا باید توجه داشت که این زمان، قاضی اصلی مکه، حنفی بود و البته از مذاهب دیگر هم قاضیانی در مکه بودند. تا پیش از او قاضی القضات مکه از شافعیان انتخاب می‌شد که ادامه سنتی از دوران ممالیک بود. اما نخستین قاضی حنفی که قاضی القضات شد، همین مصلح الدین مصطفی بود.
علی بن عبدالقادر طبری (م 1070) نوشته است که با ورود قاضی مصلح‌الدین (در منبع به اشتباه: مصدر الدین!) در سال 943 بود که افندی اعظم، از سوی روم می‌آمد و از آنجا حکم می‌گرفت. (الارج المسکی فی التاریخ المکی- مکه، 1416- ص 190) به هر روی، این مصلح‌الدین مصطفی در ذی‌قعده سال 943 همراه با حجاج شامی وارد مکه شد در حالی که پیش از آن قاضی حلب بود. صاحب نیل المنی (ج 2، ص 679) نوشته است که وی در مدرسه جمالیه در نزدیکی باب الحزوره در منزل دامادش مولانا ابوالقاسم بن الغباری رومی سکونت کرد و همه قضات به جز کسانی که از خدمت منفصل شده بودند، برای تبریک و سلام نزد وی آمدند. در همین کتاب، اخبار فراوانی از وی در صفحات مختلف درج شده است که می‌توان ذیل صفحاتی که در پس نام وی در فهرست اعلام آمده (نیل المنی، ج 2، ص 871) موارد مزبور را ملاحظه کرد. وی پس از شروع به کار قضاوت در مدرسه العینیه که سابقا به مدرسه المجاهدیه شهرت داشت، سکونت کرد (نیل المنی، ج 2، ص 691).
7. نکته‌ای که در خبر بالا در باره اتهام عامه مردم بر ضدّ قاضی آمده که او بنا دارد از این متهم هم رشوه گرفته و مانند رافضی اوّل او را رها سازد، مربوط به خبر دیگری است که روز چهارشنبه، ششم جمادی الاولی سال 945/ 1538 م رخ داد. در این روز، در حضور قاضی مصلح الدین مصطفی، در باره یک فرد شامی به نام حسن بندره ادعا شد که شیخین را سبّ کرده است. اما او انکار کرد. شهود نزد قاضی آمدند اما در ادای کلمات شهادت با یکدیگر
ص: 104
اختلاف کردند. برخی گفتند که او ادعا کرده است که جبرئیل در نزول وحی بر محمد صلی الله علیه و آله اشتباه کرده و وحی مربوط به علی علیه السلام بوده است که همان مذهب غرابیه می‌شود ... آنان گفتند که سبّ شیخین سبب کفر است و ندیده‌اند که تصریح به امکان توبه یا توبه دادن او شده باشد. قاضی، برخلاف آنان گفت که تعزیر شده و توبه داده می‌شود. و این [قول] روایت شده است. اما علمای هم مذهب او با وی موافقت نکردند و در این باره سخن مردم در کار او بالا گرفت. در ظهر روز جمعه، هشتم ماه مزبور، قاضی دستور داد تا سر او را برهنه کرده و او را در مسعی گردش داده اعلام کردند: «این پاداش کسی است که شیخین را سبّ کرده است». حامیان او هم از منزل قاضی به سمت مروه هجوم آورده، او را بازگردانده و آزادش کردند. سخن در این باره بالا گرفت و الأمر الی اللَّه تعالی.
(1) گویا این قصه سبب این ذهنیت برای مردم متعصب شده است که قاضی طرف آن شخص را گرفته و بسا با گرفتن رشوه، برخوردی مسامحه آمیز- البته از نگاه افراطی‌ها- با او داشته است. همین ذهنیت سبب شده است تا در ماجرای حسین استرآبادی، مردم خود وارد میدان شده و با کنار گذاشتن قاضی، متهم را کشتند و آتش زدند.
8. قاضی معزول مالکی که واسطه برای کفن و دفن مقتول شده و از او با عنوان تاجی بن یعقوب یاد شده، در اصل زمانی قاضی مالکی مکه بود. نام وی تاج الدین بن نجم الدین‌بن یعقوب مالکی است که در شوال سال 935 با آمدن قاضی مالکی جدید، ابوالقاسم انصاری معزول گردید. (2) در نیل المنی، ذیل رویدادهای ربیع الاول سال 924 خبر ازدواج وی با سیده قریش دختر قاضی القضاة حنبلی درج شده است. (3) اخبار دیگری هم از نقش وی در رویدادهای مکه در همان کتاب آمده است که با مراجعه به فهرست اعلام، ذیل نام تاج الدین‌بن نجم الدین بن یعقوب مالکی می‌توان موارد آن را یافت.
9. اما در باره این که اینان جماعتی شیعه بوده‌اند که روز عید همراه سنیان در منا حاضر نشده‌اند، این مسأله به اختلاف در رؤیت هلال باز می‌گردد. مسأله‌ای که در دوره یاد شده تا چندین قرن، مسأله‌ای مهم در اختلاف میان شیعیان و سنیان در حج‌گزاری بود. البته در این باره میان سنیان نیز اختلافاتی رخ می‌داد که اندک بود. به نظر می‌رسد در سال یاد شده، شیعیان نتوانسته‌اند رؤیت هلال توسط سنیان را بپذیرند و در نتیجه یک روز دیرتر ماه ذی حجه را


1- نیل المنی، ج 2، ص 755
2- نیل المنی، ج 1، صص 464 و 468
3- نیل المنی، ج 1، ص 56

ص: 105
آغاز کرده و در نتیجه برای آنان دهم ذی‌حجه که عید قربان بوده، یک روز پس از عید سنیان بوده است. این‌که در پایان خبر قید شده است که آنان نماز عید را در معلات خواندند، می‌تواند ناشی از ترس آنان برای ماندن در منا و یا اقامه نماز پس از قربانی در منا و بازگشت از آنجا به سوی مکه باشد.
10. این خبر نشان می‌دهد که افراد متعصب، تا چه اندازه جری بوده و رفتار نا معقول داشته‌اند. این در حالی است که قاضی حنفی برخوردی عاقلانه داشته و تلاش کرده است تا زمینه را برای رفتاری مطابق فتاوای موجود داشته باشد. همان طور که صاحب نیل المنی در پایان خبر اشاره کرده، عقلًا نیز نه تنها از کار قاضی مالکی ستایش کردند، بلکه رفتار عوام متعصب را محکوم کردند. این قبیل رفتارها یکی از مشکلات همیشگی امت اسلامی در برافروختن آتش فتنه‌های فرقه‌ای بوده است. در مقدمه همین بحث هم دیدیم که عصامی هم از این گونه رفتارهای نابخردانه گلایه کرده است.
احمد سباعی در کتاب تاریخ مکه خود هم بارها از این گونه اعمال ابراز انزجار کرده و در قدح رفتارهای متعصبانه با شیعیان و نامعقول بودن آن برخوردها سخن گفته است. از زشتی‌های این رخداد، آتش زدن است که متأسفانه در مکّه بی‌سابقه نبوده است. از مواردی که یافت شد مربوط به آتش زدن فردی است که مدعی شدند رومی بوده و می‌خواسته حجر الاسود را بشکند. وی را از مسجد الحرام بیرون آوردند و آتش زدند. این واقعه در سال 363 بوده است.
(1) همین منبع تأیید کرده است که یکی از همراهان همسر شاه طهماسب که در سال 971 به سفر حج رفته بود، در مدینه سبّ شیخین کرد. او را نزد قاضی و شیخ الحرم آورده و آن دو دستور به قتل او دادند. آنان نیز او را کشته و کنار باب السلام آتش زدند. (2). داستان گردن زدن ابوطالب یزدی در سال 1322 ش. به دست وهابیان عربستان آن هم به اتهام آن که قصد آلوده کردن کعبه را داشته، نشان از آن دارد که این ماجراها ادامه داشته است. در حالی که وی ناخواسته قی کرده بود، برای این که در مسجد نریزد، حوله احرام خود را جلوی دهان خود گرفته بود. اخیراً آقای قاضی عسکر کتابچه‌ای با نام شهید مروه درباره وی منتشر کرد که در سال 1385 توسط نشر مشعر چاپ شده است.


1- درر الفرائد المنظمه: ج 1، ص 331
2- درر الفرائد المنظمه، ج 2، ص 492

ص: 106
این حادثه بلکه حوادث از آن روی مرور شد که درسی باشد برای مبارزه با تعصبات مذهبی. عبرتی باشد برای کسانی که به آتش این اختلافات دامن می‌زنند و سبب ریختن خون بیگناهان به دست مشتی عوام و جاهل می‌شوند.
پی‌نوشت‌ها
ص: 107

اماکن و آثار

ص: 108

پرده کعبه در گذر زمان‌

نفیسه طهوری
مقدّمه
هیچ مکانی در دنیا، مانند کعبه، این‌چنین مورد توجه، علاقه، احترام و تکریم قرار نگرفته است. مسلمانان در جای جای جهان، روزی پنج مرتبه رو به کعبه، این مکان مقدس نماز می‌گزارند، سر تعظیم خم کرده، پیشانی بر خاک می‌نهند و تمام آرزویشان این است که برای مراسم حج و عمره، به دیدار کعبه روند و خدا را عبادت کنند.
خداوند بلند مرتبه، در قرآن کریم می‌فرماید:
«ما کعبه را محل اجتماع و مکان امن قراردادیم. سپس از مقام ابراهیم برای خود جایگاه نماز قرار دهید. به ابراهیم و اسماعیل سپردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان، معتکفان، راکعان و ساجدان پاکیزه دارند.»
(1) پیرامون کعبه همیشه پر است از کسانی که در برابر خداوند سر فرود آورده‌اند؛ آنان‌که عاجزانه به نیایش مشغول‌اند، واعظان و همه آن‌ها که به خلوت این مکان مقدس پناه برده‌اند. آنان را می‌بینی در هر ساعتی از شب یا روز، در فصل‌های پیاپی، همیشه تاریخ، تا قیام قیامت.
به سبب مقام والای کعبه است که چنین در قلب انسان‌ها جای گرفته.


1- بقره: 125

ص: 109
پیش از اسلام و پس از آن، همواره پادشاهان و شاهزادگان، به‌دنبال شهرت یافتن بر سر تهیه و مزیّن نمودن پرده خانه کعبه و پذیرایی از زائران رقابت می‌کردند. پرده خانه کعبه به‌صورت مکانیزه برای اولین‌بار در کارخانه‌ای در مکه تهیه شد. این پروژه با دستور ملک عبدالعزیز مبنی بر ساختن بنای کارخانه در نزدیکی مسجدالحرام آغاز شد.
کارخانه مراحل مختلف عمران و توسعه را پشت سر گذاشت تا تبدیل شود به اثری بدیع و برجسته در ارتقای فرهنگی و نمادی از خدمتگزاری در تجهیز مسجدالحرام و مسجدالنبی.
این امر موجب انتشار مجموعه‌ای شد که جزئیات کامل تاریخی و اهمیت کارخانه را از جهت اسلامی بررسی کند.
اهمیت تاریخی- مذهبی خانه کعبه:
خانه کعبه از دیرباز قبله مسلمانان از کشورها و نژادهای مختلف بوده است. آنان پنج بار در هر روز، به هنگام نماز، رو به سوی کعبه می‌ایستند و قلب و روحشان در آرزوی زیارت آن است. چه لذّتی می‌برند زائران، هنگامی که برای به‌جا آوردن حج، به سوی این مکان‌های مقدس می‌روند. خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:
«نخستین خانه‌ای که برای مردم قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکه است که پربرکت و مایه هدایت جهانیان است. در آن، آیات روشن و مقام ابراهیم است. هرکس وارد آن شود، در امان است.»
از زمانی که خداوند زمین و موجودات آن را آفرید، هیچ نقطه واحدی در جهان نبود که احترامی مانند کعبه داشته باشد.
زائران هنگام طواف خانه کعبه دعا می‌کنند و خداوند را حمد و سپاس می‌گویند.
قلب‌های همه مسلمانان در سراسر جهان، هنگام نماز، متوجه کعبه می‌گردد. این یگانه خانه عبادت در این نقطه پاک، از چنان حرمت والایی در قلب‌های مردم برخوردار است که هیچ نقطه دیگری در دنیا همانند آن یافت نمی‌شود. حتی مشرکین در دوره جاهلیت برای تقرب و عبادت، بت‌های خود را در کعبه می‌گذاشتند. هرکس که با مقاصد شوم به مسجدالحرام
ص: 110
نزدیک شود، به‌راستی شکست خورده و رسوا می‌شود.
در کتاب‌های تاریخی، داستان‌ها و احادیث متفاوتی، در مورد ساختمان کعبه نقل شده است. تعداد زیادی از این احادیث که از صحابه و تابعین نقل شده، در مورد ساختمان بیت عتیق است. گروهی معتقدند که پیش از خلقت آدم علیه السلام به وسیله فرشتگان ساخته شده، گروهی دیگر عقیده دارند که حضرت آدم علیه السلام آن را ساخت، بعضی شیث پسر آدم را سازنده کعبه می‌دانند و عده‌ای می‌گویند که دو هزار سال پیش از خلقت زمین خداوند کعبه را بنا نهاد و سپس زمین زیر آن مستقر گردید.
درباره صحت و سقم این اخبار، در هیچ‌یک از منابع اسلامی مطلبی بیان نشده است. مهم این است که کعبه از زمانی‌که خداوند آسمان‌ها و زمین را خلق کرد، برپا بوده است. در کتاب‌های بخاری و مسلم (دو منبع از احادیث اهل سنت) از عبداللَّه بن عباس نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و آله در روز فتح مکه فرمودند:
«از روزی که خداوند آسمان‌ها و زمین را خلق کرد، این مکان واجب الاحترام بود و تا روز قیامت با عنایت خدا همان‌گونه باقی خواهد ماند.»
اما به فرموده قرآن، حضرت ابراهیم و فرزندش اسماعیل علیهما السلام بنای کعبه را پی‌ریزی کردند. این مطلب پیشینه ساختمان کعبه را ثابت می‌کند. حضرت اسماعیل علیه السلام در طول زندگی خود، با دقت و توجه تمام، از خانه کعبه محافظت نمود. پس از وی نگهداری کعبه به برادرش نبت و سپس به برادر دیگر او رسید و این افتخار بعدها نصیب پسر وی؛ از قبیله جرهم شد.
رسیدگی به امور کعبه در این قبیله، همچنان ادامه یافت و پس از ترک خوردن دیوارهای کعبه، مرمت آن را به‌عهده گرفتند و نیز ارتفاع آن را افزایش دادند.
یکی از پادشاهان یمن که قصد تخریب خانه کعبه را داشت، به دست قریش شکست خورد. سپس یکی دیگر از پادشاهان یمن اقدام به تخریب آن کرد که قریش با آنان روبه‌رو شد و مهاجمان را شکست داد. برای سومین بار الحمیاری، پادشاه دیگر یمن سعی کرد کعبه را خراب کند و گنج‌های آن را برباید، اما تندباد شدیدی وی را متوقف کرد. او بعدها دچار بیماری صعب‌العلاجی شد و اطرافیان به او توصیه کردند که تسلیم شود و کعبه را محترم بشمرد و آن را طواف کند. موی سر خود را در آن‌جا بتراشد و همه آثار فروتنی را نسبت به مسجدالحرام نشان دهد. پادشاه این توصیه را پذیرفت و شش روز در مکه ماند و با شکوه‌ترین
ص: 111
پارچه را برای ساختن پرده خانه کعبه تقدیم کرد. برای همین، اعتقاد بر این است که الحمیاری نخستین کسی بود که خانه کعبه را با پارچه ملبّس کرد.
سال‌ها گذشت و قبایل در مکه به تجارت مشغول بودند و خرافات به طور گسترده ادامه می‌یافت. تلاش مؤمنان برای هدایت مردم به راه راست و ایمان حقیقی بی‌نتیجه بود. قبیله قریش به خارج مکه مهاجرت کرد و کنترل خود بر کعبه را از دست داد. تا این‌که فردی از قبیله قریش حکومت و اداره کعبه را به‌دست گرفت و توجه فراوانی به آن مبذول داشت. او شؤون و تکالیف دینی جدیدی وضع کرد. او دارالندوه (تالار مناظره) را ساخت. پس از وی، اداره کعبه به پسرش عبدالدار واگذار شد و بعد از او، فرزندان عبد مناف در اداره کعبه شریک شدند.
حفاظت از کعبه، پرچم و دارالندوه به پسران عبدالدار و میزبانی، تهیه آذوقه و رهبری، به پسران عبدمناف رسید. چند سال قبل از بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله قریش خانه کعبه را که به‌وسیله آتش گسترده‌ای آسیب دیده بود، بازسازی کرد. قریش بر شرک خود و عرب بر جاهلیت خود باقی بود تا خداوند اراده کرد که نور اسلام بر انسانیت بتابد. از کعبه ندای یکتاپرستی برخیزد، بت‌پرستی از میان برود و کعبه قبله شود؛ مکانی که مردم از شرق و غرب هنگام نماز رو به‌سوی آن کنند.
کعبه در دوران حکومت‌های مختلف، چندین بار بازسازی شد. در سال 1040 ه. ق.
کعبه بعد از سیلابی شدید تخریب و سپس بازسازی شد. محوطه مسجدالحرام در گذر زمان توسعه یافت. بسیاری از روش‌های مدرن معماری در طرح توسعه به‌کار رفت. محل سعی میان صفا و مروه در 1375 ه. ق. مسطح و هموار شد. در توسعه‌یافتگی شهری، توجه زیادی به
ص: 112
حفاظت از مسجدالحرام در برابر سیلاب‌هایی که از کوه‌های اطراف مکه سرازیر می‌شد و در گذشته به محوطه مسجد می‌ریخت مبذول گشت. معایب سقف کعبه مرمت و دیوارهای آن مستحکم شد. نگهداری از مسجدالحرام همچنان ادامه یافت، سرویس‌های نظافتی در خدمت پاکیزگی مسجداند و رواق‌ها کم‌نظیر و بی‌مانندند. در حال حاضر مسجدالحرام می‌تواند در یک زمان به‌راحتی پذیرای 750 هزار (هفتصد و پنجاه هزار) نمازگزار باشد. کمیته‌های فنی پیوسته در حال بررسی ساختمان هستند تا هر نوع نقص یا آسیب را کشف کرده و در مورد راه‌هایی که راحتی زائران را فراهم کند گزارش‌هایی ارائه کنند.
پرده کعبه در گذر زمان
پرده کعبه، نشانه احترام، ارزش و اعتبار این خانه مقدس است. تاریخ پرده، بخشی از تاریخ کعبه به حساب می‌آید.
در تاریخ آمده است که حضرت اسماعیل علیه السلام کعبه را جامه می‌پوشید. همچنین نوشته‌اند که عدنان بن عاد، جد بزرگ پیغمبر صلی الله علیه و آله نخستین کسی بود که کعبه را با پارچه پوشانید. پس از او افراد زیادی در پیش از اسلام، کعبه را پوشش دادند. آنان این امر را وظیفه‌ای دینی می‌دانستند.
هرکس که تمایل داشت خانه کعبه را ملبّس کند، مجاز بود و می‌توانست به آزادی و در هر زمانی که می‌خواست این کار را انجام دهد.
جنس پرده از حصیر، پارچه یمنیِ راه‌راه، ابریشم، پارچه پنبه‌ایِ عراقی، شال‌های یمنی یا نوعی پارچه مصری بود. همه این منسوجات در دوره قبل از اسلام شناخته شده بودند. وقتی پرده‌ها روی هم قرار می‌گرفت و سنگین می‌شد، آنها را پاره می‌کردند و به مردم می‌دادند و یا دفن می‌کردند.
پرده کعبه در زمان پیامبر
پیش از فتح مکه، پیامبر صلی الله علیه و آله در پوشش کعبه شرکت نمی‌کرد؛ زیرا مشرکین به ایشان چنین اجازه‌ای را نمی‌دادند. اما پس از فتح مکه پیامبر صلی الله علیه و آله پرده سابق را حفظ کردند تا این‌که پرده به وسیله زنی که قصد داشت با بخور مشتعل آن را خوشبو کند آتش گرفت. در این زمان پیامبر صلی الله علیه و آله کعبه را با پارچه یمنی پوشاندند.
ص: 113
پرده کعبه در زمان معاصر
در 1346 هجری قمری، دستور ساخت کارخانه‌ای برای بافت پرده کعبه صادر شد.
همه‌چیز در این رابطه مهیا گردید. کارخانه در اواسط همان سال افتتاح و نخستین پرده کعبه در مکه تولید شد. برای تکمیل کار و تهیه آن، در بهترین طرح ممکن، که در شأن قداست کعبه باشد، کارخانه در 1362 ه. ق. بازسازی شد. در 1397 ه. ق. ساختمان جدید در امّ‌الجود در مکه افتتاح شد. این کارخانه مجهز به ماشین‌های مدرن برای تولید پارچه بود. در حالی‌که بخش دستی به‌خاطر ارزش بالای هنری به کار خود ادامه می‌داد. یک بخش اتوماتیک هم شروع به کار کرد. با این‌که هم‌اکنون کارخانه به پیشرفته‌ترین دستگاه‌ها مجهز است، هنوز هم سنت هنر دستی را حفظ می‌کند. بنابراین، پرده در زیباترین طرح تولید می‌شود.
تشریح پرده کعبه
پرده کعبه از ابریشم خالص سیاه‌رنگ تهیه شده که بر روی آن این عبارات حک شده است: «لا إله إلّااللَّه، محمد رسول اللَّه، الرحمن الرحیم، جَلَّ جلاله»
(شکل شماره 1)
ص: 114
این پارچه 14 متر ارتفاع دارد. در 13 بالای آن ناحیه «کمربند» پرده وجود که 95 سانتی‌متر عرض و 45 متر طول دارد و شامل 16 قسمت بوده و پرده را از هر طرف احاطه کرده است.
کمربند به‌صورت طرح برجسته دوخته شده و به‌وسیله نخ نقره با روکش طلا لعاب داده شده است. تعدادی از آیه‌های قرآن به روش خاصی از کتابت عربی بر روی آن خطاطی شده است.
در هر یک از ارکان کعبه، زیر کمربند، سوره اخلاص درون دایره‌ای نوشته و اطراف آن با تزئینات اسلامی احاطه شده است.
در ارتفاع مشابه، در زیر کمربند، 6 آیه از قرآن به چشم می‌خورد. هریک از این آیات در قاب جداگانه‌ای نوشته شده و در حدّ فاصل این قاب‌ها، طرح فانوس مانندی- شکل شماره 8- وجود دارد که هرکدام از این عبارات در آن نوشته شده است:
«یا حیّ یا قیّوم»، «یا رحمنُ یا رَحیمُ»، «الحمدُ للَّه‌ربِّ العالمین»
(شکل‌های 8- 9- 10)
همه نقوشی که در زیر کمربند قرار دارد، به روش خاصی از نوشتار عربی خطاطی و به‌صورت طرح‌های برجسته، زردوزی گردیده که آن را با نخ نقره روکش شده با طلا به هم بافته‌اند. در هر ضلع کعبه آیاتی از قرآن نوشته شده است:
اول، ضلع ملتزم:
که شامل الف: کمربند، ب: ناحیه زیر کمربند و ج: پرده مجاور در خانه کعبه است.
الف: کمربند
1. به‌نام خداوند بخشنده مهربان، به یاد داشته باش که ما این خانه را محلّ تجمع و مکان امن قرار دادیم و
ص: 115
مقام ابراهیم را مکانی برای نماز (289 سانتی‌متر)
2. و ما به ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام فرمان دادیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان، مجاوران، رکوع‌کنندگان و ساجدین، پاک و پاکیزه کنند (303 سانتی‌متر)
3. و به یاد آورید هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه کعبه را بالا می‌بردند و می‌گفتند: پروردگارا! از ما بپذیر که تو شنوا و دانایی (314 سانتی‌متر)
4. پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده و از دودمان ما امتی که تسلیم فرمانت باشند به‌وجود آور و آداب عبادتمان را به ما بیاموز که تو توبه‌پذیر و مهربانی (338 سانتی‌متر)
ب: ناحیه زیر کمربند
این قسمت شامل بیانیه اهدا کننده، سوره اخلاص و سه طرح فانوس مانند است.
بیانیه اهدا کننده به این صورت آمده است: این پرده در مکه مکرمه تهیه شده و پیش‌کشی است به خانه کعبه (490 سانتی‌متر)
ص: 116
علاوه بر این، صورت اخلاص به ابعاد (85* 82 سانتی‌متر) و سه طرح فانوس‌مانند نیز به صورت ذیل به چشم می‌خورد:
1. الحمد للَّه‌ربّ العالمین (72* 58 سانتی‌متر)
2. یا حیّ یا قیّوم (46* 65 سانتی‌متر)
3. یا رحمن یا رحیم (46* 65 سانتی‌متر)
ج: پرده مجاور در کعبه، در قسمت «باب ملتزم» پرده در کعبه است. این پرده مزین، برای نخستین بار در سال 810 ه. ق بر در کعبه نصب شد و تا کنون بر آن باقی است (البته به استثنای سالهای 816 و 817 و 818 ه. ق.).
پرده شامل پنج قسمت است که آن‌ها را به هم دوخته‌اند و مساحت هر قسمت 2086 متر مربع است. این قسمت مشابه سایر قسمت‌های پرده، از پارچه ابریشم سیاه‌رنگ تهیه شده است. بر روی آن تزیینات اسلامی به‌صورت طرح برجسته زردوزی و طراحی شده است که به‌وسیله نخ نقره با روکش طلا به هم بافته‌اند.
همچنین آیات قرآنی زیر، بر روی آن به چشم می‌خورد:
- سوره حمد بر سه طرف (پایین، چپ و راست) از لبه پرده نوشته شده است.
- در بالای پرده این آیه نوشته شده است: «نگاه‌های انتظارآمیز تو را به‌سوی آسمان می‌بینم، اکنون روی تو را به‌سوی قبله‌ای که از آن خشنود باشی برمی‌گردانم».
- در زیر آن، این آیه آمده است: «برای آمرزش پروردگارتان و رسیدن به بهشتی که به وسعت آسمان‌ها و زمین است و برای پرهیزکاران آماده شده بر یکدیگر پیشی بگیرید.»
- اندکی پایین‌تر 4 طرح فانوس‌مانند شامل آیه اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ است که با نقوش اسلامی مزیّن شده.
در قسمت پایین‌تر، آیةالکرسی نوشته شده است تا جایی که می‌رسد به: لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ تقریباً در وسط پرده آیه 27 سوره فتح آمده است: «بسم اللَّه الرحمن الرحیم خداوند رؤیای رسولش را به حقیقت رساند تا بنابر اراده خدا همه شما در نهایت امنیت، تقصیر کرده و بدون هیچ ترسی به مسجدالحرام داخل شوید.»
ص: 118
سوره اخلاص در زیر همه این‌ها و درون دو دایره به همراه این آیات نوشته شده است:
«محمد، پیامبر خداست و کسانی که با او هستند، با کافران سخت‌گیر و با مؤمنان مهربان‌اند.»
و ما بین آن‌ها آمده است: «بگو ای بندگان من، که بر نفس خویش اسراف کرده‌اید، از رحمت خدا ناامید نباشید. خدا تمامی گناهان شما را می‌بخشد که او آمرزنده مهربان است.»
پایین‌تر که می‌آییم می‌رسیم به: «لا إله إلّااللَّه الملک الحقُّ المُبین» و «محمدٌ رسولُ اللَّه صادقُ الوعْدُ الأمین».
سپس در زیر آن، سوره قریش و در انتهای پرده، این عبارت دیده می‌شود:
«این پرده در مکه مکرمه تهیه شده و به‌عنوان هدیه به خانه کعبه پیش‌کش گردیده است.»
دوم: هجر اسماعیل
الف: کمربند که خود شامل 4 بخش است:
1. حج در ماه‌های معینی است، هرکس در آن ماه‌ها خود را ملزم به انجام این فریضه کرد در اثنای حج از نزدیکی با زنان، فسق و جدال خودداری کند (323 سانتی‌متر)
شکل شماره 12 ص 27
2. خداوند از کار خیری که انجام می‌دهید آگاه است، زاد و توشه تهیه کنید که بهترین توشه پرهیزکاری است و از من پروا کنید ای خردمندان (238 سانتی‌متر)
3. خدا را به‌یاد داشته باشید آن‌چنان که شما را هدایت کرد اگرچه پیش از آن از گمراهان بودید. سپس از همان‌جا که مردم به سمت منا کوچ می‌کنند کوچ کنید و از خدا آمرزش بطلبید که او آمرزنده مهربان است (199 سانتی‌متر)
ص: 119
4. بر شما گناهی نیست که از فضل پروردگارتان در ایام حج برخوردار شوید. چون از عرفات بازگشتید در مشعرالحرام خدا را یاد کنید (252 سانتی‌متر)
ب: زیر کمربند:
1. بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم (240 سانتی‌متر)
2. خداوند می‌فرماید: «و هنگامی که بندگان از تو درباره من سؤال می‌کنند، بگو من نزدیکم و هرکه مرا بخواند دعایش را اجابت می‌کنم (243 سانتی‌متر)
علاوه بر اینها، سوره اخلاص با ابعاد (85* 82 سانتی‌متر) و سه طرح فانوس‌مانند با این مضامین وجود دارد:
1. الحمد للَّه‌ربّ العالمین (72* 58 سانتی‌متر)
2. یا حیّ یا قیّوم (46* 65 سانتی‌متر)
3- یا رحمن یا رحیم (65* 46 سانتی‌متر)
ص: 120
سوم: مستجار (میان رکن یمانی و حجر اسماعیل)
الف: کمربند که مشتمل بر 4 قسمت می‌باشد
1. به‌خاطر بیاور زمانی را که مکان خانه کعبه را برای ابراهیم علیه السلام آماده ساختیم و به او گفتیم: چیزی را همتای من قرار مده، خانه‌ام را برای طواف‌کنندگان، قیام‌کنندگان و سجده‌کنندگان، از هرگونه آلودگی پاک ساز (328 سانتی‌متر)
2. و مردم را به حج دعوت کن تا پیاده و سواره بر مرکب‌های لاغر از راه‌های دور به‌سوی تو بیایند (243 سانتی‌متر)
3. که شاهد منافع گوناگون خویش باشند و نام خدا را هنگام ذبح بر چارپایانی که به آنان داده‌ایم ببرند. پس، از گوشت آن‌ها بخورید و بینوایان فقیر را نیز اطعام کنید. (337 سانتی‌متر)
4- آن‌گاه آلودگی‌ها را از خود بزدایند و به نذر خود وفا کرده و بر گرد خانه کعبه طواف کنند (304 سانتی‌متر)
ب: زیر کمربند
1. مؤمنان را بشارت ده که برای آن‌ها از سوی خدا فضل بزرگی است (244 سانتی‌متر)
ص: 121
2. هرکدام از شما، از روی نادانی کار بدی انجام دهد سپس توبه نماید، مشمول رحمت خدا می‌شود؛ چرا که او آمرزنده مهربان است.
به‌علاوه، سوره اخلاص نیز به ابعاد 85* 82 سانتی‌متر و سه طرح فانوس‌مانند در زیر آن دیده می‌شود که مشتمل بر این عبارات است:
1. الحمد للَّه‌ربّ العالمین (* 72 58 سانتی‌متر)
2. یا حیّ یا قیّوم (46* 65)
3. یا رحمن یا رحیم (46* 65)
چهارم: حجرالاسود (مابین رکن یمانی و حجرالاسود)
الف: کمربند که شامل 4 قسمت به شرح زیر می‌باشد:
1. بگو خدا راست گفته و از آیین ابراهیم علیه السلام پیروی کنید که او از مشرکان نبود.
(254 سانتی‌متر)
2. نخستین خانه‌ای که برای هدایت مردم قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکه است. که پربرکت و مایه هدایت جهانیان است (267 سانتی‌متر).
3. در آن نشانه‌های روشن؛ از جمله مقام ابراهیم است و هرکس داخل آن شود در امان است (203 سانتی‌متر).
ص: 122
4. حج این خانه برای خدا بر کسی واجب است که توانایی رفتن به سوی آن را دارد و هرکس کفر بورزد بداند که خدا از همه جهانیان بی‌نیاز است (303 سانتی‌متر)
ب: زیر کمربند
1. بزرگ داشتن شعائر الهی، به راستی از پرهیزکاری دل‌ها است (242 سانتی‌متر)
2. و من هرکه را که توبه کند، ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد و سپس هدایت شود می‌آمرزم (237 سانتی‌متر)
همچنین سوره اخلاص به ابعاد 85* 82 سانتی‌متر و سه طرح فانوس‌مانند با محتوای زیر مشاهده می‌شود:
1. الحمد للَّه‌ربّ العالمین 72* 58 سانتی‌متر
2. یا حیّ یا قیّوم (46* 65)
3. یا رحمن یا رحیم (46* 65)
تصاویر ص 34 کتاب؟؟؟
ص: 123
مراحل تهیه پرده خانه کعبه
مرحله اول: رنگ‌آمیزی:
رنگ‌آمیزی، نخستین مرحله از مراحل تولید در کارخانه‌است.
در حوزه رنگرزی، بهترین نوع از ابریشم طبیعی جهان تأمین شده است. که در ابتدا به‌صورت کلاف‌های نخ خام و پوشانده شده با یک لایه صمغ است. وجود همین صمغ باعث می‌شود که ابریشم حالت زرد رنگی به‌خود بگیرد. کلاف‌های نخ حدود 100 گرم وزن، 3000 متر طول و 76 سانتی‌متر ارتفاع دارند. این نخ طبیعی، طی دو مرحله رنگ‌آمیزی می‌شود که عبارت‌اند از:
الف) برداشتن صمغ از روی ابریشم: این عمل در حوضچه‌های رنگرزی با دمای بالا محتوی صابون روغن زیتون و بعضی مواد شیمیایی با ترکیبات قلیایی متوسط، انجام می‌گیرد.
کلاف‌ها برای مدت 2 ساعت در دمای 90 درجه سانتی‌گراد در این مواد غوطه‌ور می‌مانند سپس چندین‌بار آن‌ها را با آب شستشو می‌دهند.
ابریشم طبیعی بار دیگر رنگ سفید اولیه خود را باز می‌یابد و برای رنگ آماده می‌شود.
در این مرحله، ابریشم چیزی حدود 27 تا 30 درصد وزن خود را از دست می‌دهد.
ب: این مرحله نیز در حوضچه‌هایی با دمای بالا انجام می‌شود؛ جایی که رنگ‌های از پیش‌تعیین شده، با هم مخلوط شده‌اند. رنگ سیاه برای سطح خارجی پرده خانه کعبه و رنگ سبز برای سطح داخلی آن انتخاب شده است.
رنگ‌آمیزی برای مدت دو ساعت و در دمای 90 درجه سانتیگراد در حوضچه‌ها انجام می‌گیرد، سپس کلاف‌ها چندین بار شستشو می‌شوند تا رنگ اضافه آن خارج شود.
سپس خشک شده و به حوزه مکانیزه تولید فرستاده می‌شوند.
روند کار رنگ‌آمیزی با وزن کردن نخ‌های لازم برای هر دستگاه ادامه می‌یابد. سپس مقدار رنگ متناسب با آن‌ها مهیا می‌شود. در این مرحله بعضی ترکیبات شیمیایی را که باعث تثبیت رنگ می‌شود، به آن می‌افزایند. این مواد رنگ پارچه را در مقابل تابش نور خورشید شستشو و سایش تثبیت می‌کند.
ابریشم به‌طور خودکار، به مدت 2 ساعت پیاپی، در دستگاه می‌چرخد، بعد از آن، ابریشم چندین بار آبکشی و سپس خشک می‌شود. در این هنگام نخ‌ها به‌صورت کاملًا همگن
ص: 124
و مانا در می‌آید و قابلیت آن را دارد که برای مدت یک‌سال در مقابل گرمای طاقت‌فرسای مکه و نیز فرسایش ناشی از دست کشیدن جمعیت طواف‌کننده دوام بیاورد.
مرحله دوم: نساجی
* مراحل بافندگی
الف: بافت مقدماتی: برای تبدیل کلاف ابریشم به دوک نخ، باید آن را بر روی دستگاه مخصوصی پهن کرد؛ به این صورت که نخ‌ها به حالت طولی، کنار هم، بر روی یک استوانه مرتب می‌شوند. این مرحله منجر به تولید «تار» در پارچه می‌شود.
سپس انتهای نخ‌ها از شانه‌های دستگاه بافندگی عبور داده می‌شود. این مرحله را مرحله اتصال می‌گویند نخ‌های عرضی (پود) به دور چرخ‌های خاصی که به آن ماسوره می‌گویند پیچیده می‌شود و درون ماکو ثابت می‌شود ماکو در میان نخ‌های طولی (تار) به حرکت درمی‌آید و از سویی به سوی دیگر می‌رود تا پارچه تولید شود.
در گذشته این مراحل به‌صورت دستی انجام می‌گرفت، ولی اکنون، پس از پیشرفت متوالی در روش‌های تولید، بافت دستی جای خود را به بافت ماشینی داده است.
ب: بافت دستی: ارزش پارچه دست‌بافت در عرصه بین‌المللی کاملًا شناخته شده است.
با وجود پیشرفت‌های اخیر در صنعت بافت پارچه ماشینی، هنوز بسیاری در تولید پارچه دست‌بافت رقابت دارند.
در این کارخانه ارتباط نزدیکی میان قسمت دست‌بافت و ماشینی برای تولید پارچه مزیّن (سبز یا مشکی) وجود دارد. این کار با دقت فراوان و زحمت و صبر بسیار انجام می‌گیرد که نتیجه آن شاهکاری در هنر نساجی و مورد ستایش همگان است.
ج: بافت خودکار: کمّیت دیگر در مورد رنگ‌آمیزی نخ، آماده کردن برای نساجی و عجین کردن آن با دستگاه‌های پیشرفته بافندگی است. پارچه منقوش در یک دستگاه الکترونیکی و پارچه ساده اولیه، در ماشین دیگری تولید می‌شده است. با افزایش تقاضا، طبیعی بود که مسؤولان خود را در قبال عملکرد کارخانه مدیون بدانند، لذا به فکر دستگاه‌های خودکار و پیشرفته بافندگی افتادند. بنابراین، کارخانه به‌عنوان پیشتاز در عرصه پیشرفت بین‌المللی در زمینه علم و فن‌آوری، در جایگاه خاصی قرار گرفت.
ص: 125
مرحله سوم: طراحی
طراحی هنرمندانه و خوشنویسی بر روی پرده ثابت نیست و از دوره‌ای به دوره دیگر، با جستجوهای پی‌درپی برای یافتن بهترین طرح در نوع خود، تغییراتی در آن ایجاد شده است.
طراح با مطالعه بر روی تزیینات و نقوش اسلامی و انعکاس ایده‌های خود بر طرح اولیه، تلاش می‌کند تا توانایی در خور توجه خود را به عرصه ظهور برساند و سرانجام بهترین نقوش در فضاهای از پیش‌تعیین‌شده طراحی می‌شود. پس از رنگ‌آمیزی و سایه روشن زدن، طرح‌ها که شامل تزیینات و نقوش است، روی پارچه چاپ می‌شود. طراحی نقوش بر پشت و روی پرده کاملًا مشابه یکدیگر است. طرح‌های ویژه بر روی الگوهای خاصی از کاغذ پیاده می‌شود و بر روی دستگاه بافندگی نصب می‌گردد. به این ترتیب الگوی لازم برای بالا و پایین رفتن نخ‌ها، تنظیم تزیینات و هماهنگی کلیشه‌ها به دستگاه داده می‌شود. نقوشی که می‌باید بر روی پارچه برگردانده شود، در حوزه چاپ (که در سال 1399 ه. ق تأسیس گردیده) کار انتقال آن انجام می‌گیرد.
روش جدیدی در چاپ، جایگزین روش قدیمی شده است که به‌صورت پاشیدن گرد و آغشتن آن بر نقوش حکاکی شده و سپس برگرداندن نقوش بر روی پارچه انجام می‌شود.
مرحله چهارم: چاپ
در بخش چاپ، ابتدا دستگاه بافندگی آماده به کار می‌شود، که شامل دو قسمت چوبی مشابه هم است. کمربند، پرده مجاور در کعبه و سایر تزیینات بر روی ابریشم سیاه‌رنگ چاپ شده است. کار چاپ توسط کلیشه‌های مخصوص انجام می‌گیرد. آماده کردن کلیشه‌ها نیازمند تلاش و مهارت فراوان است که در این مجمل نمی‌گنجد.
به‌طور کلی، کلیشه یا شاپلون نوعی قاب است که توسط نایلون یا پارچه ابریشم با منفذهای خاص کشیده می‌شود. برای تبدیل شاپلون به الگوهای چاپ، کلیه سوراخ‌ها به‌جز آن‌هایی که برای طرح آماده شده برای چاپ مورد نیاز است، باید مسدود شود.
سپس نوعی ماده شیمیایی که در مقابل نور خاصیت جامد پیدا می‌کند، بر روی شاپلون پخش می‌شود. بنابر این، در تاریکی روی سطح پخش و سپس خشک می‌شود.
ص: 126
طرح‌های مورد نظر به‌صورت سیاه‌رنگ روی پلاستیک شفاف چاپ می‌شود تا همانند نگاتیو عمل کند. این فیلم بر روی شاپلون طرح‌ریزی و عکس‌برداری می‌شود و چندین دقیقه در معرض نور قرار می‌گیرد. نور به تمام سطح فیلم به جز قسمت‌هایی که با رنگ سیاه پوشانده شده، نفوذ می‌کند. پس از عکس‌برداری و شستشو، ماده پخش شده از این قسمت‌ها جدا می‌شود و فقط در جاهایی که منفذ وجود دارد باقی می‌ماند. در این مرحله شاپلون به‌صورت الگوی طراحی شده برای چاپِ نقوش روی پارچه آماده شده است.
در حوزه چاپ جوهرهای خاصی تهیه شده که به‌راحتی از منافذ روی شاپلون عبور می‌کند، لذا پس از مشخص شدن نخ‌ها و نقوش، چاپ به‌صورت دقیقی صورت می‌پذیرد.
توسعه حوزه چاپ:
حوزه چاپ کارخانه، کار تولید خود را در سال 1399 ه. ق آغاز کرد. تمامی دستگاه‌ها دستی و به‌صورت بومی شناخته شده بودند.
به‌دلیل کند بودن روند تولید و نیز همگام شدن با توسعه برنامه‌ها، تعدادی از تجهیزات به‌صورت زیر نوسازی شدند:
1. دستگاه عکاسی خودکار (اتوماتیک) 2. کوره خشک‌کننده شاپلون 3. کوره خشک‌کننده نقوش برجسته.
1. دستگاه عکاسی خودکار: ظهور فیلم‌های گرفته‌شده به وسیله دستگاه و انتقال آن روی ابریشم، ظرف مدت چند دقیقه صورت می‌گیرد. استفاده از این دستگاه چند مزیت دارد:
الف: با مکیدن هوا به‌صورت خودکار و کنترل‌شده اسلایدها روی ابریشم چاپ می‌شود.
ب: این دستگاه دارای قابلیتی است که زمان عکاسی را به هنگام نیاز کنترل می‌کند تا چراغ‌ها به‌طور خودکار در پایان فرایند خاموش شوند.
ج: سرعت و راحتی عملکرد آن در مقایسه با دستگاه مشابه دستی قابل توجه است.
2. کوره خشک‌کننده شاپلون: این قسمت جعبه نفوذناپذیر بزرگی است به همراه یک رسّام که شاپلون را آماده می‌کند و نیز شامل یک سیستم کنترل‌گر دما است که دمای مورد نیاز
ص: 127
را در طول مدّت فرآیند خشک کردن فراهم می‌کند و در نهایت، بهترین نتیجه پس از پوشاندن شاپلون با رنگ حاصل می‌شود.
3- کوره خشک‌کننده نقوش برجسته: این قسمت نوعی لایه ضخیم حصیرمانند است که حرکات مکانیکی متداومی دارد. در فاصله معینی از وسط لایه ضخیم هوای گرم با دمای کنترل‌شده به داخل پمپاژ می‌شود. نقوشی که احتیاج به خشک شدن دارند، در قسمت راست قرار داده می‌شوند؛ به‌طوری که با جریان هوای گرم که از راست به چپ در حرکت است در تماس باشد و در انتهای کار به‌صورت کاملًا خشک از بخش چپ بیرون می‌آیند.
مرحله پنجم: آراستن
پس از تولید پارچه و طراحی بر روی آن، به مهم‌ترین مرحله از منقوش کردن پرده خانه کعبه می‌رسیم که مرحله آراستن پارچه با نخ‌های طلا و نقره است.
این فرآیندِ منحصر به فرد، طبق مراحل زیر صورت می‌پذیرد:
1. قرار دادن نخ‌ها با تراکم متفاوت در یک ریل.
2. چاپ نقوش بر روی پارچه طراحی شده در کارگاه بافندگی.
3. تنظیم کردن قاب نقوش برجسته بر روی سطح پارچه.
قاب‌هایی که با نخ زرد تزیین شده با نخ طلا مزیّن می‌شوند و قسمت‌هایی که با نخ سفید نقش داده شده‌اند با نخ نقره و با مهارت خاصی تزیین می‌شوند. سپس قاب‌های برجسته با نخ نقره خالص یا نقره روکش‌شده با طلا پوشانده می‌شوند. این قاب‌ها حدوداً به اندازه 2 سانتی‌متر از سطح پارچه برجستگی دارند. همین امر باعث می‌شود کار اجرای آن با دستگاه بسیار مشکل باشد.
کار دستی به‌صورت مداوم و خستگی‌ناپذیر ادامه می‌یابد تا شاهکاری هنری را، که نشان‌دهنده دقت و کمال است، به ظهور برساند. بنابراین، پرده آماده می‌شود تا در نهم ذی‌الحجّه روزی که زائران برای انجام مراسم در عرفات هستند، بر روی کعبه پوشانده شود.
سرانجام هنگامی که زائران از اعمال عرفات فارغ می‌شوند و به‌سوی مسجدالحرام سرازیر می‌شوند تا طواف نهایی اعمال حج را به‌جا آورند، کعبه را با پوششی مجلّل‌تر و با شکوه‌تر از گذشته می‌بینند.
ص: 128
مرحله ششم: آزمایشگاه
همه تلاش دست‌اندرکاران امر بر این است که تا حدّ اعلا کیفیت تولید را ارتقا ببخشند. به این منظور، بخشی تحت عنوان آزمایشگاه کنترل کیفیت به‌وجود آمده که شامل 3 قسمت است:
اول: ساختمان آزمایشگاه و تجهیز آن با تمامی امکانات و ملزومات.
دوم: تجهیز آن با تعدادی از سامان و ابزار آزمایشگاهی.
سوم: سفارش دادن آخرین گروه از وسایل مورد نیاز، که عبارت‌اند از:
1. دستگاهی برای اندازه‌گیری پایداری رنگ در مقابل تعرّق.
2. دستگاهی برای اندازه‌گیری ضخامت پارچه.
3. دستگاهی برای اندازه‌گیری دوام و مقاومت نخ‌ها که به‌صورت مکانیزه انجام می‌گیرد.
4. دستگاهی برای اندازه‌گیری مقاومت پارچه در مقابل آتش‌سوزی که به کامپیومتر متصل می‌شود.
5. دستگاهی برای اندازه‌گیری میزان سایش.
6. دستگاهی برای اندازه‌گیری میزان پایداری رنگ در مقابل شستشو.
همچنین آزمایشگاه ابزارآلات لازم را برای محاسبه مقاومت پارچه در مقابل نور، داراست. این کارخانه در نوع خود بهترین به‌شمار می‌رود و به پیشرفته‌ترین دستگاه‌های بین‌المللی مجهز است و چیزی در حدود 2 میلیون ریال سعودی ارزش‌گذاری شده است.
مرحله هفتم: متصل کردن قسمت‌های مختلف پرده به یکدیگر
پارچه پرده خانه کعبه به‌وسیله ماشین‌های خاصی در ابعاد 14 متر در 101 سانتی‌متر تولید و پانزده بار عیناً تکرار می‌شود.
پارچه هریک از 4 قسمتِ کعبه، به‌صورت جداگانه و با توجه به عرض همان قسمت بریده می‌شود. سپس با رعایت و حفظ طرح به‌هم دوخته و با پارچه‌ای نخی با همان ابعاد آستر می‌شود.
ص: 129
لبه‌های پارچه از هر طرف به هم کوک زده می‌شود و با نخ‌هایی به قطر 7 سانتی‌متر دوخته می‌شود تا مقاومت و پایداری لبه‌های پارچه را افزایش دهد.
قسمت بالای پارچه با طناب‌های ضخیمی به هم متصل می‌گردد و سپس از داخل یک حلقه عبور می‌کند. پارچه به کمک طناب و حلقه، آویزان می‌شود.
قسمت‌های تزیین‌شده کمربند، زیر آن و نقوش فانوس‌مانند در هر ضلع کعبه، که طول‌های متفاوتی دارند، به همین صورت به هم وصل می‌شوند.
4 ضلع کعبه به این صورت است: 18/ 10 متر، 89/ 9 متر، 20/ 10 متر و 4/ 12 متر.
با توجه به سنگین بودن بخشی از پرده، که مجاور در کعبه است، آن را مستقیماً به دیوار همان قسمت نصب می‌کنند، لبه‌ها نیز به اضلاع مجاور محکم می‌شوند.
قبل از تعویض پرده، کمیته مخصوصی که مسؤول بازرسی از قسمت‌های مزیّن است تشکیل می‌شود. بعد از غروب روز نهم ذی‌حجه، روزی که زائران در عرفات وقوف دارند، پرده جدید که شامل 4 قسمت است، به مسجدالحرام منتقل می‌شود.
هر قسمت جداگانه روی کعبه نصب می‌شود. هنگامی که همه قسمت‌ها از بالا به کعبه متصل شد، هرکدام از اضلاع نیز به یکدیگر اتصال می‌یابند. با نصب قسمت‌های جدید، بخش‌های قدیمی جدا و به پایین رها می‌شوند. بعد از آن، کمربند به‌صورت ممتد هر 4 ضلع کعبه را دربرمی‌گیرد. گفتنی است در پرده برای ناودان طلا حفره مخصوص تعبیه شده است.
بعد از قرار گرفتن پرده در همه اضلاع و نصب کمربند، نوبت به اتصال گوشه‌ها و کوک زدن آن‌ها به یکدیگر می‌رسد.
نصب پرده مهارتی خاص می‌طلبد. در مقابل درِ کعبه شکافی در پرده درنظر گرفته شده که همانند پرده 30/ 3 متر طول دارد. 3 حلقه در قسمت سیاه‌رنگ پارچه درنظر گرفته شده تا ریسمان‌های پرده در زیر پارچه از آن عبور کند و به این صورت پرده به بالای کعبه متصل شود.
در طول ایام حج، همه‌ساله مراسمی در کارخانه پرده‌بافی با حضور مقامات بلندپایه کشوری، خبرنگاران و اصحاب رسانه‌ها برگزار می‌شود که طی آن پرده جدید به کلیددار کعبه تحویل داده می‌شود.
ص: 130
سایر تولیدات کارخانه:
اکنون این پرسش به ذهن خطور می‌کند که آیا پرده خانه کعبه، تنها محصول تولیدی کارخانه است؟! شاید بسیاری، از دیگر تولیدات کارخانه بی‌اطلاع باشند.
پرده داخلی خانه کعبه و هدایای یادبود- که تزیینات آن با پرده کعبه مشابه است- نیز در کارخانه تولید می‌شود. این هدایا به نشانه برادری مسلمانان جهان به شخصیت‌ها و مقامات بلندپایه جهانی که به عربستان سفر می‌کنند، اهدا می‌شود. ابتکار دیگر کارخانه، تأسیس بخشی برای تهیه پرچم است؛ بدین منظور کمیته ویژه‌ای برای تهیه پرچم با توجه به قاعده، ابعاد و سلسله مراتب آن تشکیل می‌شود. پرچم‌ها در اندازه‌های مختلف برای مدارس و ادارات دولتی آماده می‌شوند. همه زائران با مشاهده پرده خانه کعبه و کارخانه متوجه تلاش و زحمت بی‌اندازه دست‌اندرکاران آن می‌شوند و بدون اغراق باید گفت که صفحات این نوشتار توانایی بیان حق مطلب در این‌باره را ندارد.
کارخانه پرده‌بافی خانه کعبه، در سال 1346 ه. ق آغاز به کار کرد و تا سال 1357 ه. ق. به کار خود ادامه داد. پس از آن، کارخانه در سال 1382 ه. ق از نو مشغول به کار شد که تا به امروز ادامه دارد.
کار در سال 1382 با جمعاً 16 نفر نیروی انسانی از سر گرفته شد که این تعداد اکنون به 240 نفر افزایش یافته که 10 نفر از آنان تکنیسین‌های خارجی هستند.
کارخانه، شامل 6 بخش است. در حالی که در آن زمان فقط با 3 بخش آغاز به کار کرد.
این بخش‌ها هریک مخصوص تولید یک قسمت از پرده است؛ بخش تولید کمربند، بافت دستی و رنگرزی و سه بخش جدید بافت ماشینی، چاپ و پرچم.
پارچه کعبه از ابریشم خالص و به‌عنوان ماده خام از خارج وارد شده و سپس در کارخانه رنگ می‌شود. هر پرده کعبه چیزی حدود 670 کیلوگرم ابریشم بافته شده برای مساحتی بالغ بر 658 متر مربع نیاز دارد. که این مقدار شامل 47 طاقه است، هرکدام با 14 متر طول و 101 سانتی‌متر عرض.
قسمت‌های زربافت که روی پارچه محکم می‌شود، شامل 16 قسمت می‌باشد. با طول 47 متر و عرض 95 سانتی‌متر، علاوه بر این‌ها 4 رکن کعبه با سوره اخلاص، 6 قسمت زیر
ص: 131
کمربند با آیات قرآن، قسمتی در پایین پرده که اهدا کننده آن را مشخص می‌کند و نیز 12 طرح فانوس‌مانند در چهار طرف کعبه به‌صورت طلا فام به چشم می‌خورد. پرده مجاور در کعبه نیز با ابعاد 32/ 6 متر طول، 30/ 3 متر عرض شامل آیات فراوانی است که با نخ‌های طلا و نقره مزیّن شده است.
پرده خانه کعبه چیزی حدود 17 میلیون ریال سعودی هزینه دربر دارد که شامل هزینه خرید مواد خام، دستمزد کارگران و کلیه مخارج مرتبط با تولید پرده است.
توجه و مراقبت ویژه نسبت به پرده خانه کعبه و کارخانه، باعث پیشرفت‌های زیادی در زمینه چاپ عالی قرآن شده است:
در سال 1410 مطالعاتی دقیق، منجر به تحوّل جامعی در حوزه رنگ‌آمیزی شد. این فرآیند در گذشته به‌صورت دستی و با گرم کردن مستقیم توسط گاز انجام می‌گرفت. دو دستگاه مدرن رنگ‌آمیزی از یکی از کارخانه‌های بزرگ جهان با قیمت 212 هزار دلار خریداری شد که شامل دو دستگاه برای تأمین ابریشم هریک با ظرفیت 19 کیلوگرم و نیز یک دستگاه خشک کننده ابریشم با استفاده از نیروی گریز از مرکز، همچنین شامل ماشین تولید بخار است که بخار لازم برای گرم کردن مستقیم را فراهم می‌کند.
به این ترتیب، بسیاری از بخش‌های حوزه رنگ‌آمیزی با این دستگاه مرتبط هستند و منجر به ذخیره 15 تا 20 درصد از ابریشم مورد استفاده در هر طاقه می‌شود.
چون ابریشم مورد نیاز پرده به شکل کلاف از خارج وارد می‌شود، باید به‌صورت دوک دربیاید. روش قبلی تبدیل به دوک به این صورت بود که یک چرخ با موتور مرتبط می‌شد و کارگران آن را به کار می‌انداختند. همین امر منجر به سفت شدن دوک‌ها و در نتیجه کند شدن سرعت فرآیند چرخش و هدر رفتن مقدار زیادی از ابریشم‌ها می‌شد.
در سال 1410 ه. ق. دستگاهی برای تابیدن دوک‌ها فراهم شد. دستگاه فوق دوک‌هایی کاملًا مشابه از نظر شکل و تراکم تولید می‌کند و با قیمت 75100 فرانک سوئیس خریداری شده است. در همان سال ماشین نخ‌ریسی خودکار برای تنیدن نخ‌ها به‌صورت ماسوره (مورد استفاده در تهیه پود) از یک کارخانه بین‌المللی با قیمت 62 هزار مارک آلمان خریده شد.
چون پودهای تولید شده فقط برای تعداد 4 تا 6 ماسوره کفایت می‌کرد، دستگاهی تهیه شد تا این کار را به‌طور خودکار و همزمان انجام دهد.
ص: 132
در گذشته هر ماشین به‌طور جداگانه کار می‌کرد و در ابتدا فقط با دو ماسوره سپس 3 و بعد به 4 ماسوره رسید، ولی این فرآیند مدت‌زمان زیادی به‌طول انجامید.
ماشین دیگری نیز برای متراکم کردن تارهای نخ تهیه شد، که می‌تواند در یک دقیقه 600 ماسوره تولید کند و در نهایت از نخ‌های متراکم شده تعداد 9900 ماسوره به‌وجود می‌آید که اگر قرار بود این کار به‌صورت دستی انجام بگیرد، حدود یک ماه به‌طول می‌انجامید.
در تاریخ 30/ 10/ 1417 ه. ق. قراردادی با یک کمپانی معروف سوئیسی منعقد شد که طی آن، 3 دستگاه بافندگی برای کارخانه تهیه شد.
یکی از این دستگاه‌ها به واحد الکترونیکی- انفورماتیکی مجهز بود که انرژی آن 2688 اسب بخار و مقام اول در زمینه بافندگی را داراست.
هرکدام از قسمت‌ها به بخش الکترونیکی مجهز شده‌اند تا روند تولید و عملکرد دستگاه‌ها و هرگونه نقص فنی موجود را کشف و گزارش کنند.
بنابراین، هر دستگاه به‌خودی خود، کارخانه مجزایی است با تمام وسایل مورد نیاز قسمت‌های یدکی و امدادی. قراردادی به ارزش 1040000 فرانک سوئیس منعقد شده که شامل نصب تأسیسات و بهره‌برداری از تجهیزات کارخانه است. گفتنی است تولید محصول در کارخانه، تنها به تولید پرده کعبه و محصولات مرتبط با آن اختصاص دارد.
اسامی دستگاه‌های خریداری شده برای کارخانه به این شرح است:
1. دستگاه بافندگی مدل S 6200 (با 140 سانتی‌متر عرض) مجهز به واحد الکترونیکی برای تهیه پارچه مشکی پرده خانه کعبه، با توجه به این‌که مزین نمودن پارچه کار مشکلی است نقوش این پارچه‌ها توسط کامپیوتر طراحی و برای مدت طولانی در حافظه آن ذخیره می‌شود.
به‌علاوه، برای محافظت در برابر حوادث پیش‌بینی نشده و نیز امکان تغییر و اصلاح آن در دیسکت هم ذخیره شده است. هرکدام از نقوش و طرح‌ها بدون هیچ‌گونه محدودیتی می‌تواند وارد حافظه کامپیوتر ذخیره و سپس تولید شود.
2. دستگاه مدل S 6200 (با 220 سانتی‌متر عرض) برای بافتن هرگونه پارچه ساده مورد نیاز در قسمت تزیینات کمربند، پرده مجاور در و ...
3. دستگاه بافندگی مدل S 6200 (با 260 سانتی‌متر عرض) برای تهیه آستر پارچه، کمربند و سایر قسمت‌ها.
ص: 133
با تهیه این دستگاه‌ها، هدف اصلی مدیر کل در رابطه با کارخانه، که تلفیق فن‌آوری نوین و سنتی با یکدیگر است، تحقق می‌یابد.
پرده خانه کعبه چیزی حدود 17 میلیون ریال سعودی هزینه دربر دارد که شامل هزینه خرید مواد خام، دستمزد کارگران و کلیه مخارج مرتبط با تولید پرده است.
میزان تولید کارخانه:
1- تولیدات تذهیب شده:
در سال 1395 قمری محصولات طلاکاری شده که عبارت است از کمربند (شامل 16 قسمت)، بخش زیر کمربند (شامل 3 قسمت)، طرح‌های فانوس‌مانند (شامل 8 قسمت)، چهار رکن بیانیه اهدا کننده و «برقع» (1) بر روی کعبه نصب شد.
در 1405 ه. ق. تعداد بخش‌های طلا فام با اندکی تغییر به این‌صورت درآمد:
کمربند شامل 16 قسمت، زیر کمربند 6 قسمت، طرح‌های فانوس‌مانند شامل 11 قسمت، 4 رکن، بیانیه اهدا کننده و برقع. به عبارت دیگر 3 قسمت زیر کمربند و 3 طرح فانوس‌مانند که حدود 5 تا 18% است به میزان تولید افزون شده است.
سپس نقوش فانوس‌مانند به 12 عدد افزایش یافت که به این ترتیب بخش تذهیب‌شده تکمیل شد و جمعاً به 36 متر رسید که نرخ رشد آن 200% است.
2- هدایای یادبود:
در سال 1395 ه. ق. تعداد هدایای ویژه‌ای که برای مقامات سایر کشورها تهیه شد، 30 قطعه بود که بیشتر آن‌ها در اندازه کوچک و زردوزی شده بود.
در سال 1405 ه. ق. تعداد آن‌ها به 120 قطعه رسید که 32 تا از آن‌ها به کمربند مربوط می‌شد. میزان این قسمت‌ها با تعداد بخش‌های کمربند- 16 قطعه- برابری می‌کند.
برخی از بخش‌های بزرگ تذهیب‌شده با این مضامین است: یا رحمن یا رحیم، یا حیّ یا قیّوم الحمد للَّه‌ربّ العالمین.


1- پرده مجاور درِ کعبه.

ص: 134
3. نساجی
در گذشته، کارخانه تنها به تولید پرده خانه کعبه اختصاص داشت و اکنون با توافق دولت و مدیران، محصولاتی به این شرح در آن تولید می‌شود:
1. پرده خارجی خانه کعبه، که به‌طور معمول تولید می‌شده است و در آن نسبت به یکسان نمودن خطنوشته‌ها، برای ایجاد یکنواختی بیشتر در نظر بیننده، دقت فراوان می‌شود.
2. پرده داخلی کعبه به‌طور دقیق و در حد کمال تولید می‌شود.
3. پارچه ساده که برای تذهیب کاری‌های کمربند از آن استفاده می‌شود.
4. تهیه پرده یدکی برای کعبه.
4. رنگ‌آمیزی
در همه مراحل ذکرشده برای تهیه پرده، پارچه‌های بافته شده و کمربند باید از مرحله دیگری که بخش رنگ‌رزی است عبور کنند. مدت زمان پیش‌بینی شده برای این مرحله 1500 ساعت است که با توجه به زمان لازم برای رنگ‌آمیزی نخ‌های قسمت‌های مختلف، محاسبه شده است. این حوزه دستخوش پیشرفتی منحصر به فرد شده که در نوع خود بی‌نظیر است.
بخش‌های جدیدالتأسیس:
1. بخش چاپ: با توجه به لزوم گام برداشتن به سمت افزایش تولید، پشتیبانی و بهره‌برداری از نیروی عظیم متخصّصین، بخش جدیدی با هدف چاپ قسمت‌های ذیل ایجاد شد: 1- کمربند 2- بخش‌های طلاکاری شده 3- تزیینات ویژه 4- پرچم 5- تارهای نخ لازم برای تذهیب هدایای یادبود.
2. بخش نساجی خودکار: فرآیند توسعه در هر کارخانه، بستگی به شرایط کارخانه و وضعیت نیروی انسانی و تخصصی آن دارد. ادامه کار و توسعه با تولیدات دستی بی‌نتیجه است؛ زیرا برآورده کردن هدف افزایش تولید کارخانه را عملًا غیر ممکن می‌سازد.
ماشین تهیه پرده خانه کعبه بیش از سه سال است که در کنار سایر دستگاه‌های خریداری شده قبلی (در سال 1395 ه. ق.) مشغول به کار است.
این دستگاه‌ها مرتباً تعمیر و تنظیم مجدّد می‌شوند. این بخش در حال حاضر با دقت
ص: 135
فراوان و در حد کمال مطلوب و قابل رقابت با کار دستی فعالیت می‌کند.
3. پرچم: در کنار تولید پرچم‌ها در بخش چاپ، آن‌ها را در اندازه‌های مختلف و با ابریشم، نخ‌های طلا و نقره تزیین می‌کنند. کار این قسمت در ابتدا با 6 کارگر و دستگاه‌های کاملًا معمولی بافندگی آغاز شد تا این‌که امروز محصولی با کیفیت تولید و آماده می‌شود.
اهدای پرده کعبه به سازمان ملل متحد
در روز چهارم ربیع‌الاول سال 1403 ه. ق دولت سعودی پرده خانه کعبه را از طرف مسلمانان جهان به‌صورت ابتکاری بی‌سابقه به سازمان ملل متحد تقدیم کرد.
به همین مناسبت مراسم بزرگی در سازمان ملل با حضور دبیر کل، سفیر عربستان و سران بسیاری از کشورها برگزار شد و طی آن پرده خانه کعبه به سازمان ملل اهدا گردید.
پی‌نوشت‌ها
ص: 136

احداث پل جدید جمرات‌

تحولی در مفهوم مدیریت اجتماعات بزرگ انسانی
ماهنامه الحج و العمره
(1)/ مهدی سرحدی
پل قدیم جمرات که در دو طبقه و برای استفاده یک میلیون نفر زائر، در سال 1395 قمری احداث شده بود، پس از سی سال بازنشسته شد و در پایان موسم حج 1426 قمری تخریب گردید تا ساخت پل جدید در محل آن آغاز شود.
پل قدیم که 600 متر طول و در هر طرف 40 متر عرض داشت و 3 حوضچه بیضی شکل با قطری معادل 15 تا 21 متر را شامل می‌شد، با مسؤولیت وزارت راه، با عرض 40 متر احداث گردید و در جهت‌های شرق و غرب، هر یک از دو ورودی شمالی- جنوبی آن، دو معبر برای عبور حجاج در نظر گرفته شده بود.
در سال‌های گذشته و در چندین مرحله، اصلاحات اساسی در ساختار پل قدیمی انجام گرفت تا این امکان برای حجاج فراهم شود که مناسک خود را به سهولت و سادگی و به دور از ازدحام به انجام رسانند؛ از جمله اصلاحات مزبور، ایجاد پلکان‌های بتونی در کناره‌های پل، جنب جمره صغری برای رفتن حجاج به طبقه دوم بود که در سال 1399 ق. و با نظارت مجریان طرح توسعه عمرانی منطقه منا انجام شد. در سال 1403 ق. دیواره فلزی طبقه پایین پل برچیده


1- الحج و العمره، ارگان وزارت حج عربستان سعودی، سال شصت و یکم، شماره 2 صفر 1427 ه.، مارس 2006 م و شماره 3 ربیع الاول 1427 ه.، آوریل 2006 م.

ص: 137
شد. در سال‌های بعد اصلاحات دیگری نیز انجام گرفت؛ از جمله این‌که در سال 1404، پل در منطقه جمره صغری تعریض گردید و در 1409، ورودی‌های پل تعریض شدند و عرض آن‌ها از 20 متر به 40 متر افزایش یافت. در 1410، بدنه پل نیز تعریض گردید و عرض آن از 40 متر به 80 متر رسید. در سال 1415، دیواره فلزی که در 1404 ایجاد شده بود، برچیده شد و پل به شکل نهایی درآمد که تا سال گذشته (زمان تخریب پل قدیمی) به همان صورت باقی بود.
هزینه احداث پل قدیمی و تغییرات انجام شده بر روی آن، در سال‌های گذشته، جمعاً بالغ بر 1/ 5 میلیارد ریال سعودی بوده است. آخرین اصلاحات انجام شده، تغییر شکل حوضچه رمی از دایره به بیضی بود که با صرف هزینه‌ای بالغ بر 120 میلیون ریال و در سال 1425 به انجام رسید.
نماد جهانی
پل جدید جمرات، پروژه‌ای است که با همه طرح‌های گذشته تفاوت دارد و از لحاظ معماری و طراحی، نمونه و نمادی جهانی به شمار می‌آید که در ادامه پروژه‌های عظیم انجام شده توسط دولت سعودی در منطقه مشاعر مقدسه اجرا خواهد شد. این پروژه از طرح‌های مهم و در واقع تحوّلی در معماری و مهندسی به شمار می‌آید که ضمن ایجاد امنیت حجاج در خلال انجام رمی جمرات، از وقوع حوادثی که در برخی موارد جان آنان را تهدید می‌کرد، جلوگیری می‌کند. مجری پروژه شرکت «بن لادن» است که ضمن عقد قراردادهایی با سه شرکت دیگر، اجرای پروژه هریک از جمرات سه‌گانه را به یکی از آن شرکت‌ها واگذار کرده است. عملیات اجرایی پل جدید در چهار مرحله انجام می‌گیرد که برای اجرای هر مرحله، مدت یک سال در نظر گرفته شده است. برای اجرای هر فاز از پروژه نیز عوامل اجرایی جداگانه در نظر گرفته شده تا کار با سرعت بیشتری به پیش رود.
فاز اول طرح، احداث 2 طبقه از پل را شامل می‌شود که در هر طبقه، حداکثر 125 هزار نفر در هر ساعت می‌توانند عمل رمی جمره را انجام دهند. به این ترتیب با اجرای فاز اول، در هر ساعت 250 هزار نفر قادر به انجام رمی خواهند بود. انجام این فاز از پروژه، دشوارترین مرحله به شمار می‌آید؛ زیرا اجرای زیرساخت‌ها، ستون‌ها و راه‌های ورودی و خروجی و امنیتی برای حجاج در زمان رمی، در این مرحله انجام می‌گیرد. فاز اول پروژه در تاریخ
ص: 138
15/ 11/ 1427 به پایان خواهد رسید و کل پروژه تا پایان سال 1429 تکمیل خواهد شد.
به منظور تحقّق زمان‌بندی پروژه و ایجاد صلاحیت‌های اجرایی لازم، شرکت مجری طرح اقدام به تأسیس بزرگترین کارگاه عملیاتی خاورمیانه در منطقه «بحره» نموده است که مساحت آن بر 450 هزار متر مربع بالغ می‌شود. در این کارگاه تیرچه‌های بتونی پیش‌ساخته (بریکاست)، قطعات پیش‌ساخته پل و میلگردهای مخصوص استفاده در بتون تولید می‌شود.
مشخصات پل جدید
پل جدید جمرات از چهار طبقه دوگانه و یک طبقه همکف تشکیل شده است که جمعاً دوازده طبقه را شامل می‌شود و عرض آن بالغ بر 85 متر است. مطالعه و طراحی پل از سه سال پیش در مرکز پژوهش‌های حج خادم‌الحرمین الشریفین، در دانشگاه امّ القری و نیز معاونت مسکن و شهرسازی وزارت امور شهرها و شهرداری‌ها آغاز شده است. برخی مؤسسات دیگر نیز در کار پژوهش و طراحی پل مشارکت داشتند که از آن جمله می‌توان «شورای عالی توسعه مکه و مدینه و اماکن مقدسه» را نام برد. با انجام این پروژه، 12 ورودی و 12 خروجی در چهار طرف منطقه جمرات ایجاد خواهد شد که هر یک از آن‌ها با پل‌های معلق به منطقه چادرهای حجاج ارتباط می‌یابد. برای طبقه همکف نیز ورودی‌ها و خروجی‌های متعددی در نظر گرفته شده است. سیستم سرمایش نیز در طبقات مختلف و مناطق اطراف جمرات تعبیه خواهد شد که درجه حرارت محیط را تا 29 درجه سانتیگراد کاهش می‌دهد.
طرح‌های آینده
هزینه احداث پل جدید، چهار میلیارد و دویست میلیون ریال سعودی و مدت زمان انجام آن چهار سال خواهد بود. بیش از هشت هزار نفر نیز در احداث بخش‌های مختلف آن مشغول به کار خواهند شد. از ویژگی‌های طرح آن است که در آینده می‌توان دست کم هشت سطح دیگر در سه طبقه جدید به سطوح پل افزود که هر یک از آن‌ها با سطوح شیب‌دار و پله‌های برقی و معمولی، به دیگر طبقات متصل می‌شوند. در ادامه امکان افزایش سطوح به ده سطح نیز به‌سادگی میسر خواهد بود که پس از تکمیل آن، روزانه حدود پنج میلیون نفر می‌توانند عمل رمی جمرات را انجام دهند. ارتفاع طبقه اول به 12 متر بالغ می‌شود و حجاج
ص: 139
ساکن در منطقه عزیزیه، که عمدتا از داخل کشور و خلیج فارس هستند، به سادگی قادر به انجام رمی خواهند بود و به مرور زمان امکان افزایش تعداد حاجیان نیز وجود دارد. سطوح هفتم و هشتم نیز برای حجاج ساکن در مناطق کوهستانی و کوهپایه‌های شمال منا در نظر گرفته شده است.
توسعه منطقه مشاعر مقدس
وزارت امور مسکن و شهرسازی عربستان، مبلغ هشتصد میلیون ریال سعودی برای اجرای فاز اول پروژه توسعه مشاعر مقدس منا در نظر گرفته است. این مبلغ به منظور ایجاد زیرگذرها، ایستگاه‌های سوار و پیاده شدن حجاج، گسترش شبکه انتقال آب و هدایت سیلاب‌ها، توسعه خطوط برق و تلفن و باز سازی بافت منطقه بر مبنای ساختار پل جدید جمرات هزینه خواهد شد.
نخستین بخش از این مرحله، با اصلاح هندسی میادین اطراف پل آغاز می‌گردد. همچنین احداث 3 رشته تونل زیرگذر در دستور کار قرار دارد. تونل اول به حوالی خیابان ملک فیصل؛ و تونل دوم به خیابان سوق العرب و خیابان جدید منتهی می‌شود. تونل دیگر نیز که اخیراً در زیر زمین احداث شده است، با عبور از زیر پل ملک عبدالعزیز در جهت شمال، به تونل ملک فهد واقع در منطقه «شیشه» منتهی می‌گردد. این تونل با هدف جلوگیری از تداخل عبور افراد پیاده با حرکت وسایل نقلیه طراحی شده است و بدین ترتیب، عبور و مرور هرگونه وسایل نقلیه در مرکز منا متوقف خواهد شد و منطقه حد فاصل میدان‌های منا، فقط به عبور پیاده‌ها اختصاص خواهد یافت و عبور اتوبوس‌ها و وسایل نقلیه خدماتی نیز به سهولت از زیرگذر مزبور انجام خواهد شد. تونل مذکور که سه کیلومتر طول دارد و برای نخستین بار در موسم حج سال گذشته مورد استفاده قرار گرفت، چهار معبر دارد: دو معبر برای کسانی که به منا می‌آیند و دو معبر نیز برای خروج از منا از طریق تونل‌های ملک فهد در منطقه شیشه.
معبردیگری نیز برای خدمات رسانی در نظر گرفته شده است. همچنین حجاجی که قصد خروج دارند، می‌توانند با استفاده از راه‌پله‌های ارتباطی به سطح زمین برسند. همه تونل‌ها به اتاقک‌های امداد که آمبولانس نیز در آنها وجود دارد، مجهز شده‌اند. تکمیل این پروژه‌ها موجب کاهش ازدحام در تمامی محوطه‌های اطراف پل خواهد شد. ورود اتومبیل و هرگونه
ص: 140
وسایل نقلیه دیگر به این محوطه‌ها ممنوع خواهد بود؛ زیرا با بررسی‌های انجام شده و اصلاح هندسی معابر، مسیر عبور پیاده‌ها از وسایط نقلیه تفکیک شده است.
هزینه احداث پل جدید، چهار میلیارد و دویست میلیون ریال سعودی و مدت زمان انجام آن چهار سال خواهد بود. بیش از هشت هزار نفر نیز در احداث بخش‌های مختلف آن مشغول به کار خواهند شد.
همچنین به منظور سهولت دسترسی به مبادی ورودی و خروجی پل جدید، با اجرای طرح‌های جانبی، ساختار معابر منطقه بهسازی شده و معابر ورودی و خروجی در شش جهت (3 معبر در جهت شمال و 3 معبر نیز در جهت جنوب) احداث خواهد شد.
مهمترین ویژگی‌های طرح
از مهمترین ویژگی‌های طرح، احداث دو تونل اضطراری برای انتقال سریع مصدومان و حادثه‌دیدگان به بیمارستان است. یکی از این تونل‌ها در جهت شمال و در ضلع جنوبی خیابان جوهره قرار دارد که مسیر آن به بیمارستان منا منتهی می‌گردد و تونل دیگر نیز در جهت جنوب واقع شده و از طریق آن، می‌توان با سرعتی قابل توجه، به بیمارستان ملک فیصل در منطقه شیشه دسترسی پیدا کرد. همچنین، فضاها و میادین وسیعی در منطقه جمرات پدید خواهد آمد که برای حضور صدها هزار نفر از حجاج در حال انجام رمی گنجایش دارد. نظافت میادین به صورت مکانیزه و سیستم حمل و نقل با قطار نیز در نظر گرفته شده است که کار انتقال حجاج از محل خیمه‌ها تا پل جمرات و از آنجا به مسجد الحرام را تسهیل خواهد کرد. همچنین، پل‌ها با محل خیمه‌های مستقر در کوهپایه‌های منا نیز ارتباط خواهند یافت. اتاق‌های ویژه معاینات پزشکی، اتاق‌های عمل، باند فرود هواپیما، و پله‌های برقی برای بالابردن حجاج، از دیگر امکانات پیش‌بینی شده در پروژه است. برای رساندن آمبولانس‌ها به طبقات نیز آسانسورهای خودروبر در نظر گرفته شده است و علاوه بر آن، آمبولانس‌ها می‌توانند برای رسیدن به طبقات هشت‌گانه، از دوربرگردان‌های شیب‌دار نیز استفاده کنند؛ از جمله امکانات دیگری که برای آینده پیش‌بینی شده، احداث خانه‌های بتونی در کوهپایه‌هاست که امکان استقرار صدها
ص: 141
هزار تن از حجاج را فراهم خواهد کرد. سیستم هشداردهنده حریق و حوادث نیز از دیگر امکانات طرح است.
سیستم‌های هوشمند الکترونیکی
با نصب سیستم‌های هوشمند الکترونیکی، که به‌طور مستقیم با خیمه‌های اسکان حجاج در ارتباط است، جمعیت موجود بر روی پل‌ها، میادین و خیابان‌های منتهی به منطقه و سایر اطلاعات مورد نیاز، در هر لحظه، به‌طور زنده و مستقیم در خیمه‌گاه و محل اسکان حجاج در دسترس آنان قرار خواهد گرفت و علاوه بر امکان ساماندهی و هماهنگی بیشتر، سلامت حجاج را در حین عملِ رمی، بیش از پیش تأمین خواهد کرد. این اطلاعات به زبان‌های مختلف از طریق تلویزیون‌ها و مانیتورهای نصب‌شده در محل‌های اقامت و حضور حجاج قابل مشاهده خواهد بود.
نکاتی در باره توسعه و تجدیدبنای پل جمرات
با وجود تمامی ویژگی‌های یاد شده، در ماه‌های اخیر نظریات و دیدگاه‌های مختلفی در باره شکل و ساختار پل جدید جمرات و تعداد طبقات آن مطرح گردیده است؛ از جمله افرادی که در این باره اظهار نظر کرده و احداث چنین پلی را در حال حاضر ضروری نمی‌داند، دکتر عمر سراج ابو رزیزه، استاد معماری دانشگاه ملک عبد العزیز است. به عقیده وی، آنچه در این باره باید مورد توجه قرار گیرد، آن است که ازدحام و شلوغی مسجد الحرام در مقایسه با منا، تبعات و مشکلات بیشتری در بر خواهد داشت؛ زیرا منا یک منطقه باز است، اما مسجد الحرام محوطه‌ای بسته و محدود است که مساحت معین و ورودی‌های محدودی دارد.
شکی نیست که توسعه پل جمرات و افزایش ظرفیت آن، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است، اما این کار نیازمند بررسی‌های کامل و دقیقی است که در آن تمامی بخش‌های مناسک حج مورد توجه قرار گیرد، نه این که تنها معضلات یک بخش برطرف گردد و به دیگر بخش‌ها توجه نشود.
در سال‌های گذشته ورودی‌ها، خروجی‌ها و حوضچه‌های رمی واقع در پل جمرات توسعه یافت و این کار نقش قابل توجهی در کاهش ازدحام داشت. اما حادثه‌ای که در موسم
ص: 142
حج سال گذشته (1426 ه.) در منا روی داد و موجب کشته و مجروح شدن عده‌ای از حجاج گردید، تأثر و تألم مسؤولان امر و شهروندان را در پی داشت و در پی آن حادثه دولت سعودی بر آن شد که با صرف هزینه‌های بسیار و احداث یک پل چهار طبقه، از تکرار این‌گونه حوادث پیش‌گیری کند. در اینجا نکاتی چند را در مورد توسعه و نوسازی پل و پیامدهای آن مورد بررسی قرار می‌دهیم:
* مناسک حج؛ مجموعه‌ای منسجم و یکپارچه
در توسعه پل جمرات نباید این نکته را از نظر دور داشت که مناسک و اعمال حج تمتع، یک مجموعه منسجم و به‌هم‌پیوسته هستند که به ترتیب و در پی هم انجام می‌شوند و چه بسا چاره‌اندیشی برای کاستن از ازدحام در یک منطقه، افزایش ازدحام و شلوغی در مناطق دیگر را موجب شود. اعمال حج تمتع در روز نهم ذی‌حجه با ورود به عرفات آغاز می‌گردد و با خروج از منا در روز دوازدهم یا سیزدهم پایان می‌یابد. در نگرشی فراگیرتر، امور مربوط به حج از لحظه دریافت روادید از سفارت سعودی در کشورهای مختلف آغاز می‌شود و با مراجعت حجاج به کشورهای خود پایان می‌پذیرد. به عبارت بهتر، پایان هر بخش از مناسک، به معنای آغاز بخش دیگر است و خروج از هر منطقه، ورود به منطقه دیگر را در پی دارد.
* گنجایش پل جمرات
برای آشکارتر شدن موضوع یادآور می‌شویم که در حال حاضر میانگین گنجایش پل جمرات، در هر ساعت یکصد هزار نفر است. بدین ترتیب تعداد افرادی که از طلوع فجر تا ظهر روز عید قربان عمل رمی جمرات را انجام می‌دهند، حدود ششصد هزار نفر خواهد بود.
اگر با تحقق برنامه توسعه پل جمرات این رقم به دو و نیم برابر افزایش یابد، تعداد کسانی که در هر ساعت پس از انجام رمی، برای طواف عازم مکه می‌شوند نیز دو و نیم برابر خواهد شد که مستلزم افزایش تعداد اتوبوس‌ها و تعریض راه‌های ارتباطی حد فاصل منا تا مکه خواهد بود؛ و حتی اگر این امر نیز محقق شود، تعداد افرادی که در هر ساعت برای طواف وارد مسجدالحرام می‌شوند، با افزایشی چشمگیر مواجه خواهد شد و نکته مهمی که در نوسازی پل جمرات باید مورد توجه قرار گیرد، همین است.
ص: 144
* جابه‌جایی ازدحام
آنچه بیش از هر چیز موجب نگرانی است، انتقال ازدحام از جمرات به مسجدالحرام و صحن‌های پیرامونی آن است که در صورت توسعه پل جمرات، اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. این ازدحام موجب خواهد شد که حجاج برای انجام اعمال پس از رمی، با مشکلات زیادی مواجه شوند که به مراتب از دشواری‌های کنونی بیشتر و خطرات آن نیز از احتمال سقوط از پل جمرات جدی‌تر خواهد بود.
ازدحام و شلوغی مسجد الحرام در مقایسه با منا، تبعات و مشکلات بیشتری در بر خواهد داشت؛ زیرا منا یک منطقه باز است، اما مسجد الحرام محوطه‌ای بسته و محدود است که مساحت معین و ورودی‌های محدودی دارد.
مقایسه‌ای ساده میان وسعت منطقه منا و مسجد الحرام نشان می‌دهد که مشکلات ناشی از ازدحام در مسجد الحرام بسیار بارزتر از منا و جمرات خواهد بود؛ زیرا منا منطقه‌ای وسیع و گسترده است، در حالی که مسجد الحرام یک ساختمان بسته و دارای ورودی‌ها و خروجی‌های مشخص می‌باشد که از همه طرف با ساختمان‌های بلند احاطه شده است. این مسأله سبب می‌شود که در شرایط اضطراری، خارج شدن حجاج مستقر در صحن‌ها و فضاهای بیرون مسجد نیز دشوار باشد، چه رسد به کسانی که در داخل مسجد مشغول طواف یا سعی و یا اقامه نماز هستند.
* رابطه میان «تعداد» و «تراکم»
در بررسی طرح توسعه پل جمرات نباید این نکته را از نظر دور بداریم که افزایش جمعیت موجب می‌شود تراکم نیز به‌صورت تصاعدی افزایش یابد، بدین معنا که به طور مثال، دوبرابر شدن جمعیت موجب می‌شود که تراکم به سه یا چهار برابر افزایش پیدا کند.
در ایام تشریق و روز عید قربان، موسم حج سال گذشته و در هنگام طواف و سعی، شاهد افزایش چشمگیر جمعیت بودیم و حضور چنین جمعیتی تاکنون سابقه نداشته است و این در حالی بود که پل جمرات به همان صورت سابق بود، چه رسد به آن که پل توسعه یابد و گنجایش آن دو و نیم برابر شود.
ص: 145
* مراحل مختلف رمی
با توجه به تصاویر ضبط شده توسط دوربین‌های مستقر در منطقه جمرات، شاهد بودیم که در موسم حج سال گذشته و در روز عید و روز اول از ایام تشریق و حتی ساعاتی از بعد از ظهر آن روز (یازدهم ذی‌حجه)، عمل رمی به آسانی انجام می‌شد و ازدحام جمعیت از حد معمول فراتر نمی‌رفت. اما در بعد از ظهر روز دوم از ایام تشریق (روز دوازدهم ذی‌حجه و روز حرکت تعجیل‌کنندگان به سوی مکه)، گروه بسیاری از حجاج که بخشی از آنان اثاثیه خود را نیز به همراه داشتند، به یکباره برای انجام رمی به پل جمرات هجوم آوردند تا پس از رمی، مستقیماً به مکه بروند. بنابر این، می‌توان گفت که سقوط عده‌ای از حجاج از روی پل در آن روز، ارتباطی با گنجایش پل جمرات ندارد. تصاویر تلویزیونی و اظهارات مسؤولان امر نیز به همین واقعیت اشاره دارد. حقیقت آن است که علت اصلی وقوع حادثه، هجوم حجاج و سقوط اثاثیه و سپس سقوط خود آنان از ورودی‌ها و خروجی‌های پل بود، اما در اطراف حوضچه‌های رمی، کسی دچار حادثه نشد. این امر بیانگر آن است که برای رفع مشکل، به جای افزایش ظرفیت پل، باید برنامه‌ریزی دقیق‌تری انجام شود تا از هجوم یکباره و شدید حجاج برای رمی جلوگیری به عمل آید. البته ممکن است ورودی‌ها و خروجی‌های پل نیاز به توسعه و افزایش داشته باشد، اما چنانکه پیش‌تر اشاره کردیم، نباید از یاد ببریم که اعمال و مناسک حج با هم ارتباط زمانی و مکانی دارند و لازم است تدابیری اتخاذ شود که با حل مشکل در یک منطقه، مشکل بزرگتری در منطقه دیگر پدید نیاید؛ از این رو به نظر می‌رسد که در صورت افزایش ورودی‌ها و خروجی‌های پل جمرات، افزایش گنجایش پل در حال حاضر چندان ضرورتی ندارد.
ص: 146
* ازدحام در مسجدالحرام و صحن‌های پیرامون آن
در ماه رمضان و موسم حج سال گذشته (1426 ه.)، ازدحام شدید و بی‌سابقه‌ای را در مسجدالحرام و صحن‌های پیرامون آن شاهد بودیم. ساختمان‌های بزرگ متصل به این صحن‌ها مانع از امتداد یافتن صفوف نماز جماعت می‌شد و همواره جمعیتی بیش از گنجایش مسجد در آن حضور داشتند. در روزهای دهه اول ذی حجه و روزهای پایانی ماه مبارک رمضان، به علت تکمیل ظرفیت مسجدالحرام، از ساعت یازده صبح درهای مسجد بسته می‌شد. چنین وضعیتی ایجاب می‌کند که به‌طور جدی و سریع در فکر اتخاذ تدابیر لازم و چاره‌جویی برای مواقع اضطراری باشیم؛ زیرا در چنین حالاتی مسجدالحرام به یک قلعه بزرگ دربسته شباهت پیدا می‌کند که در صورت وقوع حادثه‌ای ناگوار، تخلیه جمعیت حاضر در آن بسیار دشوار خواهد بود.
گفتنی است در موسم حج گذشته، علاوه بر زمان‌های اقامه نماز، به هنگام طواف و سعی نیز در مسجدالحرام و مسعی و رکن و مقام، ازدحام بی‌سابقه‌ای را شاهد بودیم که در سال‌های قبل، نظیر آن را هرگز ندیدیم. برای غلبه بر این مشکل، لازم است بررسی‌های دقیق و عمیقی صورت گیرد که مناسک حج را به عنوان یک مجموعه به‌هم‌پیوسته و منسجم در نظر آورد و ابعاد شرعی، اجتماعی، اقتصادی و فنی موضوع را مورد توجه قرار دهد. در این زمینه چند ضرورت مهم وجود دارد که عبارتند از:
لازم است تدابیری اتخاذ شود که با حل مشکل در یک منطقه، مشکل بزرگتری در منطقه دیگر پدید نیاید؛ از این رو به نظر می‌رسد که در صورت افزایش ورودی‌ها و خروجی‌های پل جمرات، افزایش گنجایش پل در حال حاضر چندان ضرورتی ندارد.
1. تجدیدنظر و آینده‌نگری در پروژه‌های احداث بنا و ساختمان در منطقه مرکزی حرم مقدس مکه و حتی برچیدن برخی از ساختمان‌های موجود (به ویژه آن‌هایی که در حاشیه صحن‌های مسجدالحرام قرار دارند)، تا آنچه در مورد پل جمرات پیش آمد، تکرار نشود.
برچیده شدن تمامی ساختمان‌های متصل به صحن‌های اطراف حرم چندان بعید به نظر نمی‌رسد و امیدواریم در زمانی که فرصت کافی داریم، چنین امری محقق شود و این بهتر
ص: 147
است از آن‌که وقوع حادثه‌ای ناگوار، ما را به انجام آن وادار کند.
2. تحقیق و بررسی دقیق در مورد پروژه‌هایی که در اطراف مسجدالحرام در دست مطالعه و اجرا است، با توجه به افزایش مستمر تعداد حجاج و عمره‌گزاران.
3. بررسی و توجه کامل به تمامی نقاط مسجدالحرام؛ اعم از مطاف و مقام ابراهیم علیه السلام و مسعی و صفا و مروه و درهای ورود و خروج و چگونگی جابه‌جایی و انتقال حجاج در مشاعر مقدسه، با درنظر گرفتن راهکارهایی برای پیشگیری از حوادث غیرمترقبه.
4. توجه به آرا و نظریات فقهای مذاهب و در نظر داشتن این نکته که حجاج حاضر در مکه، از جای جای جهان اسلام می‌آیند و هریک از آنان قوانین فقهی خاص خود را پیروی می‌کنند.
5. توجه به مقوله برنامه‌ریزی و هماهنگی، که مکمل پروژه‌های عمرانی خواهد بود و موجب می‌شود با صرف هزینه و وقت کمتر، نتایج بهتری به دست آید.
ص: 149

گفتگو

ص: 150

ویژگی‌های حج 84 در گفت‌وگو با امیر الحاج‌

: ضمن تشکّر و سپاس از حضرت‌عالی به خاطر شرکت در این گفت‌وگو، خواهشمندیم ارزیابی کلّی خود از مراسم شکوهمند حج 1384 ه. ش. را بیان کنید.
آقای ری‌شهری: حج سال گذشته به دلیل تحوّلات سیاسی منطقه، انتخابات ریاست جمهوری در ایران، تغییرات ایجاد شده در سطح رهبریِ برخی کشورهای منطقه؛ از جمله عربستان، از حساسیت ویژه‌ای برخوردار بود، که به شکرانه خداوند، خوب برگزار شد. اگر نبود حادثه ناگوار فرور یختن ساختمان در نزدیکی مسجد الحرام، در روز پنجم ذی‌حجّه و نیز حادثه تأثّر انگیز روز دوازدهم ذی‌حجّه در منا، که تلفات زیادی را به همراه داشت، در دیگر زمینه‌ها هیچگونه مشکل جدّی نداشتیم و خوشبختانه، حج آرام و بی مشکلی را پشت سرگذاشتیم.
البته در بُعد امنیتی، پیش از سفر نگرانی‌هایی در زمینه تحرّکات گروه‌های تندرو و برخی حرکات ایذایی آنان وجود داشت که آن هم به لطف و یاری خداوند، با چاره‌جویی‌ها و پیش‌بینی‌های انجام شده به وسیله بعثه مقام معظم رهبری و نیز سیاست‌های دولت عربستان، تا حدّ زیادی کاهش یافت و مراسم دعای کمیل ایرانیان؛ چه در مدینه قبل و چه در مدینه بعد و همچنین مراسم مهم برائت از مشرکان در

ص: 151
صحرای عرفات و دیگر همایش‌ها و گردهمایی‌های بعثه، به خوبی و بی هیچ مشکلی اجرا و برگزار گردید.
: ویژگی‌های حج 84 را بیان فرمایید.
آقای ری‌شهری: می‌توان گفت حجّی که گذشت، دارای پنج ویژگی مهم بود؛ ویژگی‌های سیاسی، فرهنگی، تبلیغی، اطلاع رسانی و اجرایی:
1- ویژگی‌های سیاسی:
خوشبختانه تحوّلات جدید در سیاست خارجی ایران و پافشاری بر ادامه تحقیقات هسته‌ای و برخوردار شدن ایران اسلامی از استفاده صلح آمیز هسته‌ای، خوشحالی و سرور خاصّی را در مسلمانان جهان به وجود آورده بود که در دیدارها و ملاقات‌های مختلفِ این‌جانب و دیگر اعضای محترم بعثه با دیگر مسلمانان، بسیار مشهود بود.
از سوی دیگر، حضور حجّاج شیعه عراقی در حج و نیز شیعیان لبنان و پاکستان و افغانستان در این مراسم الهی و سیاسی، موجب گردید تا تحرکات برخی از جریان‌های افراطی مخالف، خنثی شود و همسویی آنان با روش‌ها و سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران پررنگ‌تر و بیشتر گردد. همچنین در حج 84، مراسم برائت از مشرکان بهتر از سال پیش برگزار شد و برای نخستین بار به‌طور مستقیم از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش گردید و شبکه العالم نیز آن را به زبان عربی برای مخاطبان خود پخش کرد.
پیام مقام معظّم رهبری به مسلمانان نیز به 14 زبان ترجمه و نشر یافت.
2- ویژگی‌های فرهنگی
در حجی که گذشت، جلسات عمومی بعثه تقریباً همه روزه و در منا هر شب برگزار گردید و در آن، سخنرانان و شخصیت‌های علمی و روحانی برای مردم به ایراد سخن می‌پرداختند. این مراسم که همراه با مرثیه‌سرایی برای اهل‌بیت عصمت و طهارت بود، با استقبال گرم زائران روبه‌رو گردید. علاوه بر آن، تعدادی از سخنرانان نیز به مجتمع‌های مسکونی محل استقرار زائران ایرانی اعزام می‌شدند که هر چند کاروان در
ص: 152
یکجا تجمع کرده، از سخنرانان بهره می‌گرفتند.
تشکیل شوراهای فرهنگی و گروه‌های ارشاد در کاروان‌ها، حرکت مثبت و رو به رشدی داشت که با برنامه‌ریزی‌های انجام شده، در گسترش فعالیت‌های مذهبی و فرهنگی و پرکردن اوقات فراغت زائران بسیار مؤثر بود. رویکرد زائران به قرائت و ختم قرآن، ختم صلوات، برگزاری مسابقات فرهنگی و مانند آن، در بهبود رفتار مذهبی زائران، نقش بسزایی داشت.
روند بهسازی آموزش روحانیون و جذب خانم‌های معین برای تغذیه معنوی بانوان نیز در حج گذشته همچنان ادامه یافت.
3- ویژگی‌های تبلیغی
در حج 84، هفت همایش بین المللی، با موضوعات «زن و خانواده»، «تقریب»، «قدس»، «اهل بیت»، «فرهنگیان»، «عالمان شیعه» و ایرانیان خارج از کشور و 5 همایش داخلی مانند همایش «روحانیان»، «گردهمایی ارشاد» و مانند آن داشتیم که بیشترین محور مباحث این همایش‌ها موضوع «پیوند قرآن و عترت» بود و در زمینه‌های تبلیغی تأثیر بسزایی داشت.
4- ویژگی‌های خبر و اطلاع‌رسانی
گروه‌های اعزامی صدا و سیما تلاش‌های خوبی را در زمینه اطلاع‌رسانی داشتند و 214 مورد گزارش مکتوب، 4721 دقیقه گزارش صوتی و 2064 دقیقه گزارشی تصویری به ایران فرستادند. مراسم برائت را به‌طور زنده از شبکه‌های اوّل سیما، شبکه تلویزیونی اینترنتی لبیک، شبکه خبر، العالم و سحر برای سراسر جهان پخش کردند.
نشریه زائر با مدیریت جدید، اقدام به نشر روزانه زائر، به مدت 45 روز نمود و علاوه بر آن، برای نخستین بار نشریه صفا «ویژه روحانیون» و مروه «ویژه بانوان» و دلیل کاروان «ویژه مدیران کاروان‌ها» به صورت نوبتی و هر چند روز یک‌بار منتشر شد.
پایگاه‌های اینترنتی بعثه و سازمان حج در بخش اطلاع رسانی، فعالیت‌های خوبی داشتند. پایگاه Hajj. ir، و نیز «Al- hajj. com» و «Iranhadj. org» نزدیک به 124 هزار مراجعه کننده در موسم داشت.
امور خبری بعثه و مؤسسه علمی- فرهنگی مشعر، ضمن ضبط برنامه‌ها و پخش
ص: 153
وسیعی از فعالیت‌های بعثه را به دستگاه‌های اطلاع رسانی داخلی و خارجی منعکس می‌کردند.
5- ویژگی‌های اجرایی
در زمینه‌های اجرایی و مسائلی مانند مسکن، حمل و نقل و نیز بهداشت و درمان، بحمداللَّه کارها روان‌تر پیش می‌رفت و نسبت به گذشته از بهبود نسبی برخوردار بود.
مشکلاتی که در زمینه حمل و نقل درون شهری در سال گذشته در مکّه داشتیم امسال بسیار کمتر شده بود. در مدینه هم که بسیار روان و بدون مشکل بود، حمل و نقل ایام تشریق نیز بهبود نسبی یافته بود و ما امیدواریم در سال آینده بتوانیم با همکاری دولت عربستان، از روشی که برای زائران اندونزی اجرا می‌شود بهره بگیریم تا زائران زودتر به مشعر برسند.
طرح پخت متمرکز در حج گذشته گسترده‌تر شد در مدینه تمامی کاروان‌ها تحت پوشش قرار گرفتند و در مکّه نیز به حدود 63% یعنی دو برابر سال قبل از آن توسعه یافت.
78% از زائران ایرانی در مدینه، در منطقه مرکزی اسکان یافتند که 13% نسبت به سال گذشته افزایش یافت و امیدواریم در سال آینده بیشتر هم بشود.
طرح قربانی نیز بحمد اللَّه به گونه‌ای برگزار گردید که حدود 75% زائران در روز دهم (عید قربان) و بقیه در روز یازدهم قربانی کردند و 108 ذابح ایرانی نیز انجام ذبح را به عهده داشتند که بخشی از گوشت‌ها نیز پس از حج برای لبنان ارسال می‌شود. بنابر این می‌توان گفت با ویژگی‌های ذکر شده، حج سال 84 یکی از بهترین مراسم حج ایرانیان در مدّت تصدّی سرپرستی حجاج توسط اینجانب بود.
: وضعیت ترکیب سنّی و تحصیلی زائران حج تمتّع در سال 84 چگونه بود و چه تفاوت‌هایی با آن سال داشت؟
آقای ری‌شهری: طبق آماری که عربستان اعلام کرد، در حج سال 84، حدود 594، 130، 2 نفر به حج مشرف شده بودند و از این تعداد، حدود 47، 573 نفر از داخل عربستان و نزدیک به 1557447 نفر نیز حجاج سایر کشورها را تشکیل می‌دادند و از میان آنان،
ص: 154
حدود 89548 نفر زائر و حدود 6267 نفر مجموعه عوامل خدماتی را تشکیل می‌دادند؛ اعم از مدیر، روحانی، خدمه کاروان‌ها، اعضای بعثه و ستاد، گروه خبری صدا و سیما، هیأت پزشکی، قاریان قرآن، هواپیمایی، افراد تحت پوشش طرح قربانی و نیز آشپزخانه‌های پخت متمرکز.
حدود 1500 نفر نیز خارج از تشکیلات حج و زیارت، با عناوین: بازرگان، کارکنان نمایشگاه‌ها و مانند آن بودند که خودشان به‌طور مستقیم از عربستان ویزا گرفته و به حج مشرّف شده بودند.
از مجموع زائران ایرانی 8/ 49% را مردان و 2/ 50% را زنان تشکیل می‌دادند. گفتنی است، در سال 84 حدود 2000 نفر به تعداد زائران حج تمتّع افزوده شده بود، امّا از نظر ترکیب سنّی و تحصیلی تفاوت و تغییر قابل توجّهی دیده نمی‌شد.
گروه سنّی سال 83 سال 84
تا 20 سال 132 151
از 21 تا 30 1649 1802
از 31 تا 40 11891 11701
از 41 تا 50 26579 26953
از 51 تا 60 13037 24531
از 61 تا 70 15889 15934
بالای 70 سال 8523 8470
جمع کل 87690 89541
: جناب‌عالی دیدارهای زیادی با رؤسای بعثه‌های کشورهای مختلف داشتید، این دیدارها را چگونه ارزیابی می‌کنید و چه نتایجی دربرداشته است؟
آقای ری‌شهری: با مسؤولان 11 بعثه و نیز هیأت‌های گوناگون از مسلمانان کشورهای مختلف دیدار داشتم. این دیدارها چه در سال گذشته و چه در سال‌های پیش از آن، مفید و سودمند بوده است. پیوند دولت و ملّت ما را با دیگر مسلمانان مستحکم‌تر
ص: 155
می‌کند. از دیدگاه‌های همدیگر آگاه شده، تبادل نظرهایی با هم می‌کنیم.
در ملاقات‌ها؛ چه رؤسای بعثه‌ها و چه دیگر زائران، بیشتر از مواضع ضدّ امپریالیستی و ضدّ صهیونیستی اخیر رییس جمهور کشورمان اظهار خوشحالی می‌کردند. برخی‌ها می‌گفتند: پیش‌بینی‌های حضرت امام خمینی قدس سره در باره شوروی سابق و فروپاشی کمونیزم و نیز سقوط صدام کاملًا تحقّق یافت و اظهار امیدواری می‌کردند که این وضعیت در مورد آمریکا نیز تحقّق یابد و این حکومت فاسد نیز در سراشیبی سقوط قرار گیرد.
در حجّ گذشته، نسبت به سال‌های پیش از آن، نکاتی برجسته‌تر می‌نمود، و آن این‌که در مراجعاتی که افراد و گروه‌ها به بعثه داشتند، بیشتر در باره مهدویت و آینده بشر می‌پرسیدند. پرسش‌هایی نیز در مورد تشیع و عقاید شیعه داشتند و مطالبی در باره فقدان رهبری در جهان اسلام می‌گفتند و اظهار می‌کردند که ایران باید برای هماهنگ کردن جهان اسلام دقیق و با تدبیر برنامه‌ریزی کند و ... این‌ها نکات مثبتی بود که در دیدارها مطرح می‌شد. البته در مورد برخی رفتارها هم، که در جوامع شیعی، از بعضی سر می‌زند؛ مانند قمه زنی، اظهارات منتقدانه‌ای داشتند. در باره شبهات دینی و تفاوت‌های عقاید شیعی و سنّی و برخی اعتقادات پیروان اهل‌بیت علیهم السلام پرسش‌هایی
ص: 156
مطرح می‌شد و این گوشزد و هشداری است به مراکز علمی و پژوهشی کشور، به‌ویژه اصحاب رسانه و صدا و سیما که باید در این رابطه گام‌های مؤثرتری بردارند و نه تنها زبان فارسی، که به زبان‌های مختلف این مسائل را به گوش دیگر مسلمانان برسانند. به نظر می‌رسد؛ چه در مجله «میقات الحج» و چه از طریق سایت و نیز از طرق دیگر، باید این اطلاع رسانی انجام گیرد.
در رابطه با جایگاه و مصادیق اهل‌بیت علیهم السلام نیز پرسش‌هایی می‌شد. جایگاه زنان، انرژی هسته‌ای، اقلیّت‌های مذهبی در ایران و ... نیز از مسائلی بود که در باره آن‌ها هم می‌پرسیدند. در زمینه شبهات و نیز مسائل سیاسی و فرهنگی باید گام‌های بلندتری برداشته شود و در جهت اطلاع رسانی و روشنگری اذهان مسلمانان تلاش بیشتری صورت گیرد.
: بعثه مقام معظم رهبری، همایش‌های مختلفی در موسم حج برگزار می‌کند، برگزاری این همایش‌ها تا چه حد ضرورت دارد و تاکنون چه دست‌آوردهایی داشته است؟
آقای ری‌شهری: پیش از این، نام همایش‌هایی را که در حج گذشته داشتیم ذکر کرده‌ام، تنها همایشی که در حج 84، برای نخستین بار برگزار شد، همایش عالمان شیعه بود که به نظر رسید کاری است لازم و ضروری و از این طریق، می‌توان با مشکلات آن‌ها در دیگر کشورها آشنا شد و برای حل مشکلاتشان و انتقال پیام نظام مقدس جمهوری اسلام به آنان اقدام کرد.
معلوم است که در مورد لزوم همایش‌ها و دستاوردهای آن، نباید اغراق شود و بگوییم که دستاوردهای بسیار بالایی دارد، چنین ادعایی هم نداریم، لیکن معتقدیم با توجّه به این‌که علمای جهان اسلام در موسم حج حضور پر رنگی دارند و در این همایش‌ها هم به صورت فعال شرکت می‌کنند، پیام این همایش‌ها هم در شعاع قابل توجهی است و دستاوردهای خوبی به دنبال داشته و دارد؛ مثلًا همین‌که ما بتوانیم در کنار خانه خدا همایش قدس برگزار کنیم و پیام مظلومیت مردم فلسطین را به گوش جهان اسلام برسانیم، خود دستاورد مهمّی است. هر چند کار پژوهشی گسترده‌ای در
ص: 157
این باره لازم است که هنوز صورت نگرفته است.
همچنین مسأله تقریب مذاهب اسلامی و حضور عالمان شیعی و سنّی و تجمّع آن‌ها در کنار خانه خدا، کاری تبلیغی ارزشمند است که در برابر توطئه‌های تفرقه‌انگیز انجام می‌شود.
هر چند ما معتقد نیستیم که این همایش‌ها می‌تواند تفرقه‌ها را برطرف کند، امّا دست کم گامی است در راه نزدیک کردن مسلمانان به یکدیگر.
دیگر همایش‌ها نیز در شعاع تلاش‌هایی صورت می‌گیرد و افراد حاضر در آن‌ها، دستاوردهای تبلیغیِ خوبی، هم برای اهداف همایش‌ها و هم برای جمهوری اسلامی دارد.
: برگزاری مراسم دعای کمیل و نیز برائت از مشرکان چگونه بود و ارزیابی جناب‌عالی از آن چیست؟
آقای ری‌شهری: مراسم دعای کمیل به خوبی و بدون مشکل برگزار شد، هر چند مقامات امنیتی عربستان در مذاکراتی که با مسؤولان حج و زیارت داشتند، موافقت کتبی نکرده و نگران بودند که برخی گروه‌های تندرو، که با عربستان هم مشکل دارند، کارهای ایذایی انجام دهند، لیکن با توجّه به تأکید جمهوری اسلامی و مقام معظّم رهبری نسبت به این موضوع، ما به آنان اهمیت موضوع را منتقل کردیم که بالاخره به صورت شفاهی موافقت کردند دو جلسه دعای کمیل در مدینه قبل و دو دعای کمیل نیز در مدینه بعد برگزار کنیم و انصافاً هم همکاری خوبی کردند.
در مورد مراسم برائت نیز، به دلیل پخش مستقیم مراسم، برجستگی خاصّی نسبت به سال‌های قبل پیدا کرد.
: حرکت‌های ایذایی و فعالیت‌های تبلیغی وهّابیان در سال جاری چگونه بود و ارزیابی شما از آن، چیست؟
آقای ری‌شهری: متأسفانه در سال‌های اخیر حرکت‌های ایذایی وهّابیان و گروه‌های تندرو سلفی، نسبت به گذشته بیشتر شده است. هر چه ارتباط دو کشور ایران و عربستان بیشتر می‌شود، این حرکت‌های ایذایی شدت می‌یابد؛ چرا که جریان وهابیت و سلفی‌گری در
ص: 158
جهان و نیز در کشور عربستان، به دلیل انحرافات عقیدتی و عملی که با ریختن خون بی‌گناهان و انفجار و کشتار مسلمانان همراه بوده، به شدّت در حال انزوا قرار گرفته است. از این رو نسبت به روحانیان و زائران ما این حرکت‌ها تا حدودی تشدید شده است. البته ما نیز چه از طریق بعثه و سازمان و چه از طریق وزارت امور خارجه و سفارت ایران در عربستان، اعتراض خود را به مسؤولان مربوطه در کشور میزبان منتقل کرده‌ایم.
آن‌ها نیز در مذاکره می‌گفتند که ما هم با این گروه‌ها مشکل داریم. در مواردی هم برخورد داشته‌اند، لیکن ما انتظار داریم برخورد جدّی‌تری با آن‌ها صورت بگیرد تا مسلمانان در حرمین شریفین با امنیت بیشتری بتوانند مناسک حج و اعمال و عبادات خود را انجام دهند.
البته ما می‌توانیم با این افراد برخورد کنیم، لیکن احساس می‌کنیم برخورد فیزیکی با آنان، نه تنها مشکل را حل نمی‌کند، بلکه مشکلات جدیدتری را به وجود خواهد آورد که به مصلحت اسلام و دو کشور نیست؛ زیرا ما در حج به دنبال وحدت هستیم و نباید کارهایی که موجب تفرقه می‌شود، صورت بگیرد، لذا ما پیشنهاد کردیم اوّلًا: افراد تندرو و متعصب را در بقیع و مسجد النبی نگذارند و ثانیاً: مأمورانی را در آنجا داشته باشند تا با کسانی که با زائران رفتارهای نامناسب دارند برخورد کرده، مشکل را همانجا حل کنند.
البته زائران ما نیز باید از کارهایی که به این حساسیت‌ها دامن می‌زند و یا آن‌ها را تشدید می‌کند خودداری کنند.
: با توجّه به انتخاب شعار «پیوند قرآن و عترت» در حج سال 84، اکنون ارزیابی جناب‌عالی از میزان تحقّق اهداف آن، چیست؟
آقای ری‌شهری: هر چند تلاش‌های خوبی برای محور قرار گرفتن موضوع «پیوند قرآن و عترت» صورت گرفته لیکن ارزیابی بنده این است که ما در تحقق اهداف چندان موفق نبوده‌ایم. این عدم موفقیت شاید از آن‌رو است که موضوع به‌گونه‌ای نبود که بتوان مجموعه فعالیت‌های فرهنگی و تبلیغی را حول محور آن قرار داد و یا تلاش لازم
ص: 159
صورت نگرفت. به هر حال، موفقیت در این زمینه نسبی بوده است. البته تجربه‌ای بود برای سال جاری که از سوی مقام معظّم رهبری، سال پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله اعلام شده و ما موضوع حرکت فرهنگی و تبلیغی سال‌جاری را «سیره اخلاقی و عملی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله» انتخاب کرده‌ایم. پس باید بکوشیم این شعار، پوشش وسیعتری در مجموعه فعالیت‌های بعثه پیدا کند و بحمداللَّه در این زمینه تلاش‌هایی هم در معاونت آموزش و پژوهش بعثه صورت گرفته است که برنامه‌های در نظر گرفته شده پیاده شود و بتوانیم در تحقّق این شعار در حجّ موفق‌تر باشیم.
: مشکلاتی امسال در آغازین روزهای اعزام زائران به عمره پیش آمد. لطفاً بفرمایید ریشه این مشکلات چه بود و چه گام‌هایی برای حلّ آن برداشته شده است؟
آقای ری‌شهری: معمولًا همه ساله در آغاز عملیات عمره با مسائل و مشکلاتی روبه‌رو هستیم که در روزهای نخستِ راه‌اندازی عملیات، این مشکلات خود را نشان می‌دهد.
لیکن در سال‌جاری مقداری بیشتر شد و دلیل آن هم این بود که وزارت حج کشور عربستان، علی‌رغم توافق‌های دو جانبه، که قرار بود کاروان‌های عمره از 25/ 12/ 84 به عربستان اعزام شوند، به دلیل مشکلات داخلی خودشان، اعلام کردند که زائران را با دو هفته تأخیر خواهند پذیرفت.
با توجّه به هماهنگی‌های به عمل آمده در ثبت نام زائران و برنامه‌ریزی‌های گروهی از زائران که می‌خواستند از تعطیلات نوروز استفاده کنند و به عمره مشرّف شوند، طبیعی بود که پس از اعلام این تصمیم مشکلاتی پدید آید. از سوی دیگر ما به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کرده بودیم که عدالت رعایت شود و زائران ثبت‌نام شده اعزام شوند و مانند سال‌های گذشته، نباشد که افرادی خاص و برخی مسؤولان کشور بتوانند از این فرصت استفاده کنند. لیکن متأسفانه این پیش‌بینی تحقّق نیافت و وزارت حج عربستان اعزام زائران را دو هفته به تأخیر انداخت، امّا به تعدادی از مسؤولان و نیز برخی از کسانی که همه ساله از این فرصت استفاده می‌کنند، ویزا دادند و در نتیجه این‌ها به عمره رفتند امّا ثبت‌نام کنندگان از رفتن باز ماندند.
ص: 160
پس از راه‌اندازی عمره نیز ویزاها منظم نبود و طبق‌گزارشی که مسؤولان عمره به اینجانب دادند، ویزای حدود 30% از زائران با تأخیر می‌آمد، گاهی مثلًا ویزای شوهر آمده، ویزای زن نیامده بود یا تعدادی از یک مجموعه ویزا داشتند و تعدادی دیگر فاقد ویزا بودند و این مسأله، مشکلاتی را هم برای سازمان حج و زیارت و هم برای مردم به وجود آورد که اخیراً سفارت عربستان برای رییس سازمان حج نامه‌ای فرستاده و رسماً این مطلب را پذیرفته است که مشکل از طرف آن‌ها بوده است.
به هر حال این موضوع را ما در شورای عالی حج مطرح خواهیم کرد و خواهیم خواست که وزارت امور خارجه برای سال آینده به‌طور جدّی با این مشکل مقابله کند و اگر قرار است کسی در ایام نوروز مشرّف شود، حتماً از زائران و مردم ثبت نام کننده باشند، نه از افرادی که به نوعی به مسؤولان و یا سفارت عربستان دسترسی دارند.
: اخیراً حضرت‌عالی سفری به عتبات عالیات داشتید، ارزیابی شما از وضعیت عراق چیست؟ و برای آینده عراق چه پیش‌بینی‌هایی دارید؟
آقای ری‌شهری: اوضاع عراق به نظر من قابل پیش‌بینی نیست. شرایط سختی که اشغالگران برای مردم عراق به وجود آورده‌اند، زندگی را بر مردم بسیار سخت کرده است. آن‌ها نه تنها برای رفاه و امنیت مردم کاری صورت ندادند بلکه خود در بی‌نظمی‌ها و ناامنی‌ها دخیل‌اند و با دخالت‌های بی‌جای خود نمی‌گذارند حکومت عراق استقرار یابد و نظم و قانون را حاکم کند، امّا علی‌رغم همه این مشکلات، ما امیدواریم که اشغالگران هر چه زودتر عراق را ترک کنند و مردم عراق آینده خوبی داشته باشند.
: زائران ایرانی با چه مشکلاتی روبه‌رو هستند و برای حلّ آن‌ها چه اقداماتی صورت داده‌اید؟
آقای ری‌شهری: گرچه سفر من، یک سفر شخصی و زیارتی بود، لیکن در عین حال مردم مکرّر به اینجانب مراجعه و مشکلات خود را مطرح می‌کردند. زائران در مرز، زیاد معطل می‌شوند. امکانات موجود در مرز مهران پاسخگوی حجم زائران؛ به‌ویژه در روزهای ازدحام نیست. زائران برای رفت و آمد در فاصله میان دو مرز دچار مشکل
ص: 161
هستند. زیاد معطل می‌شوند و برخوردهای نامناسب مأموران عراقی، کمبود فضاهای مسقف و سرویس‌های بهداشتی، عدم رعایت بهداشت و نظافت، پایین بودن کیفیت غذا و ارائه نکردن خدمات در زمینه مسکن و ... برخی از مشکلاتی است که زائران با آن روبه‌رو هستند. به همین دلیل بلا فاصله پس از مراجعت از عراق، از مسؤولان ذی‌ربط دعوت کرده، جلسه‌ای تشکیل دادیم و مشکلات را با آن‌ها در میان گذاشتیم و تصمیم گرفته شد که:
* ساختمان‌های مناسبی برای اسکان زائران در مرز مهران احداث گردد. اماکن مرزیِ موجود، به تجهیزات رفاهی لازم مجهز شوند. ایستگاه‌های بازرسیِ مرزی افزایش یابد. جاده میان دو مرز آسفالت و برای تردّد زائران وسیله نقلیه‌ای گذاشته شود.
* با مقامات عراقی در زمینه مشکلات آن‌سوی مرز صحبت شود تا برای حلّ آن‌ها چاره‌اندیشی به عمل آید.
* در منطقه کوت عراق، که مردم از نبود امکانات گله‌مند بودند، لازم است دولت عراق امکانات بیشتری را فراهم سازد. همچنین با مسؤولان عراقی برای احداث هتل‌های مناسب، جدید و بهداشتی، مذاکره به عمل آید و با سرعت تصمیم گیری شود تا در آینده نزدیک، ان‌شاءاللَّه حجم مشکلات کاهش یابد و زائران عزیز عتبات بتوانند با راحتی به این سفر نورانی مشرف شوند.
* مطلب مهم دیگر این‌که زائران عتبات مقدس نیز باید آموزش ببینند تا با توجّه به نبود امنیت در بغداد و کاظمین و سامرا، به این مناطق سفر نکنند و برای خود و دولت جمهوری اسلامی ایران مشکل به وجود نیاورند.
* تصمیم دیگر این بود که مردم را با اهداف و آداب زیارت و رعایت برخی نکات، که می‌تواند در آینده مشکلاتی را در پی داشته باشد، آشنا کنیم.
جلسه اوّل، بحمد اللَّه نتایج خوبی در پی داشت و امیدواریم با استمرار این‌گونه جلسات و پی‌گیری‌ها، بتوانیم از حجم مشکلات بکاهیم و زمینه را برای بهره‌برداری هر چه بیشتر زائران فراهم سازیم.
در نجف هم شنیدیم فرودگاهی در حال احداث است که اگر این فرودگاه آماده
ص: 162
شود، به یاری خداوند، امکان حمل و نقل هوایی نیز فراهم خواهد شد و کسانی که مایل‌اند با هواپیما به عتبات مشرّف شوند، این امکان برایشان فراهم باشد.
: در پایان، بار دیگر از حضرت‌عالی به خاطر فرصتی که در اختیار ما گذاشتید، تشکر می‌کنیم و اگر مطلبی را لازم می‌دانید بیان فرمایید.
آقای ری‌شهری: از دست‌اندرکاران فصلنامه وزین و علمی «میقات حج» و همه کسانی که برای اعتلای فرهنگ حج و اطلاع رسانی به زائران و نیز ارتقای سطح معلومات آنان تلاش می‌کنند صمیمانه سپاسگزاری می‌کنم و از خداوند می‌خواهم تا شایستگی خدمتگزاری به زائران حرمین شریفین و عتبات عالیات را به همه ما عطا فرماید و زیارت صاحبِ‌خانه را با تعجیل در فرج ولی اللَّه اعظم- عجّل اللَّه فرجه الشریف- نصیب گرداند!
پی‌نوشت‌ها
ص: 163

خاطرات‌

ص: 164

هجرت از وادی خود به خدا

علی دارابی
تمامی افعال دینی دارای جوهر و ماهیت‌اند که حقیقت حکم شرعی را تشکیل می‌دهند. رفتارهای عینی، خود به خود ارتباطی با مقوله ارزش‌ها ندارند، بلکه این روح حاکم بر عمل و اندیشه‌ها و انگیزه‌های انسان است که به رفتار و اعمال او معنی و مفهوم می‌بخشد.
انسان‌ها در طول عمر خود بارها و بارها به سیر و سفر می‌روند، اما این سیرها، سیر جغرافیایی و مادی است و گذار از قطعه‌ای از زمین به سرزمین دیگر است. گونه‌ای دیگر از هجرت‌ها وجود دارند که انتقال و گذار مادی و فیزیکی تنها کالبد و جسم آن‌ها را پدید می‌آورد، ولی در بطن و متن آن، مسافر نقشه جغرافیای دیگری را پیش رو دارد؛ نقشه‌ای که در آن خبری از مرزهای سیاسی، دریاها، راه‌ها و کوه‌ها نیست؛ بلکه نقشه‌ای است که در آن مراحل و منازل سیر و سلوک «معنوی» انسان به‌سوی ابدیت و کمال مطلق ترسیم شده است. سیری از «خود» آغاز و به «خدا» پایان می‌یابد. جالب این‌که برخلاف «هجرت مادی»، هرکسی اهل «هجرت معنوی» نیست. ما به‌سوی خانه خدا می‌رویم؛ جسممان با پرنده‌ای فلزی و روحمان با پرنده دل.
سفری به سوی نور مطلق و هستی محض؛ سفری که رمز و راز عبورش چیزی

ص: 165
جز از خود گسستن و به دوست پیوستن نیست:
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی، حافظ از میان برخیز
خدایا! یاری‌مان کن تا از بند اسارت در نفسانیت خود رها شویم و در آسمان نامتناهی رحمت تو به پرواز درآییم. خدایا! نشانی خانه‌ات را می‌دانیم، اما «راه» کافی نیست؛ به «راهنما» نیز محتاجیم. این طریق را بدون هدایت و عنایت تو چگونه طی کنیم؟!
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی
نه بال پریدن داریم و نه روش پریدن می‌دانیم. مگر مقتضای لطف بی‌کرانه تو دستگیری از بندگانت نیست؟! پس ما را به طریق خود هدایت کن و در زمره بندگان حقیقی و مهاجران به‌سوی آستانه‌ات قرار ده. اکنون عزم کرده‌ام که از روزمرگی‌ها و عادات سخیف دنیوی هجرت نموده، زنجیر تعلّقات و دلبستگی‌های خویش را از لذایذ و زینت‌های حقیر دنیا پاره کنم و به دوران اسارت خود پایان دهم. و این سفر، مقدمه‌ای است برای این «آزادی معنوی».
حج، حدیث «آزادی» و «بندگی» است. «آزادی» از آن‌چه که دون شأن انسانیت انسان و روح الهی اوست و «بندگی» خداوندی که هرچه هست اوست و هرچه داریم از نعمات و الطاف کریمانه او است.
تا هنگامی که در قفس آهنینِ تن اسیریم، دیدگانمان به‌روی حقایق هستی بسته است و از عالم به جز ظاهری فریبنده درک نمی‌کنیم. باید از «ماده» گذر کرد و به «معنا» رسید تا حیاتمان رنگ خدا بپذیرد و دیدگانمان نور معنویت بیابد.
«زندگی انسانی» در فعالیت‌های زیستی انسان، همچون تپش قلب و جریان خون و سلسله اعصاب نیست؛ زندگی حقیقت دیگری است که تنها در سایه «عبودیت» حاصل می‌شود. قرآن کریم می‌فرماید: «ما پیامبر را به‌سوی شما فرستادیم تا شما را زنده گرداند»
ص: 166
پس معلوم می‌شود که حیاتی فراتر از حیات مادی نیز در میان است که از رهگذر وحی و نبوّت حاصل می‌گردد. در نخستین گام، نیت خود را برای خدا خالص می‌کنم و هدف غایی.
خویش را رضای حق‌تعالی و قرب به‌سوی او قرار می‌دهم و آرزو دارم که خداوند نیز یاری خود را از من دریغ نکند که: وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا ....
حج از مهم‌ترین عباداتی است که در اسلام تشریع شده و دارای آثار و برکات فراوان و بی‌شماری است. امام صادق علیه السلام فرمود: بدان که خداوند عالم وجوب حج را در میان سایر عمل‌ها به ذات شریف خود نسبت داد و فرمود: وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا .... (1) امام علی علیه السلام در وصیت‌نامه خود به امام حسن و امام حسین علیهما السلام می‌فرمایند:
«خدا را، خدا را، درباره خانه خدا، تا هستید آن را خالی مگذارید؛ زیرا اگر کعبه خلوت شوت مهلت داده نمی‌شوید». (2) علی علیه السلام در تشریح فلسفه حج می‌فرمایند:
«خدا حج خانه محترم خود را بر شما واجب کرد، همان خانه‌ای که آن را قبله‌گاه انسان‌ها قرار داده که چونان تشنگان به‌سوی آن رو می‌آورند و همانند کبوتران به آن پناه می‌برند. خدای سبحان کعبه را مظهر تواضع بندگان در برابر عظمت خویش و نشانه اعتراف آنان به بزرگی و قدرت خود قرار داد و در میان انسان‌ها، شنوندگانی را برگزید که دعوت او را برای حج اجابت کنند و سخن او را تصدیق نمایند و پای بر جایگاه پیامبران الهی نهند، همانند فرشتگانی که بر گِرد عرش الهی طواف می‌کنند و سودهای فراوان در این عبادتگاه و محل تجارت زائران به‌دست آورند و به‌سوی وعدگاه آمرزش الهی بشتابند.
خدای سبحان، کعبه را برای اسلام، نشانه گویا و برای پناهندگان، خانه امن و امان داد. ادای حق آن را واجب و حج بیت‌اللَّه الحرام را واجب شمرد و بر همه شما انسان‌ها مقرر داشت که به زیارت آن بروید.» (3) با هدف اشاعه و گسترش فرهنگ حج و نیز مشارکت در توسعه ادبیات زیارت


1- آل عمران: 97
2- نهج‌البلاغه، نامه 47
3- نهج‌البلاغه، خطبه 1

ص: 167
و ثبت و ضبط وقایع و رخدادها و انتقال آموزه‌هایی به مشتاقان کوی دوست خلاصه و چکیده‌ای از سفرنامه حج تمتّع سال 1382 را تقدیم خوانندگان گرامی می‌نمایم. این سفرنامه به‌صورت خاطرات روزانه تنظیم شده است. امید که مورد قبول قرار گیرد.
یکشنبه 21/ 10/ 82
امروز آخرین روز اقامت ما در تهران است و دیروز آخرین جلسه کاروان بود.
اعضای کاروان ما 140 نفر هستند. کاروان شماره 17728، مدیر کاروان محمد بایگان که بالغ بر 18 بار مشرّف به حج شده است.
روحانی کاروان حجةالاسلام علوی حسینی که 16 بار مشرف شده است و روحانی معین، حجةالاسلام جمال‌الدین سروش که اولین سفر حج تمتّع اوست. تمام افکارم معطوف به این سفر است و چند روزی است که در پی مقدمات خداحافظی؛ از جمله حلالیت طلبیدن
(1) از اطرافیان هستم.
پرواز ساعت 5/ 23 دقیقه و به مقصد مدینه خواهد بود.
چند ساعت قبل از پرواز به اتفاق خانواده عازم فرودگاه شدیم. گذشتن از زیر قرآنی که در دست پسرم (حامد) بود و پاشیدن آب به پشت سرم که از جمله سنت‌های معمول ایرانیان برای مسافران است، انجام شد. تشریفات پرواز طی شد و پس از نشستن در هواپیما، دعای سفر را خواندم. با حرکت هواپیما و بلند شدن آن از زمین، فکرم را از خانواده که تا چند لحظه پیش به خود مشغول کرده بود برگرفتم و معطوف به مقصد کردم.
دوشنبه: 22/ 10/ 82
پس از سه ساعت و نیم پرواز، هواپیمایی که بر آن سوار بودیم، ساعت 30/ 2 به وقت محلی عربستان، در فرودگاه محمد بن عبدالعزیز شهر مدینه به زمین نشست. پس از کنترل گذرنامه‌ها و تکمیل فرم‌هایی که به حجاج داده شده بود، به‌سوی هتل محل اقامت؛ یعنی هتل ماریوت که از سلسله هتل‌های زنجیره‌ای فرانسوی است، حرکت کردیم. هتل ماریوت در تقاطع ملک فیصل و طریق عمربن الخطاب واقع شده و دارای 10 طبقه مسکونی، 5 طبقه آشپزخانه، زیرزمین و تأسیسات است.
مسافت هتل تا حرم به‌صورت پیاده 10 دقیق دقیقه است. پس از مشخص شدن محل


1- حلالیت خواستن از جمله کارهایی است که قبل از مشرف شدن به خانه خدا باید انجام داد. کسی که به‌مسلمانی ظلمی کرده باشد، باید از او عذرخواهی کند و دل او را به‌دست آورد و به اصطلاح حلالیت طلب کند، در غیر این‌صورت حج او پذیرفته نیست. از دیگر اعمال قبل از حج، تهیه مال حلال، نوشتن وصیت‌نامه، دادن صدقه، خواندن آیةالکرسی، دو رکعت نماز، پرداختن خمس، خواندن دعای فرج، خداحافظی با بستگان و ... می‌باشد.

ص: 168
اقامت به اتفاق اخوی و همسرش که در این سفر در یک کاروان بودیم، البته چند نفر از بستگان نیز در همین کاروان همراه ما بودند، به حرم رفتیم. نماز صبح را همان‌جا خواندیم. زیارت پیامبر گرامی اسلام و حضرت زهرا علیها السلام را انجام دادیم و برای زیارت ائمه بزرگوار عازم بقیع
(1) شریف شدیم. حج فرصتی است تا انسان رابطه خود را از تمام متعلقاتش قطع و تماماً متوجه حضورش در آن ساحت مقدس سازد. ظهر عازم حرم برای اقامه نماز جماعت شدیم. از امروز قرار بر این است میان ساعت 4 تا 5 بعد از ظهر جلسه سخنرانی، مناسک و احکام برگزار شود.
در جلسه امروز، که دوشنبه بود، ذکر قاضی الحاجات (2) را صد مرتبه گفتم و به دیگر همراهان نیز سفارش کردم.
سه‌شنبه 23/ 20/ 82
همراه برادرم عازم مسجدالنبی شدیم.
ازدحام جمیعت در یک ساعت مانده به اذان صبح به‌قدری بود که جا به‌سختی یافت می‌شد. پس از نماز صبح، به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و بانوی بزرگ اسلام، حضرت فاطمه علیها السلام رفتم و پس از خواندن نماز زیارت، عازم بقیع شدم. در طی مسیر، صحنه جالبی توجهم را جلب کرد. در بین‌الحرمین (میان حرم نبوی و بقیع) گروهی از زائران مالزیایی با لباس متحدالشکل سبز رنگ حضور داشتند که روحانی‌شان برایشان سخنرانی می‌کرد. او در سخنان خود از ائمه علیهم السلام نام می‌برد و از آنان تجلیل می‌کرد. در این حال زائری ایرانی که احساس خوشحالی به او دست داده بود، به‌سمت مبلغ مالیزیایی رفت و او را در آغوش گرفت و بوسید و مالیزیایی‌های حاضر نیز ابراز احساسات کردند.
در آستانه ورودی بقیع، زیارت ائمه و در کنار قبور مطهّر امامان معصوم علیهم السلام زیارت‌نامه خواندم. به تازگی حفاظی نرده‌ای جلوی قبور ائمه گذاشته‌اند تا میان زائران و قبور مطهّر حایل شود؛ قبوری که هشتاد سال پیش، گنبد و بارگاه داشت، اکنون توسط وهابیان (3) تخریب شده است.
سر و صدای زیاد مأموران، مزاحمت‌هایی را برای زائران بقیع ایجاد کرده است.
پس از خواندن نماز ظهر و عصر، فرصتی پیش آمد تا به نیابت هر یک از بستگان، دو رکعت نماز بخوانم. همچنین موفق شدم جزء دوم قرآن را، که از دیروز آغاز کرده‌ام، تلاوت کنم. جلسات آموزش احکام به وسیله حجت‌الاسلام سروش


1- بقیع، گورستان مدینه منوره است که در زمان رسول‌اللَّه صلی الله علیه و آله بسیاری از صحابه و پس از رحلت ایشان‌چهارتن از امامان معصوم علیهم السلام و نیز تعدادی از بزرگان تابعین و سادات اهل‌بیت عصمت و طهارت در آن‌جا به خاک سپرده شده‌اند. برخی دفن‌شدگان در بقیع عبارت‌اند از: امام حسن بن علی علیه السلام، امام زین‌العابدین علیه السلام، امام محمد باقر علیه السلام، امام جعفر صادق علیه السلام، فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی علیه السلام، فرزندان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله زینب، ام‌کلثوم، رقیه، ابراهیم، همسران پیامبر ام‌سلمه، زینب بنت جحش، ماریه قبطیه، زینب بنت خزیمه، عایشه دختر ابوبکر، حفصه، ام‌حبیبه، صفیه، سوده، ریحانه بنت زید، جویریه بنت حارث، عقیل بن ابی‌طالب، عبداللَّه بن جعفر، محمد بن علی معروف به ابن حنفیه، ابوسفیان بن حارث و ...
2- اذکار هفته عبارت از: شنبه «یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ»، یکشنبه «یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ»، دوشنبه «یَا قَاضِیَ الْحَاجَات»، سه‌شنبه «یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ»، چهارشنبه «یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ»، پنج‌شنبه «لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبِینُ» و روز جمعه «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ».
3- به باور وهابی‌ها، شفیع قرار دادن پیامبر در پیشگاه خدا و توسل جستن به آن حضرت، شرک است کفر. وهابی‌ها در سال 1344 ه. ق. در حمله به برخی شهرهای عربستان قبور پیشوایان و ائمه را تخریب و با خاک یکسان کردند و زمانی که به مکه وارد شدند، گنبدهای متعلق به عبدالمطّلب، جدّ پیامبر و ابو طالب عموی آن حضرت و خدیجه همسر آن بزرگوار و همچنین محل تولّد پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت زهرا علیها السلام را ویران کردند. سپس به مدینه یورش برده، در هشتم شوال 1344 ه. ق. گنبد و بارگاه ائمه علیهم السلام را در داخل بقیع منهدم کردند و دیوارها و صندوق و ضریحی را که در روی این قبور شریف بود از میان بردند. از این قبور، به‌جز قطعه‌سنگ‌هایی که در اطراف قبور نصب شده، اثر و علامتی باقی نماند. تنها حرم پیامبر صلی الله علیه و آله به جهت ترس از اعتراض مسلمانان جهان، از تعرض و تخریب مصون ماند. برای آگاهی بیشتر نک: تاریخ حرم ائمه بقیع، محمد صادق نجمی.

ص: 169
برگزار می‌شود. او می‌گوید: چهار بنا قصرهای بهشتی هستند؛ مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجدالاقصی و مسجد کوفه.
میان رکن یمانی و حجرالأسود 70 تن از انبیای الهی مدفون‌اند. امیر مؤمنان، علی علیه السلام می‌فرمایند: «بهترین آب در روی زمین، آب زمزم است» زمانی که پیامبر در مدینه بودند، آب زمزم را به‌عنوان هدیه می‌پذیرفتند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
«من هیچ‌گاه به رکن یمانی نرسیدم مگر آن‌که جبرئیل را در آن‌جا دیدم. برای کسانی که طواف می‌کنند، 60 ثواب و رحمت و برای کسانی که نماز می‌خوانند 40 ثواب و برای آنان که به کعبه می‌نگرند 20 ثواب.»
امام صادق علیه السلام فرموده‌اند: «کسی که نگاه به کعبه کند، پیوسته یک حسنه برای او می‌نویسند و یک سیئه و گناه از پرونده‌اش پاک می‌کنند، تا آن‌گاه که چشم از کعبه بردارد.»
جلسه که به پایان رسید، عازم حرم شدیم. پس از نماز و زیارت، برادرم را به ایوان صفّه و محراب تهجّد حضرت زهرا علیها السلام، که پشت منزل آن بانوی بزرگ واقع شده است، بردم و برایش توضیحاتی دادم. در هر یک از مواقف، دو رکعت نماز برای پدر و مادرم و دو رکعت برای همسر و فرزندانم خواندم.
روزنامه عرب‌نیوز را هر روز در اتاق‌ها توزیع می‌کنند. آن روز صحنه‌ای از تحصّن برخی از نمایندگان دوره ششم مجلس شورای اسلامی را چاپ کرده بود.
همچنین تلویزیون ایران (شبکه خبر و جام‌جم) هم در عربستان قابل دیدن است.
وقتی اخبار آن روز را از طریق آن روزنامه عربی و تلویزیون خودمان دنبال می‌کردم از تصورهایی که ممکن بود برای غیر ایرانیان درباره وضعیت ایران پیش آید، خجلت زده و شرمنده می‌شدم.
ص: 170
چهارشنبه 24/ 10/ 82
امروز سوّمین روز حضورمان در مدینه منوّره است. جلسات مرسوم روزانه، ساعت چهار بعد از ظهر آغاز می‌شود و حجةالاسلام علوی حسینی، روحانی کاروان، در حال تشریح مناسک حج است.
بحث این روز او در باره نیت، طهارت و پاک بودن از حدث اصغر است (که لازمه آن داشتن وضو است) و حدث اکبر (که لازمه‌اش غسل کردن است). پاک بودن لباس احرام و بدن و ستر عورت را از جمله شرایط اولیه طواف دانست و رعایت موارد زیر را از واجبات طواف برشمرد:
اول: آغاز طواف از حجرالأسود و پایان آن در حجرالأسود.
دوم: رعایت حدّ فاصله میان مطاف (کعبه و مقام ابراهیم).
سوم: هفت شوط (دور) کامل.
چهارم: به‌طرف کعبه بودن شانه چپ.
پنجم: فاصله گرفتن از شاذروان.
ششم: داخل کردن حجر اسماعیل در طواف.
امروزمان هم، چون روزهای گذشته، به نماز، زیارت و قرائت قرآن گذشت. شب برای آزمون حمد و سوره نزد آقای علوی، روحانی کاروان رفتم که پس از قرائت حمد و سوره تشویقم کرده، سؤالاتی نیز در خصوص خمس و ... پرسید که پاسخ دادم.
پنج‌شنبه 25/ 10/ 82
طبق روال چند روز گذشته، نماز صبح را در حرم می‌خوانم و سپس برای زیارت به بقیع می‌روم. ازدحام جمعیت روزبه‌روز بیشتر می‌شود. تعداد زائران ترکیه، پاکستان، بنگلادش، مالزی، هندی، اندونزی، کشورهای عربی و ... هر روز بیشتر می‌شود.
در بقیع ده‌ها تن از صحابه
(1) پیامبر صلی الله علیه و آله دفن شده‌اند. فاطمه بنت اسد، مادر حضرت علی علیه السلام که مادر دوم پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به حساب می‌آمد. او از نخستین زنانی بود که اسلام آورد. فاطمه بنت‌اسد در سال سوم هجرت از دنیا رفت. پیامبر صلی الله علیه و آله لباس خود را به تن او کرد و فرمود: بعد از ابوطالب، برای من هیچ‌کس مهربان‌تر از او نبود! همچنین فرمود: من لباسم را بر تن او کردم که از زیباترین زینت‌های بهشتی باشد.
بی‌شک زیارت قبور ائمه در بقیع و قبر ابراهیم، فرزند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و قبور مطهر دیگری که صاحبان هرکدام از آن قبور بخشی از تاریخ پر فراز و فرود اسلام را رقم زده، خالی از لطف نیست. حضور 94 هزار زائر ایرانی در مراسم حج باعث شده است


1- برخی از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله که در بقیع مدفون شده‌اند، عبارت‌اند از:
- عثمان بن مظعون؛ صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله سیزدهمین کسی که به آن حضرت ایمان آورد. او دو بار به حبشه هجرت کرد. در جنگ بدر شرکت داشت و در سال دوم هجری درگذشت. عثمان بن مظعون نخستین مهاجری است که در مدینه درگذشت و در بقیع دفن شد.
- اسعد بن زراره؛ از بیعت‌کنندگان با پیامبر در عقبه و نخستین کسی که به‌دستور آن حضرت نماز جمعه را در مدینه اقامه کرد.
- خنیس بن حذافه سهمی؛ از هجرت‌کنندگان به حبشه و از نخستین اسلام آورندگان بود و بر اثر زخمی که در جنگ بدر داشت، سرانجام به‌شهادت رسید.
- سعد بن معاذ؛ از قبیله اوس و از صحابه بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله که در جنگ بدر پرچم دار اسلام بود.
- عبداللَّه بن مسعود، ابوسعید خُدری، مقداد بن اسود، ارقم بن ابی ارقم و ...

ص: 171
که هیچ‌گاه اطراف بقیع خلوت نباشد و همیشه دلسوختگان شیعی، پرواز وار بر گِرد آن مکان مقدس در چرخش باشند.
پس از نماز مغرب و عشا، فرصتی دست داد تا برای همراهان توضیحاتی در باب مسجدالنبی ارائه کنم. مسجدالنبی که مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله است، در قسمت شرقی مدینه بنا شده و پس از مسجدالحرام، مشهورترین مسجد در تاریخ اسلام است.
هنگامی‌که پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه رسید، در خانه ابو ایوب انصاری منزل گزید؛ جایی که شتر وی آن‌جا خوابید. زمین مسجدالنبی، از آنِ دو یتیم بود و در آن‌جا خرما خشک می‌کردند. پیامبرخدا صلی الله علیه و آله آن را به مبلغ ده دینار از ولیّ دو طفل خریدند و مسجد را در آن ساختند. مساحت زمین در آن روز حدود 2071 متر مربع بوده است. در ساختن بنای این مسجد، شخص پیامبر صلی الله علیه و آله شرکت داشتند.
ساخت مسجدالنبی در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله هفت ماه طول کشید.
(1) در داخل مسجدالنبی صفّه یا ایوان‌مانندی وجود دارد که مهاجران اسلام در آن‌جا به‌سر می‌بردند. این دسته از مسلمانان به اصحاب صفه شناخته می‌شوند.
روضه نبوی از دیگر مواقف مسجدالنبی است که در ناحیه جنوب شرقی مسجد؛ یعنی مسافت میان قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و منبر آن حضرت است و طول آن 22 متر و عرض آن 15 متر می‌باشد.
محراب تهجّد از دیگر مواقف مسجدالنبی است که جایگاه نماز پیامبر صلی الله علیه و آله است و این محراب در جریان توسعه مسجد در زمان ولید بن عبدالملک اموی، در محل نماز پیامبر صلی الله علیه و آله ساخته شد. مئذنه بلال مکانی بود که بلال بر آن اذان می‌گفت و هم‌اکنون مؤذن مسجد النبی بر فراز آن رفته، اذان می‌گوید. مقام جبرئیل محلی است که جبرئیل امین در آنجا به حضور رسول‌اللَّه مشرف می‌شد. خانه حضرت زهرا علیها السلام که پیشتر در کنار خانه و مسجد پیامبر بود و اکنون در محدوده حرم قرار دارد، ستون‌های مسجد نبوی از دیگر مواردی بود که برای همراهان توضیحاتی در باره آن ارائه کردم.
در مسجد نبوی ستون‌هایی است که هریک نامی مخصوص دارد. هشت ستون از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله هنوز باقی است که با رنگ سفید مشخص شده‌اند که عبارت‌اند از:
ستون مخلّقه؛ این ستون در جای تنه درخت خرمایی بنا شده که پیامبر صلی الله علیه و آله به هنگام ایراد خطبه بر آن تکیه می‌کرد.


1- ساختمان حرم نبوی، مدینه منوره، سلمی سمر دملوجی، ترجمه محمدرضا مروارید، تهران، نشر مشعر، چاپ 1377

ص: 172
روایت شده که وقتی برای آن حضرت منبری ساختند، از آن ستون ناله‌ای برخاست و به همین دلیل به آن ستون «حنانه» نیز گفته‌اند.
ستون توبه؛ آن را ستون ابو لبابه نیز می‌نامند. پس از شکست بنو قریظه، ابو لبابه به‌خاطر گناهی که مرتکب شد، مورد بی‌توجهی پیامبر صلی الله علیه و آله و یاران آن حضرت قرار گرفت و سرانجام خود را به ستون مسجد بست تا آن‌که آیه‌ای در پذیرفته شدن توبه او به رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل گردید.
ستون محرّس؛ علی علیه السلام در کنار این ستون می‌ایستاد و از رسول خدا محافظت می‌کرد. این ستون به «استوانه علی علیه السلام» نیز مشهور است؛ زیرا جایگاه نماز آن حضرت بوده است.
ستون وفود؛ رسول‌اللَّه صلی الله علیه و آله هیأت‌های نمایندگی و سیاسی و سران قبایل را در کنار این ستون به حضور می‌پذیرفتند و با آنان دیدار می‌کردند.
ستون سریر؛ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در کنار این ستون تختی از شاخه‌های خرما می‌گذاشت و شب بر روی آن استراحت می‌کرد. زمانی که مسجدالنبی ساخته شد، سه در برای ورود و خروج مردم ساختند.
برخی از اصحاب نیز در حاشیه مسجد خانه ساخته، دری به درون مسجد باز کردند. در سال سوم هجرت، قبل از غروه احد بود که به‌دستور پیامبر صلی الله علیه و آله همه درهای خانه‌ها، به‌جز در خانه علی علیه السلام به مسجد بسته شد. تعداد درهای مسجد در امتداد زمانی تغییراتی یافته است.
مشهورترین آن‌ها عبارت‌اند از:
1. باب الرحمه
2. باب جبرئیل.
3. باب السلام
4. باب النساء.
با توسعه‌های اخیر، مسجدالنبی هم‌اکنون دارای هفت در است.
این مسجد 27 صحن دارد،
(1) که دو صحن آن دارای 12 چادر با ارتفاع 14 متر است و هر چادر 10 تن وزن دارد و 90 ثانیه طول می‌کشد که چادرها باز یا بسته شوند. و دارای 6 ستون است که وزن هر ستون 10 تن می‌باشد. پارکینگ مسجدالنبی تعداد 4444 ماشین را در خود جای می‌دهد و تعداد ستون‌های مسجد 2104 عدد می‌باشد.
گنجایش مسجدالنبی هم‌اکنون بالغ بر 700 هزار نفر و ظرفیت پشت‌بام آن بالغ بر 90 هزار نفر است.
ساعت 10 شب دعای کمیل در بین‌الحرمین برگزار شد. حضور زائران


1- برای آگاهی بیشتر نک: تعمیر و توسعه مسجد شریف نبوی، نوشته ناجی محمد حسن عبدالقادر الانصاری، ترجمه عبدالحمید آیتی تهران، مشعر، 1378.

ص: 173
ایرانی در این دعا و وجود هزاران پلیس سعودی در صحنه، نمایشی از قدرت شیعه در آن بلاد بود.
جمعه 26/ 10/ 82
صبح زود طبق معمول عازم حرم شدیم، چون فرصت زیادی نداشتیم به بقیع رفتیم و پس از خواندن نماز برای صرف صبحانه و برنامه‌ریزی برای زیارت دوره عازم هتل شدیم.
مکان‌هایی که امروز رفتیم عبارت بودند از: مسجد قبا،
(1) مسجد قبلتین، (2) احد (3) و مساجد سبع که در واقع همان محل وقوع جنگ احزاب و یا خندق است.
مساجد هفت‌گانه‌ای که با نام مسجد علی علیه السلام، فاطمه علیها السلام، فتح و ... در آن‌جا بود، در طرح جدید، در یک مسجد بزرگ در حال طراحی و بازسازی بود.
دو روز دیگر در مدینه هستیم و سپس به‌سوی مکه حرکت خواهیم کرد. محمد بایگان مدیر کاروان می‌گفت: از 25 ذی‌قعده تا 8 ذی‌حجه مدارس مکه و مدینه تعطیل‌اند. ساکنان شهر مدینه در این ایام میزبان حجاج بلاد اسلامی هستند.
برای خرید سوغاتی به مغازه‌های اطراف هتل طیبه رفتیم، در آن‌جا هزار تومانی‌های ایران به‌وفور در همه مغازه‌ها مبادله می‌شد.
شنبه 27/ 10/ 82
صبح زود عازم حرم شدیم و پس از آن، به زیارت بقیع شریف رفتیم. نیمه‌شب باران آمده و زمین نمناک بود. هر روز از کشورهای مختلف بر تعداد زائران افزوده می‌شود؛ با رنگ، نژاد و ملّیت و زبان گوناگون. اما همه این‌ها به یک خدا، کعبه، قرآن و حضرت محمد صلی الله علیه و آله اعتقاد دارند و این عامل وحدت چون چتری فراگیر همه مسلمان‌ها را دربرگرفته است:
- زائران ترکیه با 104 هزار نفر، بیشترین تعداد زائر را تشکیل می‌دهند. آنان دارای لباس‌های متحدالشکل کرم و طوسی هستند. زنانشان با پوشش کامل در حرم و دیگر اماکن حاضر می‌شوند. پرچم کشورشان را بر روی لباس‌های خود دوخته‌اند.
- افغان‌ها با شکل و شمایل خاص خود با لباس‌های افغانی، که معمولًا یک پتوی کوچک بر سر خود انداخته‌اند.
- پاکستانی‌ها نیز همین لباس و قیافه را دارند.
- چینی‌ها با لباس‌های بلند کرم،


1- قبا دهکده‌ای بوده در دو میلی مدینه، که مقارن هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله به این شهر، طایفه بنی عمرو بن عوف‌در آن سکونت داشتند. پیامبر صلی الله علیه و آله پس از ورود به مدینه، با کمک اصحاب و یارانش نخستین مسجد را، که به قبا معروف شد، در همین مکان ساختند. آیه «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی ...» درباره همین مسجد نازل شده است.
2- این مسجد در فاصله 5/ 3 کیلومتری مسجدالنبی در شمال غربی مدینه واقع است و در ماه شعبان، سال دوم هجرت، هنگامی که پیغمبر صلی الله علیه و آله نماز ظهر را می‌خواندند آیه «فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها ...» نازل شد و آن حضرت برای نماز روی خود را از بیت‌المقدس به طرف کعبه برگرداندند. در این مسجد به یادبود این تغییر، دو محراب به‌سوی قبله نخستین و قبله دوم ساخته بودند که در نوسازی اخیر، آن‌ها را برداشته‌اند.
3- احد نام مجموعه‌ای از کوه‌های بزرگ و کوچک در شمال مدینه است که حدود 6000 متر طول دارد. در این‌منطقه مسلمانان با کفار جنگیدند که متأسفانه امروزه به علت گسترش شهر، دشتی که می‌توانست بسیاری از اسناد تاریخی مربوط به تاریخ مدینه و تجاوز قریشیان به مدینه را نشان دهد به مرورِ زمان، در لابلای ساختمان‌ها به فراموشی سپرده شده است.

ص: 174
مشکی و آبی (سه رنگ) مجزا، که مرتب لباس خود را عوض می‌کردند و خیلی با نظم، در حج شرکت کرده بودند.
- آفریقایی‌ها بیشتر بلند قد، تکیده و لاغر، سیه‌چرده و هرچند معدودی از آن‌ها چاق و فربه هستند.
- مالزیایی‌ها آرام و صبور، منظم با قد و قواره کوتاه هستند.
- ایرانی‌ها هم با شکل و شمایل خوب و در کاروان‌های منظم در انظار ظاهر می‌شوند. بانوانشان دارای چادر مشکی به سر می‌کنند و مردانشان کت‌وشلوار طوسی و سرمه‌ای می‌پوشند.
هر روز زائران شهر مدینه بیشتر و بیشتر می‌شود؛ از جمله مواردی که امسال نسبت به گذشته چشمگیر است، استفاده از ماسک برای جلوگیری از سرماخوردگی و استفاده از تلفن همراه است که مزاحمی است جدید برای زیارت و عبادت.
در میان زائران، چهره‌های جوان کمتر دیده می‌شود و بیشتر پیر و سالخورده‌اند.
برخی تفاوت‌ها میان شیعه و سنی، در احکام و مناسک، گروهی از همراهان را؛ به ویژه هنگام خواندن نماز متعجب می‌ساخت، از این رو، در فرصتی که پیش آمده بود، آن تفاوت‌ها را توضیح دادم.
دوشنبه 29/ 10/ 82
امروز آخرین روز حضور ما در مدینه است. طبق معمول روزهای گذشته، صبح زود عازم حرم شدیم. جمعیت به‌قدری زیاد بود که نتوانستیم وارد داخل حرم شویم. در روبه‌روی باب جبرئیل نماز خواندیم و بعد برای وداع به بقیع رفتیم. از ساعت 15 شور و همهمه‌ای در هتل محل اقامت برپا شد.
همه آماده حرکت به مسجد شجره
(1) شده بودند. بسیاری از زنان چادر سفید و مردان حوله احرام که همه سفید یک‌دست بود، بر تن کرده بودند تا لحظاتی بعد همگی محرم شوند. کاروان ما، که از چند ساعت قبل از اذان حرکت خود را آغاز کرده بود، پس از چند توقف، در چند ایستگاه ایست و بازرسی پلیس، هنگام اذان مغرب به مسجد شجره رسیدیم.
نماز مغرب و عشا را خواندیم و تلبیه (2) گفتیم. حال و هوای معنوی خاصی همه را فرا گرفته بود. برخی گریه می‌کردند؛ آری:
«احرام در میقات، نشانگر از بین رفتن مرزها و تشخّص‌ها و داشتن‌ها و نداشتن‌هاست، چرا که لباس تشخّص و تبعیض است. مرز و تفرقه است و تفاوت آن ظاهر آدم‌ها را متفاوت می‌کند، اما با


1- مسجد شجره در فاصله حدود یک فرسنگ و نیم از مدینه قرار داشته که اکنون با گسترش شهر، این مسافت‌کمتر شده است. چون درخت در کنار مسجد بوده، این مسجد به‌نام «شجره» معروف گردیده است. اهمیت این مسجد بیشتر در آن است که پیامبرخدا صلی الله علیه و آله در عمره حدیبیه، عمرة القضاء و در حجّة الوداع، در آن‌جا محرم شد. هم‌اکنون حاجیان ایرانی که پیش از اعمال عمره به مدینه می‌روند، در مسجد شجره احرام می‌بندند.
2- تلبیه یا همان ذکر «لَبَّیْک، اللَّهُمَّ لَبَّیْک، لَبَّیْکَ لا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْک، إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْک، لا شَرِیکَ لَکَ‌لَبَّیْک». این ذکر یک بار آن واجب و بیش از آن مستحب است. برخی از مراجع و فقها گفته‌اند «إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْک، لا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْک» را از باب احتیاط بخواند.

ص: 175
احرام این مرز و تبعیض از بین می‌رود. همه یک‌دست سفید می‌پوشند، آن‌هم سفیدی ساده برای مردان حتی بدون دوخت، دو تکه پارچه و برای زنان ساده، بی‌طرح، بی‌رنگ، بی‌هیچ نشانی از تجمّل و زر و زیور. عبادتی که بسیاری از علما و نویسندگان به‌کار برده‌اند و حتی افراد عادی در هنگام محرم شدن از آن یاد کرده‌اند، تعبیر کفن‌پوش شدن با احرام بستن است؛ یعنی لباسی که در هنگام سفر به‌سوی خدا می‌پوشیم، در آغاز سفر به‌سوی خانه خدا هم می‌پوشیم. با احرام بستن در محشر انسان‌ها، فرد گم می‌شود. حتی بسیاری از آن‌چه زندگی برای انسان محدودیت‌ها و زرق و برق‌ها را به همراه دارد. با محرم شدن بر خود حرام می‌کنیم هرچه که ما را به یاد خودمان می‌آورد و نشانی از ما به همراه دارد، هرچه که می‌پنداشتیم در زندگی نمی‌توانیم آن را ترک و رها کنیم و هرچه یادگار دنیاست بر خود حرام می‌کنیم؛ مثل نگاه در آیینه و خیلی از روزمرگی و روزمرگی‌ها را از خودمان دور می‌کنیم، لبیک می‌گوییم؛ یعنی به ندای دعوت خدا پاسخ مثبت می‌دهیم. به‌سوی او، همچون براده‌های آهن، که جذب مغناطیسی قوی می‌شوند، جذب شده و حرکت می‌کنیم ...
به‌سوی مکه می‌رویم».
فاصله مدینه تا مکه 450 کیلومتر است.
حدود 30: 3 دقیقه بامداد به مکه رسیدیم.
مکه- سه‌شنبه 30/ 10/ 82
در قرآن کریم، از مکه به‌نام‌های زیر یاد شده است: بکه (آل عمران: 96)، امّ‌القری (انعام: 92، شوری: 77)، بلد (بلد:
1)، بلد امین (تین: 3)، البلدة (نمل: 91)، حرم امن (قصص: 57، عنکبوت: 67). مکه ام‌القری و مرکز ظهور دین اسلام است و گذشته از شرافت و قداستی که از آغاز خلقت و به‌خصوص از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام داشت، نخستین آیه‌های قرآن کریم نیز در آن‌جا بر پیامبرخدا صلی الله علیه و آله فرود آمد و نیز آن‌جا زادگان آن حضرت و امیر مؤمنان علیه السلام و فاطمه زهرا علیها السلام است. مکه در ارتفاع 330 متر از سطح دریا قرار دارد و رشته‌کوه‌های متعددی آن را فرا گرفته است.
هرچند این شهر از هزاران سال پیش به قداست معروف بوده اما سراسر این تاریخ جز آغاز و آخر آن به‌درستی روشن نیست.
به فرموده قرآن کریم، نخستین کس ابراهیم بود که خانواده خود را در این سرزمین بی‌آب و علف جای داد. با ورود به مکه، دیگر زمزمه و یا فریاد لبیک‌ها قطع
ص: 176
می‌شود؛ یعنی دیگر رسیده‌ایم. جالب است که کعبه در مرکز درّه‌ای واقع شده چون شهر مکه، شهری کوهستانی است، ولی کعبه در پایین‌ترین قسمت این شهر کوهستانی یعنی در وسط دره واقع شده، حتی در خود مسجدالحرام، کعبه در پایین‌ترین نقطه آن قرار گرفته و همواره عادت کرده‌ایم که در صعود و حرکت به‌سوی بلندی، به عظمت برسیم، به‌ویژه آنگاه که عظمت خدایی است، ولی این‌جا به عکس هرچه پایین‌تر می‌رویم و از بلندی فرود می‌آییم به خدا نزدیک‌تر می‌شویم و در مقابل کعبه، که قبله نماز روز و شب ماست و به‌سوی آن نماز می‌گزاریم، به‌سوی او می‌میریم و به سوی او دفن می‌شویم و مرگ و حیاتمان رو به اوست، حاضر می‌شویم.
پس از رسیدن به شهر مکه، به محلّ اسکانی که در خیابان ابن قیم، در عزیزیه، در نظر گرفته شده بود، رفتیم، پس از مستقر شدن در اتاقمان، وضو گرفتیم و عازم مسجدالحرام شدیم.
مسجدالحرام همان مسجد پیرامون کعبه است و قدیمی‌ترین و معروف‌ترین مسجد در تاریخ اسلام به‌شمار می‌آید.
تاریخ نشان می‌دهد که پس از رحلت پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله، مردم خانه‌های خود را نزدیک به کعبه می‌ساختند، سپس در دوران خلفا از آن جلوگیری کرده و به‌تدریج بر مساحت مسجد افزودند؛ به شکلی که هم‌اکنون حدود یکصد و هشتاد هزار متر مربع مساحت دارد. شصت و دو در بزرگ و کوچک برای آن ساخته‌اند؛ سه در اصلی و بزرگ آن به‌نام‌های «باب‌العمره»، «باب السلام» و «باب ملک العزیز» معروف است و بر هریک دو مناره به ارتفاع 92 متر با قاعده‌ای به ابعاد 7* 7 متر قرار دارد و بر تارک هر مناره، هلالی به ارتفاع 6/ 5 متر از برنز طلاکاری است. هفتمین مناره مسجد بر در «باب الصفا» است. دو مناره بزرگ نیز که هریک به ارتفاع 89 متر است وجود دارد و بدین ترتیب، تعداد آن‌ها به نُه عدد رسیده است. مسجد با وسعت فعلی گنجایش حدود 820 هزار نمازگزار را دارد. در مسجدالحرام، پس از اقامه نماز صبح اعمال حج را به‌جا آوردیم. نیت، هفت بار طواف کعبه، دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم، هفت بار سعی صفا و مروه و تقصیر از جمله اعمالی بود که به‌جا آوردیم.
گاهی همراه شدن با کاروان، به‌دلیل ازدحام جمعیت، تقریباً غیر ممکن می‌شود.
فشار جمعیت بارها و بارها طواف را با مشکل روبه‌رو می‌کرد. امروز پایم به پای
ص: 177
زائری از ترکیه خورد و مقداری از آن را کبود کرد. درد پا و رفتن به پیش دکتر بختیاری، پزشک کاروان موجب آشنایی بیشتر بین ما شد. او تخصص بی‌هوشی دارد و این دومین بار است که به‌عنوان پزشک کاروان به حج می‌آید.
او می‌گوید از سیاست خوشش می‌آید ولی به‌شدت از ورود به عرصه سیاست برائت می‌جوید و ... دکتر بختیاری که از زاویه نگاه یک پزشک به برخی مسائل حج می‌نگرد، درخصوص وضعیت پزشکی حجاج ایرانی معتقد است که حجاج می‌بایست از مدت‌ها قبل تحت نظر پزشکان قرار گیرند و معاینات دقیقی بر روی آن‌ها انجام گیرد. کاهش و کنترل قند خون و فشار برای آن‌هایی که با این مشکلات روبه‌رو هستند، از ضروریات است و همچنین سرماخوردگی حجاج به‌علت خستگی بیش از حد و مستهلک شدن انرژی‌شان را رایج‌ترین بیماری در حج می‌داند.
چهارشنبه 1/ 11/ 82
روز نخست بهمن ماه، فکرم بی‌اختیار به ایران کشیده می‌شود و به یاد مبارزات مردم بر ضدّ رژیم شاه، به رهبری حضرت امام خمینی قدس سره در انقلاب اسلامی و کلیه شهیدان انقلاب اسلامی افتادم. آشوبی از یادها و خاطرات، ذهنم را درگیر می‌کند. اما برای آن‌که هرچه بیشتر بتوانم از فضای معنوی حج استفاده کنم، سعی می‌کنم که تمام حواس خود را متمرکز این فضا و ساحت بسازم. امشب پس از نماز عشا به بام مسجدالحرام رفتم. از بالای مسجدالحرام چشم‌انداز بسیار زیبایی است. مسجدالحرام دارای 9 گلدسته است که همگی دوتایی و تنها یکی از آنها، که در سمت حجرالأسود است، تنها است.
حجرالاسود که در رکن شرقی است و به ارتفاع تقریبی یک و نیم متر از زمین قرار گرفته، سنگی است سیاه، مایل به سرخی و بیضی شکل، به قطر سی سانتی‌متر، که در آن، نقطه‌های قرمز دیده می‌شود و در پوششی از نقره قرار گرفته است.
چاه زمزم، که با بیست پله به زیر زمین می‌رسید، همسطح دیگر جاهای مسجدالحرام شده است و اکنون هیچ اثری از ورودی قبلی به چشم نمی‌خورد. هر یک از مکان‌ها و مقام‌های مسجدالحرام تاریخ خود را دارد. در تاریخ آمده است هنگامی که ابراهیم همسرش هاجر و اسماعیل را به مکه آورد و کنار کعبه
ص: 178
سکونت داد، اسماعیل به‌شدت تشنه شد و مادر به‌دنبال آب میان صفا و مروه دوید و سرانجام زمزم به امر الهی جوشید. پس از مدتی آثار چاه از میان رفت تا آن‌که عبدالمطّلب بار دیگر آن را حفر کرد و از آن زمان تاکنون حاجیان از این آب بهره‌مند می‌شوند.
پنج‌شنبه: 2/ 11/ 82
حجت‌الاسلام علوی، اعمال اول ذی‌حجه را برای زائرا کاروان بیان کرد؛ روزه گرفتن، خواندن دو رکعت نماز میان مغرب و عشا در این دهه، خواندن دعایی بعد از نماز صبح و پیش از مغرب منسوب به امام صادق علیه السلام و خواندن دعایی که حضرت جبرئیل برای حضرت عیسی علیه السلام هدیه آورد و بالاخره خواندن تهلیلات منسوب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام.
جمعه 3/ 11/ 82
امروز مصادف با اول ذی‌حجه است.
ازدحام زائران به‌قدری است که رفت و برگشت به حرم ساعت‌ها طول می‌کشد.
امروز باران رحمت الهی در شهر مکه باریدن گرفت و به‌قدری بارید که تمامی مسجدالحرام را آب فرا گرفت.
شنبه 4/ 11/ 82
صبح به قبرستان ابوطالب رفتم.
محوطه وسیعی است در کنار پل حجون و اکنون گورستان مردم مکه است. در گذشته به‌نام «شعب ابی دب» معروف بوده و عبد مناف، عبدالمطّلب، ابوطالب، خدیجه کبری علیهم السلام و تعداد زیادی از صحابه، تابعین و علما در آن‌جا مدفون‌اند. برخی به غلط گمان کرده‌اند که شعب ابی‌طالب این‌جاست. نام این قبرستان، معلاة است، ولی در میان ایرانیان به قبرستان ابوطالب شهرت دارد.
هوای مکه در این ایام از سال، بسیار خوب است؛ تا آنجا که گاهی باید لباس گرم پوشید. پنکه و کولر اتاق ما بیشتر خاموش است. دمای هوای مکه از اردیبهشت تا مهر، 32 تا 40 درجه و از آبان تا فروردین، 28 تا 32 درجه است.
آخر شب به حرم رفتیم و فرصتی دست داد تا به نیابت حضرت امام خمینی قدس سره، مقام معظم رهبری، شهیدان، جانبازان، همه دوستان و همه مرحومان و درگذشتگان طواف انجام دهم و نماز طواف بخوانم. برخی شهیدان چون باکری (مهدی و حمید)، حسین خرازی، تقی رضوی، مهدی عاصی تهرانی، حسین
ص: 179
ناجیان، همّت، صیاد شیرازی، بهشتی، رجایی، باهنر، ملاآقایی، زین‌الدین و ... از جمله شهیدانی هستند که همواره در خاطرم هستند.
یکشنبه 5/ 11/ 82
برنامه معمول زیارت بود.
دوشنبه 6/ 11/ 82
امشب بر آن شدم تا مقداری که امکان دارد، تصویری از دیدنی‌های مسجدالحرام را بر روی گاغذ بیاورم. اگرچه به هنگام اقامه نماز جماعت در طبقات دوم و سوم جایی برای نشستن نیست. اما اکنون که دو ساعت و نیم از بامداد گذشته، این دو طبقه خالی از زائران است. معدودی از زائران در حال طواف در طبقه دوم هستند. همچنین عده‌ای با ویلچر آمده و در طبقه دوم در حال طواف‌اند. عده‌ای خوابیده‌اند. به نظر برخی از اهل سنت خواب کوتاه، آن هم در صورتی که به پهلو بخوابند مبطل وضو نیست! اما گروه زیادی به‌گونه‌ای خوابیده‌اند که گویی سال‌هاست در خوابند. حاجیان کشورهای مختلف در طبقه همکف چون پروانه پیرامون کعبه می‌چرخند.
اکنون که سه ساعت از بامداد گذشته، حجر اسماعیل خالی است و هیچ‌کس در آن نیست. شرطه‌ها (مأموران پلیس) حِجر را بسته‌اند تا در آن نظافت آن انجام شود.
حجر اسماعیل میان رکن شامی و عراقی و با دیواره‌ای به‌صورت نیم‌دایره، به ارتفاع 30/ 1 و عرض 50 سانتیمتر قرار دارد.
می‌گویند هاجر و اسماعیل و حدود 70 پیامبر در آن‌جا دفن شده‌اند. گروهی از مأموران نظافت که تعدادشان 20 نفر است و بیشتر اهل افغانستان، مصر، یمن و بنگلادش‌اند، لباس و شلوار آبی به تن دارند و مسؤولیت نظافت حرم به‌عهده این‌ها است.
طبقه اول حرم مملو از زائران ایرانی است که از ساعت 10- 11 شب به حرم می‌آیند و یک یا دو ساعت پس از بامداد حرم را ترک می‌کنند و از این ساعت به بعد زائران کشورهای دیگر می‌آیند. ایرانی‌ها بیشتر در روبه‌روی حجر اسماعیل و رکن یمانی و مقام ابراهیم مستقر می‌شوند و به دعا، نماز و تلاوت قرآن می‌پردازند.
چهار زاویه کعبه را «ارکان کعبه» می‌گویند و هریک نامی خاص دارد. رکن شمالی را «عراقی»، رکن غربی را «شامی»، رکن جنوبی را «یمانی» و رکن شرقی را رکن «اسود» می‌نامند. چون حجرالأسود در این
ص: 180
رکن است.
امام صادق علیه السلام درباره رکن یمانی می‌فرمایند: «رکن یمانی دری از درهای بهشت است، از هنگامی که خداوند آن را گشوده، هرگز بسته نشده است.»
مشاهده حجاج پابرهنه کشورهای آفریقایی و آسیایی بسیار آزار دهنده است.
آیا برای حج استطاعت مالی کافی است و نیازی به استطاعت فکری و بلوغ فکر نیست؟
(1) چرا کشورهای مسلمان با بیش از 50 کشور و بیش از 5/ 1 میلیارد جمعیت دنیا و داشتن منابع سرشار طبیعی و خدادادی باید این‌همه گرسنه باشند؟!
تنها برتری حجاج دیگر کشورها نسبت به جمهوری اسلامی، شاید جوان بودن زائران آن‌ها است. همانگونه که پیشتر اشاره شد، متأسفانه زائران ایرانی بیشتر سالخورده‌اند و جمعیت جوان در میان حجاج ایرانی بسیار کم است. در کنار من زائری از ترکیه نماز را از روی کتاب می‌خواند و حتی برای قرائت ذکر رکوع و سجده از کتاب استفاده می‌کند. عجیب‌تر آن‌که این زائر در نمازش دوبار به رکوع رفت؟!
ساعت سه و نیم بامداد است و روبه‌روی مقام ابراهیم نشسته‌ام. حضرت حجت‌الاسلام محسن قرائتی در حال خروج از حرم است و زائران بسیاری به وی ابراز علاقه می‌کنند. هرکدام از او مطلبی می‌پرسند. دکتر بختیاری، پزشک کاروان نیز از او پرسیده است: بهترین اعمال در مسجدالحرام چیست؟ و ایشان پاسخ دادند:
«طواف، نماز و بیرون کردن کینه کسانی که از آن‌ها کینه‌ای به‌دل داریم.»
پایین بودن سطح سواد ایرانیان موجب شده است که کمتر قرآن بخوانند و به‌جای نماز و طواف، بیشتر با همدیگر مشغول صحبت می‌شوند. وصف صحنه‌های


1- برخی شرایط استطاعت عبارت‌اند از: سلامتی بدن، توانایی مالی، باز بودن راه، کافی بودن وقت و ...

ص: 181
مسجدالحرام بسیار کار دشواری است.
جمعی به طواف و جمع زیادی به تماشای کعبه نشسته‌اند. عده‌ای به نماز، گروهی در سعی صفا و مروه، عده‌ای در صف استلام حجرالأسود، عده‌ای مشغول تلاوت قرآن، سالخوردگان و جانبازانی بر روی ویلچر، در طبقه دوم مشغول طواف‌اند.
چرا رکن یمانی مرکز تجمع ایرانیان است؟ چرا صدای ناله‌ها در رکن یمانی بلندتر است؟ شاید برای این است که شیعه، شناسنامه و هویت خود را در آن‌جا می‌یابد و از آن‌جا، قرن‌ها تاریخ را می‌کاود و به‌یاد علی علیه السلام، فاطمه بنت اسد و ولادت آن حضرت در 13 رجب در خانه کعبه می‌افتد.
همه در حال قیام و قعود در مسجدالحرام و در گرد خانه کعبه هستند. همه فریاد توحید و برائت از مشرکان را سر می‌دهند. همه آمده‌اند تا در کنگره بزرگ حج، وحدانیت خدا را سردهند. فرق نمی‌کند که ایرانی باشد یا یمنی و سودانی و اندونزیایی و مالزیایی و ترکیه‌ای و افغانستانی و چینی و هندی و پاکستانی و ... همه با نژادها، ملّیت‌ها، زبان‌ها و رنگ‌های مختلف یک چیز را می‌گویند:
«أَشْهَدُ أَنْ لاإِلَهَ‌إِلااللَّهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ‌اللَّهِ».
در کاروان ما مردی است سالخورده اما سرا پا نشاط به نام حاج احمد مداح، که 26 بار به سفر حج مشرّف شده است. 9 بار تمتّع و بقیه را عمره. نخستین بار سال 1345 به حج آمده، با سه هزار و پانصد تومان هزینه و به مدت چهل و پنج روز اقامت در سرزمین وحی. از وی پرسیدم از خدا چه خواسته‌ای که 26 بار به حج مشرف شده‌ای؟ گفت: در دعای ماه مبارک رمضان، همواره توفیق آمدن به این سفر را از خدا خواسته‌ام و همچنین میان مقام و کعبه این خواسته را همیشه با خدا در میان گذاشته‌ام.
امروز صبح، با همراهان برای جمع آوری سنگ‌ریزه به اطراف محل سکونتمان رفتیم. قرار است فردا عازم عرفات شویم. عرفات، صحرایی است در شرق مکه در فاصله بیست و یک کیلومتری، بر سر راه طائف. گفته‌اند در آن‌جا آدم و حوا با هم آشنا شدند. در شمال این این سرزمین کوهی است که آن را «جبل‌الرحمه» یا «جبل عرفات» می‌نامند. صحرای عرفات در این سال‌ها درختکاری شده و هر حاجی باید از ظهر روز نهم ذی‌حجه تا غروب شرعی آن روز، در این صحرا به‌قصد قربت وقوف کند.
ص: 182
جمعه 10/ 11/ 82: کوچ به عرفات
امروز مصادف با نهم ذی‌حجه 1424 هجری قمری است. اکنون ساعت 30/ 11 دقیقه صبح به‌وقت مکه است. تا چند ساعت دیگر باید عازم عرفات شویم ...
حدود ساعت 30/ 15 سوار بر ماشین‌ها شدیم و محل اسکان را که در خیابان ابن قیم شمالی بود، به مقصد عرفات ترک کردیم. ساعت 30/ 16 دقیقه به عرفات رسیدیم. در بدو ورودمان، برخی به کوه جبل‌الرحمه، که چادر ما در جوار آن بود، رفتند و برخی به استراحت پرداختند.
روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله خطبه حَجّةالوداع را بر فراز این کوه ایراد کرد. آسمان نیمه ابری است و گرمای آن قابل تحمّل است.
مسیر نسبت به سال‌های گذشته بسیار خلوت بود. مسیری که سال‌های گذشته 4 تا 5 ساعت طول می‌کشید را در نیم ساعت آمدیم. هنوز بسیاری از چادرها خالی است و حجاج نیامده‌اند.
واقعاً درک شب عرفات چه دل‌انگیز است. نماز مغرب و عشا را در چادر اقامه کردیم، سپس دعای سمات و دعای شب عرفه را خواندیم. بعد از صرف شام که مقداری خوراک لوبیا و مرغ بود، برخی به استراحت پرداختند و برخی مناجات و راز و نیاز کردند.
من نیز سجاده و کتاب دعا را برداشته، خود را در دل جمعیت، برای پیدا کردن جای مناسب، برای راز و نیاز گم کردم. هر کاران که به عرفات می‌رسید، برنامه‌ای داشت و گویی پس از مدت‌ها می‌خواستند بغض فروخفته خود را بیرون بریزند که توسل و گریستن بر امام حسین علیه السلام اوج بغض شیعه است. هرکسی به‌صورت فردی و یا در گروه‌های دسته‌جمعی در حال مناجات، راز و نیاز و زمزمه با خدای خود بود. همه زائران با لباس سفید و یکپارچه. منظره دل‌انگیز شب عرفه بسیار زیباست. در دل شب «مسجد نمره»
(1) و «جبل الرحمه» چون نگین در عرفات خودنمایی می‌کند و خیل عظیم جمعیت در جبل‌الرحمه برای لحظه‌ای کاهش نمی‌یابد. هوا بسیار خوب است.
بسیاری از پتو استفاده می‌کنند. فتوای مقام معظم رهبری در بحث حج، واقعاً راهگشا است و به‌نظر می‌رسد که در آینده منشأ تحوّلی عظیم باشد.
به‌دلیل بارندگی چند روز اخیر، زمین نم دارد و نمی‌شود روی آن خوابید. برادر همسرم چند حصیر به‌عنوان زیرانداز برای خود و همراهان تهیه کرد. اگرچه مشکل نم زمین تا حدی حل شدنی بود، اما پستی و


1- این مسجد که در وادی نَمِرَه قرار دارد، محل توقف پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت ابراهیم در روز عرفه است. وادی‌نمره متصل به سرزمین عرفات و بر سر راه مشعر قرار گرفته است. مساحت این مسجد بزرگ، حدود یکصد و بیست هزار متر مربع است و گنجایش حدود صدو پنجاه هزار نمازگزار را دارد.

ص: 183
بلندی آن به‌قدری بود که خوابیدن را مشکل می‌کرد.
شنبه 11/ 11/ 82
صبح، نزدیک ساعت چهار و نیم بامداد که برای نماز بیدار شدم، دو نفر در چادر ما مشغول نماز شب بودند و بعد که اذان صبح گفته شد، نماز را به جماعت خواندیم. پس از صرف صبحانه برای شرکت در مراسم برائت از مشرکین بعثه رهبری رفتیم. آقای ری‌شهری پس از قرائت پیام رهبری، به ایراد سخنرانی پرداخت و آقای مرتضایی‌فر نیز شعارهایی بر ضدّ آمریکا و اسرائیل و ... سرداد. نکته مهم در پیام رهبری آن بود که ایشان خواستار برخورداری سازمان کنفرانس اسلامی از حق وتو در شورای امنیت شده بودند. بعد از ظهر نیز دعای عرفه را خواندیم و هرکس تلاش داشت از فضای معنوی آن بهره گیرد؛ به‌خصوص آن‌که در روز عرفه امام زمان علیه السلام با حاجیان در صحرای عرفات هم‌صدا می‌شود و رحمت واسعه الی همه را دربرمی‌گیرد.
پس از خواندن نماز مغرب و عشا، آماده حرکت به مشعر شدیم. نکته جالب آن‌که اهل سنت تنها جایی که نماز مغرب و عشا را با هم می‌خوانند، همین روز و در عرفات است.
کوچ عظیم دیگری از «عرفات» به «مشعر»
(1) آغاز شد. چند نفر از اعضای کاروان ما پیاده عازم مشعر شدند و به خیل کوچ‌کنندگان پیوستند. طریق مشاة، مسیری است برای کسانی که پیاده عازم مشعر هستند و مشتاقان خاص خود را دارد.
سردار کاظمی، فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دکتر عباس عصاری معاون سازمان تأمین اجتماعی، دو تن از اعضای کاروان ما بودند که مسیر عرفات تا منا را پیاده طی کردند و با چه شور و شعفی از آن فضای روحانی و معنوی سخن می‌گفتند. این دو برادر که با همسران خود به حج مشرف شده بودند تلاش وافری در بهره‌گیری از اوقات خود در حج داشتند و این امر کاملًا محسوس بود.
اتوبوس ما در صف طولانی اتوبوس‌هایی که به مشعر می‌رفتند قرار گرفت، ولی به‌علت ازدحام شدید، پس از چند ساعت نشستن در اتوبوس، به پیشنهاد آقای بایگان، مدیر کاروان، بقیه راه را پیاده رفتیم. کاروان حجاج شهر زلزله‌زده بم با نوار مشکی که بر لباس احرام خود بسته بودند، شناخته می‌شدند و این موجب


1- مشعر، یعنی مکان شعور و درک و فهم. این سرزمین که در محدوده حرم است، درّه‌ای است کم وسعت که‌میان عرفات و منا واقع شده و طول آن تقریباً چهار کیلومتر است. در این منطقه مسجدی است بسیار وسیع که آن را مسجد «مزدلفه» می‌خوانند. در محل همین مسجد، جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و آیاتی را درباره مشعر برای آن حضرت تلاوت کرد. در این سرزمین حجاج علاوه بر ماندن شب عید، باید از دمیدن فجر تا طلوع آفتاب، وقوف کنند و مستحب است ریگ‌ها را از این محل گردآورند.

ص: 184
می‌شد که ایرانیان وقتی آن‌ها را می‌دیدند، برای آمرزش جان‌باختگانشان فاتحه بخوانند.
یکشنبه 12/ 11/ 82: روز عید قربان
صبح زود، پس از طلوع آفتاب وارد سرزمین منا
(1) شدیم. برای رمی جمره (2) عقبه عازم جمرات شدیم. ازدحام جمعیت به‌حدی بود که حجاج ضعیف‌تر زیر دست و پا می‌ماندند و کمک کردن به آن‌ها بسیار مشکل بود. توجه به اجرای اعمال و مناسک در میان حاجی‌ها به‌حدّی است که هرکس در هر شرایطی کار خود را انجام می‌دهد. در نزدیکی ما مرد سیاه‌پوستی حوله‌های احرام خود را کاملًا از دست داده و برهنه در حال رمی بود! چندبار که به همراه برادرم می‌خواستیم برای رمی به جلوتر برویم، به‌علت ازدحام و فشار جمعیت نتوانستیم. پس از توسّل به حضرت زهرا علیها السلام در جایی که قرار داشتم سنگ‌ها را زدم و سنگ‌هایی را به نیابت یکی از اعضای کاروان که بیمار بود انداختم. تلفات در رمی جمرات امسال بسیار بود که رسانه‌ها تعداد آن‌ها را 270 نفر اعلام کردند. صدای آمبولانس‌ها لحظه‌ای قطع نمی‌شد. یکی از مسائل بحث‌انگیز درباره رمی جمرات همین کشته شدن برخی از حجاج است. آیا نمی‌شود تدبیری اتخاذ کرد که کسی کشته نشود؟
وقتی از رمی برگشتیم متوجه شدیم که یک اتوبوس‌های خانم‌ها، به همراه یکی از روحانیون کاروان نیامده و در راه مانده است! کیف و برخی وسایل؛ از جمله کالابرگ‌های قربانی نیز در آن ماشین جا مانده است. بالأخره با تلاش فراوان، نزدیک غروب، قربانی 60 نفر از اعضای کاروان ذبح شد و آنان با انجام حلق و یا تقصیر از احرام خارج شدند. برخی نیز تلاش فراوان کردند که به رغم عدم قربانی، از احرام خارج شوند که آقای علوی، روحانی کاروان با پرسش از بعثه، به آن‌ها اجازه داد. معدودی از زائران از جمله خودم در احرام ماندیم.
به‌هرحال، ضعف در برنامه‌ریزی مسؤولان، عدم همکاری حجاج سایر کشورها و بالاخره کم‌تجربگی برخی مدیران و در نهایت، ضعف رانندگی رانندگان مصری و سودانی که بیشتر اتوبوس‌ها را آن‌ها هدایت می‌کنند و ... را باید از جمله مشکلات مهم در جابه‌جایی حجاج دانست.
حضور برخی چهره‌های جوان در حج


1- منا درّه‌ای است به عرض تقریباً پانصد متر و طول حدود سه کیلومتر و نیم، که حاجیان باید از طلوع‌خورشید روز دهم تا ظهر روز دوازدهم- جز ساعاتی که اجازه داده شده- آن‌جا را ترک نکنند و در آن مکان بمانند. آن‌جا را «مُنی»، «مَنی» و «مِنی» هرسه خوانده‌اند.
2- جمره‌های سه‌گانه، در منا و نزدیک به مکه است. نوشته‌اند در این‌جا آدم شیطان را که در پی وی می‌رفت با افکندن سنگریزه از خود راند و حاجیان با تأسی به آن حضرت و به‌عنوان یک واجب دینی، روزهای 10 تا 12 ذی‌حجه سنگ به‌طرف ستون‌های سنگی پرتاب می‌کنند.

ص: 185
قابل تأمل است؛ چرا که بیشتر حجاج ایران میانسال و پیر هستند. در کاروان ما چند چهره جوان حضور دارند که با هرکدام صحبت‌هایی شد؛ از جمله جوانی که با همسرش ماه عسل خود را به حج آمده بودند و چه رسم زیبایی!
آقای مشک‌فروش سی سال سن دارد و فارغ‌التحصیل رشته مکانیک است و در بخش صنعت مشغول به کار است. او به وهابیان و برخی ضعف‌ها در تدبیر امور حج معترض بود. جوان دیگری از کاروان، به نام حسین عراقچی که 16 سال بیشتر نداشت و سال اول دبیرستان بود، پس از انجام دو عمره، این سفر سوم او به سرزمین وحی بود و از این‌که توفیق سفر پیدا کرده، بسیار خوشحال بود. او هم مانند دیگر حجاج حلق کرد و به خیل سرتراشیده‌ها پیوست.
یکی دیگر از جوانان کاروان به نام مجید انصاری، مؤذن کاروان در عرفات و منا بود و دعای عرفه را به زیبایی می‌خواند.
او دانشجوی سال سوم داروسازی بود و بیست و یک سال داشت. از وی پرسیدم وقتی که حلق کردی چه احساسی داشتی؟
گفت: «تجربه جدید را حس کردم و نقطه اوج حج را در نیمه شب عرفات می‌دانم.
بزرگ‌ترین تحوّل در من، در این زمان ایجاد شد؛ چراکه گفته می‌شود در آن‌جا هم‌نفس با امام زمان (عج) هستیم.
علاوه بر این جوانان، حضور برخی چهره‌ها در کاروان نمود بیشتری داشت؛ مانند دکتر سید هاشم سید مهدی، پزشک جراح 60 ساله. این سفر، پنجمین سفر حج او است. خانواده وی؛ از جمله خودش، پدر، برادر، پسر و دامادش، همگی از مدرّسان و مربّیان قرآن‌اند. او بخش اعظم خطبه‌های نهج‌البلاغه و همچنین اشعار حافظ، سعدی، مولوی و فردوسی را از حفظ دارد و با قرآن محشور است.
در هر سال، 12 مرتبه قرآن را ختم می‌کند و تلاوت یک جزء قرآن در هر روز از برنامه‌های اوست. او ذکر خدا را آرامش‌بخش می‌داند. پزشکی است خوش‌اخلاق و مبادی آداب.
دکتر سیدجواد میر، مشاور وزیر و مدیر کل بین‌الملل و سازمان‌های تخصّصی وزارت جهاد کشاورزی، که از بستگان می‌باشد، نیز از زائران کاروان است. او دارای تحصیلات دکترای اقتصاد است و تجربه زیادی در آشنایی با جهان دارد.
به‌دلیل تحصیلات خارج از کشور و نیز مسؤولیت‌هایی که داشته، به بیش از 100
ص: 186
کشور جهان سفر کرده است و گنجینه‌ای از آموختنی‌های جهان را در سینه دارد. او لحظه ورود به عرفات و خروج از منا را اوج سازندگی معنوی می‌داند و می‌گوید: در سفر حج احساس می‌کنیم که حائلی میان بنده و خدا نیست و این بالاترین رضایتمندی است که در این سفر به انسان دست می‌دهد.
حاج‌محمد (برادربزرگترم) و همسرش، حاج محمود حسینی (دایی همسرم) با همسرش و دکتر سید جواد میر که ذکر اوصافش رفت، با همسرش در این سفر همراهم بودند.
دکتر یاوریانفر چشم‌پزشک، با مادرش به حج آمده است. رفتار بسیار محترمانه و مؤدبانه او با مادرش، می‌تواند الگویی برای جوانان امروز جامعه ما باشد.
وقتی با او صحبت می‌کردم می‌گفت: از زمان فوت پدرش تلاش کرده است که مادرش احساس تنهایی نکند.
مهندس سید مصطفی خردمند، قائم‌مقام مدیر عامل شرکت قطار مسافربری رجاء، از همسفران باصفا است. هرگاه او را می‌دیدم، یاد فضای جبهه و جهاد می‌افتادم، به‌خصوص که او همواره چفیه‌ای بر گردن می‌انداخت.
سه‌شنبه 14/ 11/ 82
بعد از رمی جمرات، قربانی و حلق، در دومین روز بیتوته در منا، ساعت اندکی از بامداد گذشته، به همراه مدیر کاروان و حدود 40 نفر از اعضای کاروان، مسیر منا تا عزیزیه را پیاده و از آنجا تا مسجدالحرام را با اتوبوس طی کردیم تا آخرین اعمال حج را انجام دهیم؛ طواف، نماز طواف، سعی صفا و مروه، طواف نساء و نماز طواف نساء، آخرین مراحل و برنامه‌های حج تمتّع است. حوالی ساعت 2 بامداد به مسجدالحرام رسیدیم و تنها دغدغه‌ام رسیدن به‌موقع بود که بتوانیم پس از انجام اعمال طواف و نماز طواف به منا برگردیم و رمی جمرات سه‌گانه را انجام دهیم. ساعت 30/ 2 بود که اعمال را آغاز کردم. در کمال ناباوری، اعمالم تا ساعت 4 بامداد طول کشید. وقتی مؤذن مسجدالحرام اذان نماز شب را گفت، اعمال من تمام شده بود. هر شوط از سعی صفا و مروه را در 5 یا 6 دقیقه طی می‌کردم. دلیل اصلی رسیدگی سریع به این اعمال، شاید خلوت بودن مسجدالحرام بود.
فریاد صلوات شیعیان لبنانی در طواف و سعی، فضای عرفانی و روحانی ویژه‌ای را به مسجدالحرام بخشید.
ص: 187
هنگام برگشت به منا، مدیر کاروان یک دستگاه اجاره کرد و برای هر نفر 15 ریال کرایه داد. نزدیک جمرات پیاده شدیم و پس از طی مسافت کوتاهی (صد پلکان) به جمرات سه‌گانه رسیدیم. آخرین اعمال نماز ظهر و عصر را در سرزمین منا خواندیم و من چند رکعت نماز به نیابت از همسر و فرزندان و پدر و مادرم خواندم. شاید این نمازها بهترین نوع به‌یاد بودن خانواده و بالاترین هدیه معنوی برای آن‌ها باشد. از منا به سوی مکه و هتل ابن قیم شمالی را پیاده طی کردیم که حدود 20 دقیقه طول کشید.
شب موفق به ختم قرآن شدم، سجده شکر به‌خاطر این توفیق به‌جا آوردم. دقایقی از بامداد گذشته بود که راهی مسجدالحرام شدم. به‌علت شلوغی بیش از حد، 45 دقیقه طول کشید تا به حرم رسیدیم. در کنار رکن یمانی دعای مشلول را خواندم. گروهی به تنعیم
(1) رفته و محرم شده‌اند تا حج مستحبی به‌جا آورند. جمعی نیز به طواف وداع مشغول‌اند؛ چراکه فردا باید به ایران برگردند یا به مدینه بروند.
جمعه 17/ 11/ 82
پس از نماز صبح، به همراه اخوی و چند تن از دوستان دو وسیله کرایه کردیم و عازم جبل‌النور (2) برای رفتن به غار حِرا شدیم. مسافت از پای کوه تا غار 50 دقیقه طول کشید. از پایین کوه تا بالای آن دستفروشان و گداها بساط پهن کرده‌اند.
عکاس‌ها هم با عکس فوری کاسبی خوبی به‌هم زده‌اند. با 10 ریال سعودی یک قطعه عکس رنگی فوری می‌گرفتند. فضای غار بسیار محدود است و تنها یک نفر می‌تواند درون آن به نماز بایستد و صف طولانی منتظران مانع از رفتن به داخل غار می‌شود.
در فراز و فرود کوه، در این فکر بودم که حضرت خدیجه علیها السلام این مسیر طولانی را چگونه 40 شبانه‌روز طی می‌کرده و برای پیامبر صلی الله علیه و آله آب و غذا می‌برده است.
شنبه 18/ 11/ 82
پس از نماز صبح، برای عمره مفرده عازم مسجد تنعیم شدیم. حدود 50 نفر از اعضای کاروان آمده بودند. از این‌که خداوند توفیق داد بار دیگر محرم شوم و اعمال حج به‌جا آورم خدای بزرگ را شکر کردم. در مسجد تنعیم محرم شدم و اعمال از حدود ساعت 30/ 8 آغاز شد. صفوف طواف‌کنندگان و سعی‌کنندگان به‌کندی حرکت می‌کرد. هنگامی که نماز طواف نساء را خواندم، ساعت 15/ 11 را نشان می‌داد.


1- مسجد تنعیم در ابتدای محدوده حرم واقع شده که با توجه به توسعه شهر مکه، در حال حاضر جزو شهرمکه محسوب می‌شود. هنگامی که از مدینه یا جده وارد مکه می‌شویم، در سمت چپ خیابان و در ورودی شهر مکه، ساختمان مسجد به‌چشم می‌خورد. این مسجد یکی از میقات‌ها است و کسانی که در مکه باشند، جهت احرام عمره مفرده به این مسجد می‌آیند و در آن محرم می‌شوند. فاصله مسجد تنعیم تا مسجدالحرام شش کیلومتر است.
2- جبل‌النور در شرق شهر مکه واقع است و غار حِرا در بالای آن قرار گرفته و ارتفاع آن، به‌اندازه قامت یک‌انسان است. پیامبر صلی الله علیه و آله تمام ماه رمضان هر سال را در این غار به عبادت می‌پرداخت و در غیر ماه رمضان گاهی برای عبادت به آن‌جا می‌رفت و تنها یاور آن حضرت؛ یعنی همسرش خدیجه، بارها برای آن‌حضرت آب و غذا می‌برده است. تا این‌که جبرئیل امین در بیست و هفتم ماه رجب بر پیامبر صلی الله علیه و آله که در داخل غار مشغول عبادت بود نازل شد و اولین آیات قرآن را بر آن حضرت تلاوت کرد.

ص: 188
این عمره مفرده را به نیت پدر و مادر و همسر و فرزندانم و همه شیعیان انجام دادم.
امشب ساعت 7 باید چمدان‌ها را تحویل دهیم تا کاروان آن‌ها را به هواپیمایی جمهوری اسلامی تحویل دهد.
یکشنبه 19/ 11/ 82
ساعت 45 دقیقه بامداد است. زیارت اسماعیل و هاجر را خواندم و همچنین نماز زیارت را. حضرت حجةالاسلام جناب آقای قرائتی ده قدم جلوتر از من نشسته است و جمعی از روحانیون گرد او را گرفته‌اند. آقای قرائتی از جمله روحانیون پرنفوذ ایران است. شاید این رمز موفقیتش در گرو اخلاص، سادگی و بذله‌گویی و مردمی بودن وکم بودن فاصله گفتار و عملش باشد.
مسجدالحرام در حال خلوت شدن است؛ به‌طوری که می‌توان به‌راحتی وارد حِجر اسماعیل شد و یا طواف انجام داد.
پس از نماز صبح و صرف صبحانه عازم قبرستان ابوطالب شدیم. سپس به حرم رفتیم و آخرین خداحافظی با کعبه را انجام دادیم.
پس از نماز ظهر و صرف ناهار، ساعت 30/ 15 مکه را به سمت جده ترک کردیم.
امشب فرصتی پیش آمد تا با دو تن از حجاج صحبت کنم. ابتدا با دکتر سید هاشم سیدمهدی، پزشک جراح، 60 ساله که وصفش گذشت. او می‌گوید طبق یک سنت خانوادگی، مرتب جلسات قرآنی در خانه‌شان برگزار می‌شود و خود او بنیان‌گذار هیأت پیروان قرآن است. دکتر سید مهدی که به همراه همسر و چهار فرزند خود به حج آمده است، در پاسخ به این پرسش که اوج حج را در چه می‌داند؟ گفت: اوج حج را در وحدت می‌دانم.
دکتر سید جواد میر، دیگر هم‌صحبتی‌ام در جده بود. دکتر میر مجموعه سفر حج را با توجه به کاستی‌هایی که در مدیریت و مسائل اجرایی آن وجود دارد، بسیار سازنده می‌داند و می‌گوید: وقتی اعمال تمام شد، در روحم احساس سبکی کردم.
ساعت حدود 18 بود که به جده رسیدیم، در میان راه، مؤسسه‌ای خیریه، به حجاج آب زمزم، پوستر مکه و مدینه، یک عدد نوار قرآن و یک بسته خوراکی هدیه داد.
این تبلیغات در بدو ورود هم به‌صورت دیگری خودنمایی می‌کرد و حاکی از سرمایه‌گذاری هنگفت در امر اطلاع‌رسانی و تبلیغات است.
ص: 189
آخرین نماز جماعت در این سفر معنوی را به امامت حجت‌الاسلام علوی حسینی، روحانی کاروان اقامه کردیم. یکی از خدمه‌های کاروان گذرنامه و بلیت‌ها را تحویل داد و گفت تا ساعت 10 شب در زیر چادری که مستقر هستیم خواهیم بود و پس از آن به سالن انتظار، برای انجام تشریفات پرواز خواهیم رفت.
ساعت 30/ 23 برای تشریفات پرواز به‌سمت سالن فرودگاه رفتیم. مأموران هواپیمایی ایران‌ایر چمدان‌ها و بارهای فراوان حاجیان را که چندین تن بود، از حجاج گرفتند و به بار هواپیما منتقل کردند. هنگام خروج یک جلد کلام‌اللَّه مجید هدیه پادشاه عربستان به همه حجاج داده شد.
از خدای بزرگ توفیق زیارت خانه کعبه و مسجدالنبی صلی الله علیه و آله و بقیع شریف و اجرای فریضه بزرگ حج را برای مشتاقان کوی دوست خواهانم.
پی‌نوشت‌ها
ص: 193

از نگاهی دیگر

ص: 194

حجّاج ترکستان‌

اسرا دوغان
بخش نخست این نوشته را، در شماره گذشته (54) آوردیم و اکنون بخش دوم آن را، در شماره حاضر به شما خوانندگان گرامی تقدیم می‌کنیم:
حج در دوران روسیه تزاری
در نیمه نخست قرن نوزدهم، ترکستانی‌ها از یک سو به خاطر عقب‌ماندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و از سوی دیگر به دنبال سیاست گسترش سیطره روس بر دیگر بلاد، زیر سلطه روس‌ها درآمدند. در این زمان مسلمانان ترکستان برای انجام عبادات دینی، با مشکلات جدیدی روبه‌رو شدند؛ به ویژه در عباداتی مانند حج، که لازم بود دولت از ایشان محافظت کند. اسلام در این سرزمین‌ها اهمیت بسیار داشت و روس‌ها می‌دانستند که مانع شدن و جلوگیری از عبادت، برای آنان دردسر ساز خواهد شد.
بنابراین، به جای «منع»، سیاست «محدود کردن» را به کار بستند.
امین الدوله که در سال 1316 به حج رفته، می‌نویسد:
«... چنانکه دو سال است احدی از تبعه روس نتوانسته‌اند برای حج تذکره بگیرند و آنچه رفتند، تذکره آن‌ها عنوان تجارت و سفر استانبول و مصر بود.»
وی در جای دیگر می نویسد: «محمد شامل پاشا پسر شیخ شامل داغستانی است که سال‌ها با دولت روس جنگیده به دربار عثمانی پناهنده شده و در آنجا مدفون گشت.

ص: 195
محمد پاشا که پسر اوست، ماهی 150 لیره مجاناً شهریه می‌گیرد و در مدینه اقامت دارد.»
(1) روس‌ها می‌دانستند که حج عبادت صرف نیست. به‌عکس، نقشه سیاسی حج را همیشه زیر نظر می‌گرفتند و ارتباط حجاج ترکستان در راه حج و خبر گرفتن از اوضاع همدیگر برای روسیه بسیار خطرناک بود؛ زیرا این امر نشانه اتحاد مسلمانان ماوراءالنهر محسوب می‌شد. آن‌ها به دنبال این بودند که به شکل مناسبی جلوی اینگونه عبادات را بگیرند.
یکی از کارشکنی‌های آنان، خودداری از دادن گذرنامه به حجاج ترکستان بود. در سال 1880 بر اساس یک قانون، اعطای گذرنامه به مسلمانان به حالت تعلیق در آمد، ولی حجاج در برابر این موانع تسلیم نشده و با رفتن به بندر ادسه، با هزینه بسیار زیادی گذرنامه تهیه می‌کردند و به راه خود، به سمت حجاز ادامه می‌دادند.
روسیه نیز قادر نبود جلوی این‌کار را بگیرد تا این‌که در سال 1904 این ممنوعیت لغو شد، حتی در ادسه برای فروختن گذرنامه به مسلمانان، دفاتر زیادی باز شده بود و بعضی از مسلمانان نیز در این میان، دچار نیرنگ‌بازی‌های دفترداران می‌شدند. (2) حکومت برای مقابله با فریضه حج، تشکّل‌های مسیونری به راه انداخت و به علما در مورد نوشتن کتاب و رساله برای منع مردم از سفر به حجاز فرمان داد. یکی از این کتاب‌ها در سال 1870 با نام «سفر به حج و مکه و تأثیر سیاست و دین» چاپ شد. در این رساله به نقش سیاسی- فرهنگی مناسک حج توجه شده و در عین حال، تا حدّ ممکن مسلمانان از رفتن به حج منع شده بودند.
در اواخر قرن 19، تفکّر اسلامی گسترش یافت و بالطبع روس‌ها از این امر بسیار نگران بودند. این ترس و وحشت تنها در روس‌ها نبود، بلکه کشورهای غربی؛ مانند انگلستان که مستعمرات زیادی در میان ممالک اسلامی داشتند، نیز گرفتار چنین وحشتی بودند. برای جلوگیری از سفر مسلمانان به حج، داشتن تنها یک دروغ و شایعه نیز کافی بود؛ مثلًا کافی بود بگویند بیماری وبا در میان حاجیان شایع شده است!
بعد از 1890 سازمان‌های قرنطینه بیماری‌های مسری تشکیل شد. در این سیاست، به ظاهر هیچ منعی برای رفتن به حج وجود نداشت، لیکن با گنجاندن مسأله بیماری به عنوان شرط شرعی، برای


1- سفرنامه مکه، امین الدوله، انتشارات توس، 1376، صص 64 و 233
2- حجاج مسلمین و امور صحیّه، عبداللَّه، ابراهیم، ص 142، چاپ 1328

ص: 196
پیش‌گیری از این سفر کفایت می‌کرد.
عبدالرشید ابراهیم، یکی از مسلمانان روسیه، که اصالتاً ازبک بود، تجربه خود را در کتاب «سفرنامه حج» اینگونه آورده است:
«هر اندازه که قرنطینه در ظاهر یک تدبیر صحیح است، در اصل یک معلنت سیاسی است. ولی متأسفانه رجال حکومت عثمانی و پزشکان، از این جهت در کل معنا غافل و بیگانه هستند.»
شگفت آن بود که معمولًا در اوایل ماه رجب، زمانی که حجاج می‌خواستند گذرنامه بگیرند، اعلام می‌شد که در یکی از ایالات روسیه وبا مشاهده شده است! چون راه عبور حجاج، در ماه رجب و شعبان از خاک روسیه بود، این امر هر سال اتفاق می‌افتاد و خبر دیده شدن آثار بیماری وبا مرتب اعلام می‌شد. همچنین باید در نظر داشته باشیم که به خاطر ساخت راه‌آهن به وسیله دولت عثمانی، راه حج بسیار کوتاه شده بود. به همین دلیل اجازه نمی‌دادند کسی در ماه رجب برای اخذ گذرنامه مراجعه کند.
مسلمانان بعد از مدتی، به فکر چاره افتادند. آن‌ها نه گذرنامه حج که گذرنامه یک کشور دیگری را از دولت روسیه می‌گرفتند! ولی متأسفانه حجاج ما وقتی از مکه خارج می‌شدند، می‌بایست قرنطینه را تحمل می‌کردند. از آنجا به بیروت رسیده و دوباره قرنطینه می‌شدند و به ازمیر می‌آمدند و بار دیگر همان بدبختی را داشتند و اگر می‌خواستند به روسیه بروند، دوباره در کفّه قرنطینه می‌شدند، ولی در هیچ یک از آن‌ها، نه قانونی وجود داشت و نه بهداشتی.
حتی بعضی وقت‌ها چنان برخوردهای بدی می‌شد که با هیچ عقلی سازگار نبود.
اگر یک کشتی از مسلمانان از استانبول به روسیه می‌رفت، حتماً قرنطینه می‌شد، ولی کشتی روسی که قصد برگشت از قدس را داشت، مشمول قرنطینه نمی‌شد و اگر در این کشتی فقط و فقط یک مسلمان وجود داشت آن فرد بایستی تحت قرنطینه در می‌آمد. در واقع، آن زمان قرنطینه منحصر به ایام بازگشت حجاج بود.
به نظر می‌رسد این امر از یک سو به‌جا بود و از سوی سیاسی و نوعی ستم؛ زیرا قرنطینه‌ای که در کشورهای مسلمان (مانند مصر و یا قدس) اجرا شد، تا این حد سخت‌گیرانه نبود.
در اسناد عثمانی، نمونه‌های زیادی از این دست وجود دارد که تنها دو مورد از
ص: 197
آن‌ها را در اینجا می‌آوریم:
* عثمانی‌ها در خصوص بیماری وبا و انجام قرنطینه، بسیار سختگیرانه عمل نموده، به شکایتی از طرف حجاج توجه نمی‌کردند. حجاج و مسافرانی که از سمرقند وارد قلمرو عثمانی می‌شدند و نشانه‌های وبا در آن‌ها پدیدار می‌گشت، تحت کنترل و معاینات بهداشتی قرار می‌گرفتند.
92 /Z /0131( N .PRK .AZJ 52 /85
قرنطینه (تحفّظ خانه) حجاج و دیگر مسافرانی که از ادسه و کؤستنجه به درِ سعادت آمده‌اند.
)42 /6 /5231( Y .MTV .303 /071
گزارش عزیمت حجاج خراسان به مکه، از مسیر کرمانشاه، به خاطر اغتشاش راه روسیه و لزوم جلوگیری مفرط آن‌ها به قبض عبور و لزوم صدور تذکره برای آن‌ها از اداره تذکره محل اقامت. (65- 165/ 1/ 25 1324 سال- مرکز اسناد وزارت خارجه ایران، فرستنده: اداره تذکره خراسان و سیستان).
رونوشت نامه در خصوص دستور استرداد جریمه دریافتی از حجاج تیموری با توجه به سرقت تذکره‌های آن‌ها و نامه در مورد صدور دستور استرداد وجوه جریمه دریافتی از حجاج تیموری به آن‌ها.
سال 1324. 4- 4، 3- 3/ 5/ 25/ (مرکز اسناد وزارت خارجه ایران).
نامه‌ای در باره رییس گمرگ سیستان از استرداد وجه دریافتی از حجاج تیموری سرقت تذکره آنها و لزوم رسیدگی به قضیه.
116- 115/ 1/ 6/ 25/ 1324 (مرکز اسناد وزارت خارجه ایران).
ممانعت از حرکت حجاج روس به سمت حجاز که در قرنطینه خانه کالازومن شورش به پا کرده بودند.
)9231 h( /Dosya 05 /1 DH .ID
علی رغم این‌که حکومت روسیه قادر به حلّ این مسأله نبود، در سال 1896 کمیته‌ای زیر نظر والی عمومی ترکستان تأسیس کرد. این کمیته در جلسه اول خود اظهار داشت که اساساً ممانعت از رفتن به حج قابل قبول نیست. به همین دلیل باید بدین امر اجازه داده شود. ولی این مسامحه، امری ناخواسته بود. بر اساس رأی این مجمع، سفرهای حج می‌بایستی در چهارچوب برنامه‌ای خاص انجام می‌شد.
اگر کسی می‌خواست از راه دریا برود، با قطار از ترکستان به بندر کریمه (ادسا) و از آنجا هم می‌بایست با کشتی‌های روسی به‌حجاز می‌رفت.
این برنامه بعد از مباحثه‌های طولانی
ص: 198
در تاریخ 1903 از طرف روسیه تزاری تأیید و به مرحله اجرا در آمد.
)hukumeti ,Mayis 1993 s .31 Car yol ,Turkistan Hacilari ve( [ D .Brazuer ,Mekke ge
در این میان و در سال 1904، قانون ممنوعیت سفر حج لغو شد. در آن دوران، تاجری ثروتمند از تاشکندی، به نام سید غنی عظیم بایف، پیشنهادی را درباره حج‌گزاری به والی عمومی ترکستان ارائه کرد، لیکن نگاه والی به این پیشنهاد مثبت نبود. او هم بعد از این به پایتخت روسیه رفت و از سن‌پطرزبورگ موافقت گرفت.
در این پیشنهاد برای حجاج بایستی قطارهای خصوصی تهیه می‌شد. جایی‌که حجاج در آنجا جمع می‌شدند، یا همان بندر ادسا، حاجی‌خانه‌ها و مراکز بهداشتی تأسیس می‌شد و مترجم‌ها در طول راه برای کمک به حجاج مستقر می‌شدند. امور حج نیز باید بر عهده شرکت‌های خصوصی گذاشته می‌شد.
روس‌ها در سفارت‌ها و کنسول‌گری‌های حجاز از مسلمانان ترکستان اقدام به جذب کارمند می‌کردند. از میان این افراد، شاعر و متفکر سمرقندی، صدقی منجزی (1869- 1927) در تاریخ 1900 در سفارت جده به کار مترجمی مشغول شده بود. یکی ازاین شرکت‌های مسافرتی، شرکت عظیم بایف بود که با مدیریت جدید، اولین سند حج خود را در سال 1908 با گروهی ده هزار نفری محقّق ساخت. (همان کتاب، ص 32).
این تنظیمات جدید نتوانست درگیری‌های حجاج ترکستان را از میان بردارد. انتقاد بسیار تندی که علیه عظیم بایف از طرف یکی از حجاج ترکستان به نام مصطفی یانقلیجو، که به اداره اتحاد مسلمین فرستاده شده بود، چنین می‌گوید:
«افندی محترم! شما را به خدا قسم می‌دهم این نامه را که با اشک خونم نوشته‌ام، در مجله‌تان مطرح کنید. دو سال قبل کسی که با نام سید غنی عظیم اف، بین حجاج سمساری می‌کرد، امسال کارش بسیار گسترده‌تر شد. حجاجی که وارد ادسه شده و وارد منازل می‌شوند از طرف مأمورین دولتی دستگیر می‌شوند، گویا به زندان برده می‌شوند. از دو طرفشان کشیده و به حاجی‌خانه عظیم بایف می‌برند. بعد از این‌که یکبار به حاجی‌خانه وارد شدند، دیگر ممنوع‌الخروج می‌شوند. اگر کسی به طور اشتباه نیز از این حاجی‌خانه بیرون
ص: 199
می‌آمد، نگهبانی فریاد می‌زد که داخل شو ای سگ! این رفتار را مجله‌های ادسا به بهداشت حجاج نسبت می‌دادند. ولی حجاج روسی که از قدس می‌آمدند) Palamonikha (و با ما در یک‌جا زندگی کرده و با همان واگن آمده بودند، در داخل شهر آزادانه تردد می‌کردند.
حجاج در رفتن از ادسا مجبور هستند بلیت‌شان را رفت و برگشت بخرند و بایستی با کشتی روس عزیمت کنند. اگر تنها بلیت رفت می‌خواستند شرکت‌ها از فروش بلیت خودداری می‌کردند. قیمت بلیت آنقدر زیاد است که در عقل انسان نمی‌گنجد. این امر هر ساله بدین‌گونه است. حاجی مانند فردی تبعیدی تحت‌الأمرِ خادمان کشتی به حج می‌رود و بر می‌گردد. کشتی حجاج را مانند یک قایق فاضلاب نگاه می‌کنند. تا چه وقت حالمان بدینگونه خواهد بود؟! چه وقت چشم اعضای مسلمان محترم مجلس مبعوثان استانبول دوما به وضعیت ما می‌خورد و از این رذالت خلاص می‌شویم!؟
موکّل‌های مرخص دوما و اعضای مجلس مبعوثان! شما میزبان هستید و ما میهمان. گمان می‌شود که توجه داشتن به حال ما و راضی شدن به این حال، که در سرزمین خودتان اتفاق می‌افتاد، با میهمان‌نوازی عثمانی که به این خصوصیت از اول افتخار می‌کردند، هیچ وقت قابل قبول نباشد.
ای نایبان! نگاه کنید به احوال مسلمانان، مرحمت بکنید! به این وحشت که در داخل مدنیت اجرا می‌شود، اجازه ندهید.
مثل ملت‌های دیگر، ما هم حج شریفمان را با کمال حرمت و استراحت انجام دهیم. چاره این مسأئله بر عهده شما واجب است مگر نه مسؤولیت شما در پیش خدا خیلی زیاد است؟!»
سفرهای قبلی که با کاروان انجام می‌شد، جاهای مشخص و معین طبق سن میهمانپذیرها و سیستم‌های حفاظتی داشت.
در مسیر قطار حجاج هم هزاران نفر برای سوارشدن به قطار در ایستگاه کوچک و غیر مجهّز تجمع می‌کردند. در اینجا خطرهایی جان حجاج را تهدید می‌کرد.
بیشتر حجاج نمی‌توانستند از نظر بهداشتی به اندازه کافی از خود مراقبت نموده، مریض شده و در استانبول برای بازگشت به کشور خودشان گدایی می‌کردند. اما برخی از اسناد در این ارتباط:
آنان به سفارت روسیه سر می‌زدند.
در صورت برگشت، دست خالی از آنجا پیش امرای عثمانی رفته و از آنان
ص: 200
کمک می‌خواستند.
اعطای هزینه کافی برای بازگشت حجاج بخارا و اهالی چین، که در سعادت پریشان شده بودند.
)21 /R /6331( MV /361 /63
- حمل و نقل رایگان حجاج بخارایی) 92/ M/ 2331 (DH. ID. 25/ 11
- پرداخت هزینه سفر بازگشت 600 حاجی افغانی که بعد از برگشتن از جده، در استانبول متوقف شده بودند، از ترتیبات مصارف غیر مسلحیفه.
)10 /RA /8231( MV .731 /711
- مساعدت به بازگشت حجاج افغان که از بخارا به قصد حجاز وارد استانبول شده و به خاطر کمبود مالی، قادر به ادامه سفر نبودند.
01 /05 )32 /RA /2331( DH .MP .HPS .M
به نظر می‌رسد که حجاج ترکستان، در مسیر حج، مشکلات گوناگونی داشته‌اند.
بهبودی در سفرنامه حج خود چنین می‌نویسد:
«حاجی به خاطر این‌که در کیسه پولش، هزاران سکه پول نداشت، نمی‌توانست به اندازه‌ای که دلش می‌خواست غذا بخورد. در قرنطینه خودش را مسکین نشان می‌دهد و بدون پول از قرنطینه عبور می‌کند و ذلّت را به‌جان می‌خرد، حاجی مکتب و مدرسه دیده پیدا نمی‌شود.
بعضی از حجاج ما بدون داشتن پول راهی سفر می‌شدند، بسیار تأسف‌آور است که «ما مسکینیم» می‌گفتند و با حمال و مأمورین بندر دعوا می‌کردند. بعضی گوشت‌های یک ماه قبل را می‌خوردند و مریض می‌شدند. در آن هوای گرم، گوشت اسب و غاز می‌خوردند.
یکی از شکایات حجاج ترکستان به دولت عثمانی را در ذیل می‌آوریم:
مشکل تراشی دلال‌های تبعه روس در بین مسلمانانی که قصد عزیمت به حج را داشتند، با سوء استفاده از عدم آشنایی حجاج به زبان روسی. در عوض دولت عثمانی نیز با مهر رسمی اقدام به تعیین کدخدایی از اهالی مسلمان چین و ترکستان می‌نمود تا این مسأله را برطرف نماید.) 92/ 2/ 0131 (Y. PRK. AZT 52/ 85
سفر حجاج زن به حجاز بسیار دشوارتر است. بهبودی در این مورد می‌نویسد:
بعضی از برادران ترکستان با عیالشان به سفر می‌روند. در کشتی احوال حجاج
ص: 201
خانم بسیار اسف‌بار است. با این حال کشانیدن آن‌ها به حج و زیر پا گذاشتن ایشان و پنهان کردنشان دربدترین جای کشتی و پوشاندن آنان در لباس‌های ناراحت، واقعاً گناه است. آن‌ها به سبب شدت سفر و اذیت در مسیر، مریض می‌شوند. اگر می‌شد مادرهای بیچاره‌مان را نبریم، بهتربود. امپراتوری روسیه برای جلوگیری از یک شورش و نارضایتی اجتماعی بود که رفتن به حج را به صورت علنی منع نمی‌کرد. مسلمانان نیز در راه چاره‌جویی برای مبارزه با دسیسه روس‌ها، به ناچار حج پنهانی را در پیش گرفتند. آنان گاهی به بهانه بیماری، گاهی برای تجارت و گاهی نیز به صورت غیرقانونی از کشور خارج و به حج می‌رفتند؛ زیرا کنسولگری روسیه در جده مراجعه افراد زیادی را ثبت کرده که فاقد گذرنامه بوده و به صورت غیر قانونی وارد حجاز شده بودند.
(Brauzer ,S .30)
بیشتر این حجاج احتمالًا به صورت قاچاق از راه ایران، افغانستان و هند به جده سرازیر می‌شدند.
روس‌ها همیشه سعی می‌کردند تا اخبار شورشی‌ها و حوادث داخلی و خارجی مسلمانان ترکستان به گوش دیگران نرسد. به‌طور مثال، در سال 1903 که شورش دوکچودر فرغانه به وقوع پیوست، روس‌ها رفتن به حج را برای مسلمانان ترکستان ممنوع اعلام کردند.
Kaybolan vatan Turkistan Faciasi( )Muhammed MusaTurkistani ,
(1983 ,S .345 )
ما از تعداد مسلمانانی که هر سال از روسیه تزاری موفق به انجام سفر حج می‌شدند، اطلاع دقیقی نداریم. برای تثبیت ارقامی که نزدیک به حقیقت باشد، بایستی اسناد مربوط به حج در کنسولگری روسیه در جده و مدارک موجود در سازمان‌های روسی مورد بررسی قرار گیرد.
با این حال، اسناد و نوشته‌های ثبت شده در کنسولگری روس در سال 1894 اطلاعاتی را در اختیار ما می‌گذارد که نشان می‌دهد، حدود 75% از 3500 نفر حاجی اعزامی، از حجاج فرغانه بوده‌اند.
Marefetge ,Taskent ,1984( )Isa Cabbarov ,Zulmetten
تعداد حجاج، باتوجه به قحطی ویا وفور نعمت در کشورهای اسلامی، هر سال کم وزیاد می‌شد. به‌طور مثال، در سال 1909 به دنبال افت میزان تولید پنبه، که از اصلی‌ترین منابع درآمد مردم فرغانه به شمار
ص: 202
می‌آمد، تعداد حجاج به 1500 نفر کاهش و در عوض در سال 1910 به خاطر خوب بودن محصول پنبه، این رقم به 5000 نفر افزایش یافته بود. Brauzer S. 31 (
علی‌رغم این‌که ترک‌های ترکستان در دوره روسیه تزاری شرایط بسیار سختی را می‌گذراندند، با این وجود علاقه و عشق خود به سرزمین مقدس را در هر جایی بروز می‌دادند. آنان برای آسان کردن سفرهای حج از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کردند. در این چهارچوب، از آنجا که راه آهن اسانبول حجاز دولت عثمانی مسیر حج را کوتاهتر و آسانتر کرده و برای اهالی ترکستان نیز بسیار پر فایده به شمار می‌آمد، آنان نیز تا جایی که توان داشتند کمک‌های مالی خود را برای انجام این پروژه ارسال می‌کردند. از آن جمله در سال 1316 هجری، از طرف کوشبک‌های بخارا و آستاناکول برای راه‌آهن حجاز مقدار 846. 37 قروش به کمیسیون اعانه راه‌آهن عثمانی فرستاده شد. ب)
81 -3 /evrak n .084 /032( )BA .Yildiz esas evrak ,Kisim
به همین شکل، یابال باطور از امیران مانایمای گرگیر در سال 1904 در اثنای سفر به‌حجاز از راه استانبول، مقدار دو هزار صم) Som (کمک مالی کرده بود. در مقابل، از طرف عبدالحمید پادشاه عثمانی نیز برات و نشان طلا به وی اعطا شد.
Sabdan )Kemal Sabdan Ululu ,
baatir ,Haz .N .Kapov Biskek ,1992( Sabdan Koskaca Tarih ,
حج در دوران کمونیست‌ها
ترکستان به دوره جدیدی پا گذاشت که در آن، انقلاب بلشویک بر ضدّ اسلام به وقوع می‌پیوست. بلشویک‌ها در سال‌های
ص: 203
ابتدایی حکومت خود تدابیر سختی را در برابر اسلام اندیشیده بودند. از مهمترین دلایل این امر، شورش آزادیخواهان باسمالچیان مسلمانان در ترکستان بود. رژیم در جهت عدم موفقیت در برابر این‌گونه حرکات، سیاست مجادله با مسلمانان را مدتی کنار گذاشت.
اسنادی در خصوص رفتن مسلمانان به حج در این دوره در دست نداریم.
در میان سال‌های 1918- 1920 بین ارتش سرخ روسیه و باسمالچیان جنگ شدیدی رخ داد که در نتیجه آن، مردم فرغانه روزهای سختی را پشت سر گذاشتند.
در این زمان مسلمانان فرغانه به حج، به عنوان راهی برای نجات می‌نگریستند.
کایقوسوز آتابای در چهارمین اجتماع کمیته مرکزی ترکستان چنین می‌گوید:
«مردم فرغانه اکنون تک تک و گروه گروه زندگی روستاییان را خراب می‌کنند، مال‌هایشان را می‌فروشند. آن‌ها که بچه ندارند زنانشان را طلاق می‌دهند و برای رفتن به حج، به سوی قطارها می‌شتابند.»
در این ایام رفتن به حج آنقدر رواج یافته بود که به حجاز به چشم سرزمین موعود موعود فرغانه نگریسته می‌شد.
Taskent 1992 ,)S .85( kaygilari ,Ozbegim ,ed .M .Mansur ,Kaygisiz Atabeyin
در این سال‌ها ترک‌های ترکستان به بهانه ادای فریضه حج و به‌جا آوردن مراسم آن، به خارج کشور رفته و دیگر برنمی‌گشتند. تعداد حجاجی که از سال 1920 به این سوی به‌عربستان رفتند و در آنجا ساکن شدند، 300- 400 هزار نفر را شامل می‌شود.
بلشویک‌ها بعد از تسلط کامل بر ترکستان، مجدداً مجادلات دینی خود بر ضدّ مسلمانان را به راه انداختند. آنان بعد از سال 1920 بر سرعت فعالیت‌های خود افزودند.(Guresgen Hudusizlar birligi)
جمعیت مبارزان بی‌خدا مقاله‌ای را در نشریه خود به نام «مجله بی‌خدایان» چاپ کردند که در آن نوشته‌هایی را بر ضدّ حج و جدال با مسلمان‌ها مشاهده می‌کنیم. در این مجله، مقاله‌ای به نام «حج و قربانی» منتشر شد که در آن آمده بود: حج از طرف محمد تنها برای تأمین مالی صحرای عربستان درست شده و به خاطر تسلّط بر دنیای اسلام است! این اعراب فقط می‌خواهند از فقرای ترکستان سود ببرند!
(Hudasizlar ,N .4 .1929 ,s .3233)
ص: 204
در میان سال‌های 1390- 35 هیچگونه برنامه‌ای برای رفتن به حج وجود نداشت و مسلمانان تنها با سعی و کوشش خود به حجاز می‌رفتند.
وقتی روس‌ها در جنگ جهانی دوم با شکست مواجه شدند، در خصوص سیاست دینی خود نیز تجدید نظر کردند. در این زمان، برای کسانی که دارای احساسات وطن پرستی بودند تا اندازه‌ای نسبت به مسائل دینی آزادی عمل داده می‌شد. در سال 1943 مؤسسه نظارت دینی مسلمانان قزاقستان و آسیای میانه تأسیس شد. مردم زیادی برای رفتن به سفر حج به این مؤسسه مراجعه می‌کردند. مؤسسه نظارت دینی نیز این درخواست‌ها را به حکومت اعلام کرده و برای سفر مسلمانان از آن اجازه می‌گرفت. در این سال، هیأتی 6 نفره متشکل از آخوند قاراقالپاکستانی از قاضی‌های مؤسسه نظارت دینی، یک اجر از نمنگان، یک امام خطیب از خجند، یک معلم و یک نفر تاجر از قزاقستان از راه ایران به بغداد، از آنجا به مصر و از مصر نیز به مکه رفتند.
Jurnali ,S ,3 .4 .Taskent( Muslumanlari Diniye Nezareti yil hac seferi ,Orta Asya ve Kazakisan )Kadi Muradhaca Salihi Otgen
ولی در سال 1947، همانند امپراتوری تزاری، به بهانه وجود خطر بیماری مالاریا، از رفتن به حج ممانعت به عمل می‌آمد که این رویه تا مرگ استالین در سال 1953 نیز ادامه پیدا کرد. در این سال حکومت شوروی به عنوان نوعی تبلیغات مثبت و برای نشان دادن خود به تمامی مسلمانان جهان، آزادی‌های دینی و امکانات خصوصی ویژه‌ای را برای حجاج ترکستان در نظر گرفت. روس‌ها ابتدا کاروانی از مأموران خودشان را تشکیل داده و آن‌ها را برای تبلیغات به استانبول فرستادند. ریاست این کاروان را امام مسجد مسکو، صالح اف که از مسلمانان تاتار بود، برعهده داشت.
دولت روسیه در این کاروان افرادی از تمامی جمهوری‌های مسلمان خود؛ همچون باشقورد، قزاق، قفقاز و آذربایجان را جای داده بود. در میان سال‌های 1945- 1980 روس‌ها هر ساله 15- 30 نفر را به حج می‌فرستادند که هریک از جمهوری‌ها، در این تعداد 2 الی 4 نفر نماینده داشتند.
در سال 1980 و در پی اجرای سیاست‌های باز گورباچف، ده‌ها هزار نفر به مؤسسات زیارتی حج مراجعه کردند. به دنبال آن، مسؤولان شوروی با مشکلات فراوانی روبه‌رو شده و برای کاستن از این
ص: 205
مشکلات، هزینه‌های سفر حج را افزایش دادند.
به عنوان مثال هرچه سفر حج که در سال 1989، 400 روبل بود، در سال 1990 به روبل رسیده بود.
toMekke ,1991( protest Aganist Cost of pligiramage Anny Sheehy ,Dagistani Muslim
حج در ترکستان پس از کمونیست‌ها
جمهوری‌های ترکستان در سال 1991 به استقلال رسیدند و قوانین و مقررات جدیدی را برای آزادی‌های دینی تصویب کرده و امکان انجام عبادات دینی را فراهم آوردند. مردم می‌توانستند با آسودگی به حج بروند. تعداد حجاج در این دوران به اوج خود رسید. در سال 1991، 400 نفر و در سال 1994، 2700 نفر تنها از جمهوری ازبکستان به سفر حج رفتند. در حال حاضر نیز حجاج ترکستان می‌توانند آزادانه به حج بروند. گمان می‌شود که از کشورهای دیگر همسایه هم‌به همین اندازه به حج رفته باشند.
آداب و رسوم حج در ترکستان
مردم ترکستان از قرن‌ها پیش اهمیت زیادی را برای انجام فریضه حج قائل بوده‌اند و برای سفرهای رفت و بازگشت حج، برنامه‌های مخصوصی داشته‌اند.
وامبری در خصوص این آداب و رسوم، چنین می‌نویسد:
«وقتی به چادر باسملا رسیدیم، ما را پیاده کردند. در اینجا مشخص شد که اهالی کاروان ما در کجا میهمان می‌شوند.
احوالاتی را که در اینجا مشاهده کردم، در عمرم فراموش نمی‌کنم. مردم قادر نبودند. این میهمان‌ها را در میان خود تقسیم کرده و به خانه خود ببرند. آن‌ها پذیرایی از کاروان حجاج را برای خود یک افتخار می‌دانستند (وامبری، ص 62).»
مسلمانان قرقیز نیز فریضه حج را انجام می‌دادند. کسانی هم که قادر به انجام سفر حج نبودند، ملّاهای دینداری را که از بخارا کاشمر، سمرقند و تاشکند آمده و به سمت حج می‌رفتند را «حج بدل» و یا نایب‌الزیاره قرار می‌دادند. مخبرالسلطنه می‌نویسد:
«در مدینه بین اهالی، تعصّب بیشتر از مکه است، خصوصاً در مردم بخارایی که همیشه جمعی مجاورند. وقتی که در مدینه بودم، (1321) وقتی می خواستم وضو بگیرم، گفتم با عصبانیت، آقا! عجله
ص: 206
کن. متوجه شدم که چند بخارایی غضب آلود منتظرند. محلّ تعجب است که به این اندازه مغایر بین برادرهای دینی انداخته اند. (سفرنامه مخبر السلطنه، انتشارات تیراژه، 1367، ص 296).»
میرزا داود هم می‌نویسد:
«حجاج بخارایی در همان کشتی که میرزا داود با هم می‌رفتند، از او مذهبش را پرسیدند. او پاسخ داده است که شافعی است. آنان باور نکرده‌اند و از او سؤال کشیده‌اند.»
وی در جای دیگری می نویسد:
«بعضی از اهل تاتار در کشتی بودند. بعد از احرام قمه‌های خود را بسته و تفنگ های دولول بردوش انداخته بودند، مثل کسی‌که می‌خواهد به جنگ برود.
(سفرنامه میرزا داود وزیر وظایف، به‌کوشش سیدعلی قاضی‌عسکر، انتشارات مشعر، 1379، صص 87، 88).»
در میان ازبک‌ها، حجاج قبل از رفتن به حج به مردم «پلوی حج» می‌دادند و جشن وسرور بر پا می‌کردند. مردم نیز برای وی هدایایی آورده و با جشن و شادی حجاج را بدرقه می‌کردند. کسانی که از سفر حج بازمی‌گشتند به مدت یک‌ماه لباس اعراب را به تن کرده وگردش می‌کردند، مردم نیز احترام زیادی برای او قائل می‌شدند. حاجی در بازگشت ازسفر حج، هدایایی را برای اقوام و آشنایان آورده و میهمانی بر پا می‌کردند. یکی از با ارزشترین این هدایا، آب چاه زمزم بوده است. خانم‌هایی هم که از سفر حج برمی‌گشتند، روسری سفید به سر می‌کردند.
مردم ماوراءالنهر، جاهایی را که در نظر شاه مقدس محسوب می‌شد، با کعبه مقایسه می‌کردند. این امر نشان می‌دهد که آنان تا چه اندازه نسبت به این مکان ارزش و احترام قائل بودند. (درویش دروغین، ص 148)
مردم ماوراءالنهر معتقدند رودخانه شیبش که بستر رود جیحون است، در زمان‌های قدیم اززیر دیوار بنایی‌که قراربود خانه کعبه درآن ساخته شود، جریان پیدامی‌کرد، ازاین‌رو آنها شهر بخارارا درمقام ومنزلت با مکه ومدینه مقایسه می‌کردند (درویش دروغین، ص 248).
وامبری می‌نویسد:
«حاجی‌ها غالباً در کوله پشتی خود دانه‌هایی متبرّک از مکه، خرمای مدینه و نشانه‌های ساخت ایران را به همراه داشتند. حجاج مسلمان قبل و بعد از
ص: 207
حج، اماکن مقدس را نیز زیارت می‌کردند. یکی از این اماکن مزار عبدالخالق در ده فرسخی شهر بخارا و دیگری مزار قوجه عبدالحق قیجوانی (متوفای سال 1201) معاصر با دریابند، زمین» مصرف بود. شهرت او در علم ریاضی تا امروز محفوظ مانده است (درویش دروغین، ص 261).»
حجاج ماوراءالنهر علاوه بر آنچه در بالا اشاره شد، برای صحت بیماران، گرد صحت و خاک شفا را از مدینه به همراه می‌آوردند. (ص 257).
شعرا و علمایی که از ماوراءالنهر و ترکستان به قصد حج حرکت می‌کردند، در هر حال از آناتولی واستانبول، مرکز خلافت نیز می‌گذشتند. برخی ازاین شعرا وعلما از آناتولی واستانبول عبور کرده و برخی دیگر به خواست پادشاه در آنجا اقامت می‌گزیدند.
این سفر به منزله پل ارتباطی میان آناتولی و استانبول با اهالی مناطق ترکستان محسوب می‌شد. از آنجا که پادشاهان عثمانی حمایت‌های بی‌دریغی را از این افراد به‌عمل می‌آوردند، در نتیجه علما ترکستان در سرزمین عثمانی و خصوصاً در شهر استانبول می‌ماندند. همچنان که مشاهده می‌کنیم نمونه‌های ادبی مشترک زیادی در ادبیات آناتولی و ترکستان وجود دارد. یکی از مهمترین این افراد ملاجامی است.
افرادی از ترکستان که در آناتولی ماندگار شدند
امیر سلطان (1368- 1429 میلادی)
نامش محمد و لقبش شمس‌الدین است. پدرش آلپ افندی معروف به امیرکولال بوده است. وی بعد از ازدواج با دختر سلطان بایزید، لقب «امیر سلطان» را به خود می‌گیرد. او از طریقت کبرویه تبعیت می‌کند. بعد از اتمام تحصیلات در بخارا به دنبال یک الهام آسمانی به حج رفته و از آنجا نیز به آناتولی آمد و در آنجا سکنی گزید.
عبدالقادر جزائری گوید: بدرالدین محمدبن احمدبن عبدالعزیز بن ماده البخاری رییس حنفیه بخارایی در سال 603 از راه بغداد به حج رفت.
(درر الفوائد، درالکتب العلمیه، 2002، ص 416).
خندان (م 1426)
وی برادر سید عمادالدین نسیمی و از اهالی بخارا است. در ایام جوانی و در اثنای حرکت به سمت حج، شهرهای زیادی
ص: 208
همچون نیشابور، اصفهان را سیاحت کرد و بعد از انجام حج نیز به آناتولی آمد و از آنجا به کربلا رفت. با لقب شاه خندان ژولیده موی مشهور شد و در سال 830 نیز وفات یافت.
عبداللَّه بن محمد کاشغری (وفات 1100)
وی در کاشغر به دنیا آمد و در 17 سالگی وارد طریقت نقشبندی شد. به سمرقند هرات، بلخ و خجند سفر کرد. در خراسان، شیراز، بغداد و شام اقامت گزید.
در شام در خدمت حاج عمر بلخی بود.
سه بار به قدس و حجاز رفت و فریضه حج را به جای آورد. بعد از 45 سال سیاحت به استانبول آمد و در منطقه ایوب سلطان اسکان یافت. در میان سال‌های 1156- 59 شیخ تکیه قلندریه شده و در سال 1174 نیز وفات یافت.
پی‌نوشت‌ها
ص: 209
محل تصاویر؟؟؟؟؟
ص: 210
محل تصاویر؟؟؟؟؟
ص: 211

اخبار حج‌

ص: 212

اخبار حج و حرمین شریفین‌

نخستین گردهمایی پژوهش‌های مدینه منوره
این گردهمایی، روز سه‌شنبه مورخ 25 مارس 2006 م مصادف به 5/ 1/ 85 در مدینه منوره آغاز و در روز دوشنبه مورخ 27 مارس 2006 م مصادف با 7/ 1/ 85 پایان یافت. در مراسم افتتاحیه این گردهمایی که از سوی مرکز پژوهش‌های حج خادم‌الحرمین وابسته به دانشگاه امّ‌القری و مرکز پژوهش‌ها و مشاورت‌های دانشگاه طیّبه مدینه منوره برگزار و به وسیله امیر مدینه آغاز گردید، علاوه بر رییس مرکز پژوهش‌های خادم‌الحرمین الشریفین، وزیر حج سعودی و رییس بانک اسلامی توسعه به ایراد سخن پرداختن. وزیر حج سعودی در سخنان خود آمادگی وزارتخانه‌اش را جهت پیاده کردن توصیه‌های گردهمایی اعلام داشت. عنوان سخنرانی رییس بانک اسلامی توسعه، «مدیریت در حج ... به چالش کشاندن زمان» بود.
نخستین دور از جلسات گردهمایی، به عنوان «مطالعات حمل و نقل و ترافیک» به ریاست دبیر کمیته عالی بهسازی مکه، مدینه و مشاعر مقدسه برگزار شد و طی آن گزارش‌ها و مطالعات زیر مطرح گردید:
- مطالعات پروژه قطار مکه- مدینه.
- مطالعات حمل و نقل عمومی در مدینه.
- مطالعات رابطه جمعیت و ترافیک در منطقه مرکزی مدینه منوره.

ص: 213
- کاربرد تکنولوژی در آسان‌سازی خدمات‌رسانی به حجاج و زائران.
- پروژه استفاده از خدمات الکترونیکی در تأیید قراردادهای مسکن حجاج.
چهارمین دور از جلسات گردهمایی، با عنوان «مطالعات زیست‌محیطی و بهداشتی» به ریاست دکتر منصور النزهه برگزار و طی آن پنج گزارش کار به شرح زیر مطرح شد:
1. گیاهان طبیعی (خودرو) در منطقه مدینه منوره.
2. آثار منفی به‌کارگیری ماده پلی‌ستبارین در ظرف آب آشامیدنی و آب گرم.
3. آلوده‌کننده‌ها از جنس معادن سنگین در فاضلاب‌های صنعتی مدینه منوره.
4. مطالعات تحلیلی درخصوص آلوده‌کننده‌های بیولوژیک و شیمیایی مثلث زندگی که ساکنان مدینه منوره و مقیمان در آن، حجاج و عمره‌گزاران در سال 1426 در تماس با آن بودند.
5. چگونگی وعده افطار روزه‌داران که توسط تشکّل‌های نیکوکاری در مکه و مدینه تقدیم می‌شود.
پنجمین دور جلسات گردهمایی، با عنوان «مطالعات اداری و انسانی بخش دوم» به ریاست دکتر یوسف حواله برگزار و 4 گزارش در آن ارائه گردید:
1. پژوهش‌های مدینه منوره- واقعیت‌ها و آرزوها.
2. خط مشی استراتژیک در تضمین زندگی امن و رفتارهای متعادل در مدینه منوره و شهرهای مقدس.
3. مؤسسه ادلاء و تلاش برای خدمت به میهمانان خانه خدا در مدینه.
4. ارزیابی سطح کیفیت خدمات ارائه شده به زائران در مدینه.
ششمین دور جلسات گردهمایی با عنوان مطالعات اطلاع‌رسانی و به ریاست دکتر محمدبن سالم العونی برگزار گردید و پنج تن از پژوهشگران گزارش‌های خود را به شرح زیر مطرح کردند:
1. نقش متغیرهای فرهنگی، اجتماعی و تکنولوژیک در کسب اطلاعات در مسیر تاریخ تا دوران انقلاب اطلاعات.
ص: 214
2. آگاه‌سازی حجاج، اهمیت و ابزارها.
3. تصاویر حجاج در مکه و مدینه، منتشره در روزنامه‌های اینترنتی طی ماه‌های ذی‌قعده و ذی‌حجه 1426
4. روش‌ها و ابزارهای تبلیغاتی تأثیرگذار بر حجاج در ابعاد عقیدتی و فکری و نقش آن‌ها در تغییر مفاهیم عقیدتی و فکری حجاج.
5. نقش تبلیغات در فعال کردن سیاحت داخلی (مطالعات اجرایی در مورد مدینه منوره).
هفتمین دور جلسات گردهمایی تحت عنوان «مطالعات عمرانی و مهندسی» به ریاست مهندس الحصینی شهردار مدینه برگزار و طی آن گزارش‌ها و موضوعات زیر مطرح شد:
1. تجربه بهسازی و توسعه منطقه مرکزی مدینه منوره.
2. خانه‌های مدینه ... معماری سازگار با محیط زیست.
3. توسعه عمرانی و تأثیر آن بر طبیعت مدینه منوره.
4. بهره‌گیری از محوطه‌های جنوبی مسجد شریف نبوی.
سپس مراسم اختتامیه برگزار شد.
بررسی طرح اعزام حجاج به پل جمرات
امیر نایف وزیر کشور و رییس شورای عالی حج، دستور داد کمیته‌ای متشکل از نمایندگان وزارت حج، نیروهای انتظامی، دفاع مدنی و شورای بازسازی و بهسازی مکه، مدینه و مشاعر مقدسه، وزارت راه و ترابری و مرکز پژوهش‌های حج و شورای عالی نظارت بر حمل و نقل حجاج، به بررسی طرح اعزام حجاج به پل جمرات، با استفاده از طرح‌های جدید احداث شده در مشاعر مقدسه بپردازد. حاتم قاضی رییس کمیته مزبور اعلام کرد که این کمیته طرح‌های اعزام در سنوات گذشته را مورد بحث و بررسی قرار خواهد داد و نکات مثبت و منفی آن را ارزیابی خواهد کرد و مکانیسم مناسبی جهت پرهیز از نکات منفی آن‌ها به مورد اجرا در خواهد آورد و از کلیه تجربیات و مطالعات انجام‌شده در این‌خصوص، استفاده خواهد کرد.
ص: 215
درخواست وزارت حج از شرکت‌های عمره سعودی
وزارت حج عربستان در روز گذشته (روز یکشنبه 8/ 4/ 2006 م) از شرکت‌ها و مؤسسات عمره سعودی خواست طرح عملیاتی خود را در رابطه با عمره، با ذکر مقدار کلی عمره‌گزارانی که قصد دارد در این موسم جذب کند، جدول زمانبندی اعزام عمره‌گزاران، مقدار کارمندان مورد استفاده در هر مرحله از مراحل جدول مزبور و وظایف آن‌ها را تهیه و تنظیم و به وزارت حج ارائه کند.
دکتر عیسی رواس معاونت امور عمره وزارت حج در این مورد گفت: در طرح ارائه شده باید اسامی شرکت‌های خارجیِ طرف قرارداد (فعلی یا در آینده) اسامی هتل‌ها، واحدهای مسکونی و استیجاری برای اسکان عمره‌گزاران و اسامی شرکت‌های حمل و نقل طرف قرارداد ذکر شود ... وزارت حج همچنین خواست آمار و مشخصات ورود عمره‌گزاران به هتل‌ها و خروج آن‌ها را حد اکثر ظرف 24 ساعت از تاریخ آن، به وزارت حج اعلام کنند؛ زیرا ارسال به موقع این آمارها از عوامل و معیارهای ارزیابی نهایی عملکرد شرکت عمره و در نتیجه ادامه یا تعلیق فعالیت آن و استفاده‌اش از سیستم رایانه‌ای صدور روادید به‌شمار می‌رود.
کتابخانه حرم مکی، نفایس در معرض نابودی
آیا قابل قبول و معقول است که یک شاخص فرهنگیِ کهن، بلکه کهن‌ترین شاخص‌های فرهنگی در سطح جهانی؛ یعنی کتابخانه حریم شریف مکی از ده‌ها سال پیش تاکنون از ساختمانی به ساختمان موقت دیگری منتقل شود و ثروت عظیم فرهنگی این کتابخانه به‌مخاطره افتد؟ زیرا این کتابخانه حاوی کتاب‌های کمیاب و دست‌نویس است و کتاب‌های آن در معرض نابودی و تلف شدن قرار دارند. کتابخانه حریم مکی، در داخل مسجدالحرام که جایگاه طبیعی آن است، قرار داشت، سپس به ساختمان اشراف در سمت مسعی و از آن‌جا به ساختمان بن سلیمان و سپس به ساختمانی مقابل باب ملک عبدالعزیز منتقل شد و دیری نپایید که به خیابان منصور انتقال یافت و اکنون در عزیزیه قرار دارد و معلوم نیست سرانجام آن به کجا خواهد انجامید ... از مراجع ذی‌ربط درخواست می‌گردد، کتابخانه را در ساختمان شایسته‌ای، در جایگاه طبیعی و مناسب دایر کنند که مشرف به مسجدالحرام باشد.
ص: 216
سجده کردن، انسان را دربرابر غده‌های بدخیم و نگران‌کننده محافظت می‌کند
بررسی‌های علمی نشان می‌دهد که سجده نمازگزار باعث رهایی انسان از خستگی، تشنج، سردردهای مزمن و عصبی و همچنین دوری از ابتلا به غده‌های بدخیم می‌شود.
براساس مطالعات علمی، دکتر محمد ضیاءالدین حامد، استاد علوم بیولوژیک مرکز تکنولوژی تشعشعات در مصر، انسان در معرض تابش مقادیر زیادی تشعشات قرار می‌گیرد و در محیطی آکنده از تشعشعات الکترومنیتیک زندگی می‌کند که این تشعشعات بر سلول‌های بدنش تأثیر (منفی) دارد و میزان انرژی درونی سلول‌ها را افزایش می‌دهد، ولی سجده کردن انسان او را از تشعشعات مازاد که موجب بسیاری از بیماری‌ها می‌شود، نجات می‌دهد.
مطالعات انجام‌شده در این‌خصوص نشان می‌دهد که با افزایش مقادیر تشعشعات وارده بر بدن و عدم تخلیه آن‌ها ضریب خطر ابتلای او به سرطان افزایش می‌یابد. لذا باید این تشعشعات بدون توسل به دارو و فقط از طریق تماس انسان با زمین تخلیه شود که همین امر در سجود رخ می‌دهد. در سجود امواج مثبت از بدن انسان به زمین با بار منفی منتقل می‌شود و درنتیجه، تخلیه بار صورت می‌گیرد. به خصوص اگر 7 عضو بدن (پیشانی، بینی، دو کف دست، دو زانو و پاها) در تماس با زمین باشد.
احداث سایه‌بان برای صحن مسجدالحرام و فضای خارجی اطراف آن
ریاست کلّ امور حرمین شریفین، چندین پروژه تجربی پیشنهادی را در دست مطالعه دارد که مربوط به احداث سایه‌بان برای صحن مسجدالحرام و فضاهای اطراف آن می‌باشد.
قرار است ماکت‌های مربوط ساخته شود و مطالعات لازم قبل از اجرای پروژه به‌عمل آید تا الگوی مناسبی انتخاب شود؛ زیرا صحن مسجدالحرام و فضاهای خارجی اطراف آن، مستلزم احداث سایه‌بان هنگام شدت یافتن گرما می‌باشد.
برگزاری ششمین گردهمایی حج
ششمین گردهمایی علمیِ پژوهش‌های حج، با عنوان «مطالعات منطقه مرکزی مکه مکرمه» به وسیله وزیر کشور، رییس شورای عالی حج و رییس کمیته نظارت بر مرکز
ص: 217
پژوهش‌های حج افتتاح گردید. هدف از برگزاری این گردهمایی، جذب پژوهشگران و متخصصین و دست‌اندرکاران امور مربوط به منطقه مرکزی اطراف مسجدالحرام و بهره‌برداری از نظریات آن‌ها جهت دستیابی به امنیت، ایمنی و سلامتی حجاج و عمره‌گزاران و ساماندهی بهتر توده‌های زائر در این منطقه می‌باشد. این گردهمایی متضمن محورهای زیر است:
* محور نخست: مطالعات عمرانی و برنامه‌ریزی.
* محور دوم: مطالعات محیط زیست و بهداشت.
* محور سوم: مطالعات اداری و امور انسانی.
* محور چهارم: مطالعات اطلاع‌رسانی.
* محور پنجم: مطالعات ترافیک و حمل و نقل.
* محور ششم: مطالعات تکنولوژی اطلاعات.
* محور هفتم: مطالعات پروژه‌ها و پیشنهادها.
تعداد 30 فقره گزارش درخصوص محورهای پیشگفته به این گردهمایی ارسال شده که نتایج حاصله در برنامه‌ریزی‌های حج مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
براساس اظهارات رییس مرکز پژوهش‌های حج، این مرکز ماه رمضان هر سال را به بررسی و مطالعه مسجدالحرام و منطقه مرکزی اطراف آن و همچنین مدینه منوره اختصاص می‌دهد و مطالعاتی درخصوص مبادی ورودی حجاج در فرودگاه جده و مدینة الحجاج که 80% حجاج ورودی را استقبال می‌کنند، انجام می‌دهد. نامبرده در باره دلایل عدم اشاره به موضوع عمره در این گردهمایی عنوان کرد که معضل اصلی در موضوع عمره، مسأله تخلف عمره‌گزاران است و جا ماندن تعداد زیادی از عمره‌گزاران در پایان موسم عمره، موجب نگرانی دست‌اندرکاران امور حج شده است؛ زیرا تعداد عمره‌گزارانی که تا موسم حج تخلف اقامتی دارند، به نیم میلیون نفر در سال می‌رسد که تعداد حجاج هر سال را به میزان 33% افزایش می‌دهد. در حالی‌که برای این تعداد از افراد هیچ‌گونه برنامه‌ریزی به‌عمل نیامده است.
البته مطالعاتی در زمینه عمره در دست انجام است که در گردهمایی‌های بعدی مطرح خواهد شد. وی یکی از معضلات حج را معضل مسکن حجاج، به خصوص در مشعر و منا دانست. همچنین در باره محدودیت مساحت فضاهای اطراف مسجدالحرام گفت: شورای عالی بازسازی و عمران منطقه مکه مکرمه معتقد است که باید پروژه‌ها و طرح‌های بازسازی و
ص: 218
عمران منطقه مرکزی مکه به‌گونه‌ای اجرا شود که به‌عنوان امتداد طبیعی مسجدالحرام تلقی شود و جاده‌ها باید به‌سوی کعبه مشرفه احداث شود و همچنین نمای برج‌ها و مجتمع‌های مسکونی تا امکان اتصال نمازگزاران مستقر در آن‌ها به صفوف نمازگزاران مسجدالحرام فراهم شود و به همین خاطر پروژه جبل عمره 110 هزار نمازگزار (معادل 25% تعداد نمازگزاران داخل مسجدالحرام) به ظرفیت نمازگزاران حرم اضافه خواهد کرد و در پروژه وقف ملک عبدالعزیز یک طبقه به‌طور کامل برای نمازگزاران اختصاص یافته که ظرفیت آن-/ 000/ 50 نمازگزار خواهد بود.
آغاز مشارکت‌های مردمی در نظافت مسجدالحرام
در راستای اجرای طرح مشارکت دانش‌آموزان سعودی، در نظافت بیت‌اللَّه الحرام، روز دوشنبه مورخ 21/ 1/ 85 بیش از 60 نفر از دانش‌آموزان دبیرستانی مکه بر نظافت مسجد، نظافت فرش آن، نظافت ابزارها و لوازم مسی مسجد، مرتب کردن قرآن‌ها و نظافت دیوارها پرداختند. در نخستین گروه این طرح، 300 دانش‌آموز از 28 دبیرستان حضور دارند و این طرح برای مدت 6 هفته به مورد اجرا درمی‌آید. دانش‌آموزان مزبور علاوه بر اجرای کارهای نظافت دستی، از ابزارها و خودروهای نظافت نیز استفاده کردند.
ص: 219
انهدام آثار اسلامی به بهانه شرک و بدعت!
در راستای سیاست تخریب و انهدام آثار اسلامی در سرزمین وحی و نبوت، به انگیزه مبارزه با شرک و بدعت! اخیراً بحث گسترده‌ای میان روحانیون عربستان، در باره «غار کوه احد» مطرح شده و گروهی به تخریب این اثر اسلامی، به بهانه جلوگیری از تقدیس این مکان دعوت می‌کنند. لازم به یادآوری است که رسول‌اللَّه صلی الله علیه و آله و پیروانش پس از جنگ احد به این غار پناه بردند. منطقه کوه احد به‌دلیل اهمیت جنگ احد در تاریخ اسلام و درس‌ها و عبرت‌هایی که برای مسلمانان در دوران‌های متمادی دربر داشته، از اهمیت تاریخی ویژه‌ای برخوردار است. اما برخی از دست‌اندرکاران امور در عربستان عقیده دیگری دارند.
عبدالباسط بدر، مدیر مرکز پژوهش‌های مدینه، در این باره می‌گوید: منابع موثق تاریخی نشان می‌دهد که در کوه احد غاری وجود نداشته، بلکه شکاف کوچکی در سمت غربی کوه وجود دارد. اخیراً روایت‌های متأخری در مدینه مطرح شده که نشان می‌دهد پیامبر و صحابه در جنگ بدر به آن پناه برده‌اند، لیکن تاکنون هیچ سندی در تأیید یا رد این روایت به‌دست نیامده است. این غار در دهانه کوه احد واقع شده و عبارت است از شکاف میان دو سمت کوه که از پیچ و خم کوه تشکیل شده و به‌صورت حوضچه درآمده که بستر آن بسیار تنگ است.
حتی اگر روایات مربوط به پناه بردن رسول‌اللَّه صلی الله علیه و آله به این غار صحت داشته باشد، باز هم قدسیت نخواهد داشت؛ زیرا هیچ متنی در خصوص قدسیت آن وارد نشده است و فقط از ارزش تاریخی برخوردار خواهد بود که برای آن اهمیت قائل خواهیم شد و آن‌را به‌عنوان محلی برای آگاه‌سازی تلقی خواهیم کرد.
اما واقعیت نشان می‌دهد که منطقه کوه احد، نقاط تاریخی مهمی دربردارد که به سیره شریفه پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله ارتباط دارد، از جمله، محل اقامت نماز ظهر و عصر پیامبر صلی الله علیه و آله که اکنون مسجدی بر آن احداث شده است. همچنین قبور شهدای احد یکی از مهم‌ترین نمادهای تاریخی این منطقه می‌باشد.
اما در مورد غار کوه احد، در کتب سیره و تاریخ تصریح شده که غار کوچکی به مساحت تقریبی 32* 1 م در کوه احد وجود دارد که در شمال مسجد محل استراحت پیامبر و در پایان جنگ احد قرار دارد. فاصله این غار تا مسجد مزبور 100 متر و تا کوه رماة 1000 متر می‌باشد.
ص: 220
سمهودی به‌نقل از ابن‌النجار اظهار می‌دارد: «در کوه احد غاری وجود دارد که گفته می‌شود پیامبر صلی الله علیه و آله در آن پنهان شد و همچنین مسجدی در آن وجود دارد که گفته می‌شود پیامبر گرامی در آن نماز خوانده است. صخره‌ای نیز در کوه موجود است که حفره‌ای به اندازه سر یک انسان در آن وجود دارد و گفته می‌شود که پیامبر صلی الله علیه و آله بر صخره زیر آن نشسته است.
طرح بازسازی چشمه زبیده و احیای این اثر تاریخی
پس از گذشت بیش از سه قرن، جان تازه‌ای در کالبد «چشمه زبیده/ عین زبیده» دمیده می‌شود. امیر مکه کمیته‌ای را برای جلوگیری از تعدّی به حریم مجرای «عین زبیده» در میان کوه‌های الکر در شمال شرقی استان طائف و مکه مکرمه تشکیل داد. از سوی دیگر، پادشاه کنونی عربستان سعودی، در دوران ولایت‌عهدی خود دستور اجرای پروژه بازسازی چشمه مزبور و احیای این اثر تاریخی را صادر کرده بود. رییس تیم پژوهشی پروژه مزبور و مدیر مرکز آبیاری دانشگاه ملک عبدالعزیز جده در این مورد اظهار می‌دارد که تعدیات برخی از شهروندان عربستان نسبت به حریم مجرای چشمه، مزاحمت‌هایی برای افراد این تیم در مرحله سوم اجرای پروژه پژوهشی، باعث تعطیل شدن موقت پروژه گردید و به‌همین خاطر موضوع به امیر مکه ارجاع شد و وی دستور جلوگیری از تعدّی را صادر کرد. این تعدیات از سرچشمه مجرای عین زبیده واقع در بخش شمالی کوه‌های الکر آغاز و تا مرکز بازرسی واقع در منطقه رهجان (وادی ملکان) در شرق مشعر عرفات ادامه داشت ... تاکنون 80% مطالعات ویژه مرحله سوم پروژه به اتمام رسیده و تنها نقشه‌ها و طرح‌های مهندسی و فنی این مرحله باقی مانده است. ملک عبداللَّه، پادشاه کنونی سعودی در دوران ولایت‌عهدی خود، مبلغ 5 میلیون ریال جهت تکمیل مرحله سوم پروژه که از نیمه سپتامبر 2004 شروع شده، اختصاص داده بود.
طبق اظهارات مشار الیه، چشمه زبیده از وادی نعمان و مشخصاً از دامنه‌های کوه‌های سراة در وادی نعمان سرچشمه می‌گیرد و پس از عبور از منابع مختلف آبی، به مرز عرفات می‌رسد و پس از گذشت از آن، به مأزمین و سپس به مشعرالحرام و مزدلفه می‌رسد و از آن‌جا به منطقه عزیزیه در مکه و سپس به حیّ‌المعابده می‌رسد و آب آن از آن‌جا به سایر محلات و مناطق قدیمی مکه منتقل می‌شود و هر باز آن، یا چند باز آن به یک محله از محلات بخش قدیمی مکه اختصاص داشت. طول قنات اصلی چشمه زبیده به 26 کیلومتر می‌رسد، اما
ص: 221
کانال‌های فرعی آن به‌صورت مستقیم به خرزه‌ها امتداد دارد. مقدار خرزه‌ها به 132 فقره می‌رسد که 82 خرزه آن قبل از ورود مجرای چشمه به عرفات قرار دارد و 2 خرزه آن داخل عرفات، 22 خرزه در منطقه بین عرفات و مزدلفه و 8 خرزه داخل مزدلفه است. منابع تاریخی نشان می‌دهد که تعداد خرزه‌ها به 86 می‌رسد.
هزینه اولِ مرحله اول پروژه، که 11 ماه طول کشید و طی آن اطلاعات اولیه و نقشه‌های چشمه، عملیات مسّاحی، تصویب نقشه‌ها، نظافت و لایروبی بخشی از اجزای مجرای چشمه، آزمایش‌های هیدرولیکی مطالعات کیفیت آن چشمه و دره‌های مجاور مجرای آن، مطالعه ژئوفیزیکی منطقه، مطالعه آب‌های سطحی، برآورد ظرفیت آب‌های زیرزمینی، حفر چاه‌های آزمایشی و تهیه دستگاه‌ها و تجهیزات مربوط بالغ بر 600 هزار ریال سعودی می‌باشد.
اما مرحله دوم پروژه که 24 ماه طول کشید و طی آن عملیات مسّاحی تکمیل و خرزه‌ها و دبول‌ها لای‌روبی شد و تأثیرات محیط زیست ارزیابی و آب‌های سطحی و کیفیت آب‌ها مورد مطالعه قرار گرفت و مطالعات ژئوفیزیکی و برآورد منابع زیرزمینی آب‌ها و خدمات عمومی پروژه انجام گرفت، هزینه‌ای معادل-/ 000/ 700/ 3 ریال سعودی دربرداشته است.
مرحله سوم بازسازی و احیای چشمه زبیده از نیمه سپتامبر 2004 میلادی شروع شده و مدت سه سال است ادامه دارد و هزینه‌های آن 5 میلیون ریال برآورد شده است. مطالعات به‌عمل آمده نشان می‌دهد که این چشمه، در صورت احیا، در پایان عملیات اجرای پروژه فوق‌الذکر، می‌تواند تا 30 هزار متر مکعب آب آشامیدنی در روز به مکه برساند.
مخازن زیرزمینی مجرای چشمه زبیده با مساحت 17 کیلومتر مربع، بین 30 تا 40 میلیون آب در خود نگه می‌دارند ... مجموع هزینه‌های پروژه‌های مزبور به-/ 000/ 000/ 69 ریال سعودی می‌رسد.
اتصال پلکان‌های متحرک با تعدادی پل به فضاهای خارجی اطراف حرم شریف مکی
ریاست کل امور حرمین شریفین، طرح همه‌جانبه‌ای برای ایجاد آمادگی در موسم عمره، در دست تدوین و اجرا دارد. این طرح شامل موارد زیر است:
- افزایش تعداد مدرسان و روحانیان در مسجد، برای پاسخ‌گویی به استفتاءات زائران.
ص: 222
- آغاز تهویه بخش‌های مربوط به توسعه نخست سعودی‌ها در مسجدالحرام.
- ساخت پل‌های رابط میان طبقه اول، پلکان‌های متحرک (برقی) و اطراف فضاهای خارجی اطراف مسجدالحرام.
- افزایش تعداد سرویس‌های بهداشتی در منطقه قشاشیه.
- احداث تأسیسات ویژه افراد دارای نیازمندی‌های خاص به‌گونه‌ای که میان مسیرهای ویلچرها و مسیر عابرین پیاده، فاصله‌ای وجود داشته باشد.
- تأسیس مرکز سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)
- احداث قالیشویی جهت شست و شوی فرش حرم به ظرفیت شست و شوی 200 تخته قالی در روز.
- ارتقای سطح آگاه‌سازی زائران و ارائه راهنمایی‌های مذهبی به آنان و افزایش جلسات درس و موعظه در مسجدالحرام.
احداث 13 ماکت ویژه مراحل توسعه مسجد شریف نبوی
مرکز پژوهش‌ها و مطالعات مدینه منوره قصد دارد 13 ماکت مجسم‌کننده مراحل و دوران‌های مختلف تاریخی حرم شریف نبوی بسازد و براساس اظهارات مدیر مرکز مزبور، ظرف سه ماه آینده، تعداد سه ماکت به پایان می‌رسد. این سه ماکت، مربوط به دوران پیامبر می‌باشد که یکی از آن‌ها مربوط به مرحله تأسیس دوم به دوران تغییر قبله و سومی مرحله توسعه می‌باشد.
ماکت سوم متضمّن بسیاری از جرئیات داخلی مسجد شریف نبوی خواهد بود.
کارگاه‌های ویژه‌ای با مشارکت تعدادی از پژوهشگران و تکنسین‌های متخصص جهت احداث این ماکت‌ها تجهیز شده و تمام مواد به‌کار رفته در احداث این پروژه، طبیعی خواهد بود؛ از جمله منبر پیامبر از چوپ درخت «الطرف» ساخته خواهد شد؛ زیرا در آن دوران از همین نوع چوب در احداث منبر استفاده می‌شد.
ماکت چهارم که در مقیاس 125 احداث می‌شود، تمام جزئیات داخلی مربوط به مسجد شریف نبوی را در بر دارد؛ از نظر وضعیت منبر، گلدسته‌ها، طبیعت زمین و غیره به‌علاوه مکان‌های تاریخی آن زمان.
ص: 223
پس از تکمیل مرحله اول احداث ماکت‌ها، مقدمات طراحی ماکت‌های دیگر آغاز خواهد شد. این ماکت‌ها مربوط به توسعه دوم (در دوره خلافت عمر در سال 17 ه. ق.) توسعه سوم (در دوران عثمان بن عفان)، توسعه ولید بن عبدالملک، توسعه مهدی عباسی، توسعه ششم (دوران اشراف قایتبای در سال 888 ه. ق.)، توسعه عبدالمجید دوم عثمانی و توسعه اول سعودی می‌باشد.
از سوی دیگر، مرکز پژوهش‌ها و مطالعات مدینه منوره زمان برگزاری میزگرد آینده خود را تحت عنوان «غزوه احزاب» تعیین کرد و مقرر شد که این میزگرد در نیمه ماه شوال آینده با مشارکت گروهی از پژوهشگران از عربستان سعودی برگزار شود.
مصوبات مجمع فقهی رابطة العالم الاسلامی
هیجدهمین اجلاس مجمع فقهی اسلامی رابطة الاسلامی در مکه مکرمه به کار خود پایان داد و دیدگاه‌های خود را در مورد مسائل زیر بیان کرد:
1. توهین و اسائه ادب به ساحت مقدس پیامبر گرامی؛ مجمع ضمن محکومیت هرگونه توهین و اسائه ادب نسبت به ساحت مقدس پیامبر گرامی، از دولت‌ها و ملت‌ها درخواست کرد با این‌گونه اقدامات و جسارت‌ها مقابله کنند و به محافل بین‌المللی پیشنهاد داد که نسبت به تصویب منشور بین‌المللی ممنوعیت هرگونه توهین و اسائه ادب نسبت به ساحت مقدس پیامبران الهی اقدام نمایند.
2. کتاب «فرقان حق»؛ مجمع اقدام گروهی از افراد معلوم‌الحال در ایالت تگزاس آمریکا در خصوص تدوین کتابی با عنوان «فرقان حق» به‌عنوان جایگزین قرآن را محکوم کرد و خواست قرآن با ترجمه‌های مختلف به آسانی در دسترس عموم قرار گیرد تا امکان گسترش کتاب «فرقان حق» منتفی شود. (لازم به یادآوری است در این کتاب مجعول علاوه بر تقدم و تأخر آیات و سور و حذف برخی از آیات، بسیاری از آیات دیگر دستکاری و جمع شده است».
3. المتاجرة بالهامش (تجارت با حاشیه)؛ در این نوع داد و ستد، مشتری بخش اندکی از قیمت کالای مورد نیاز را که هامش (/ حاشیه) نام دارد می‌پردازد و واسطه (بانک یا غیره) مابقی مبلغ کالا را به‌عنوان قرض به‌جای مشتری می‌پردازد، البته عقود کالای خریداری شده
ص: 224
به‌عنوان رهن مبلغ قرض مزبور، نزد واسطه می‌ماند. در این‌گونه معاملات که معمولًا در مورد ارزهای اصلی و یا اوراق بهادار (سهام و اسناد) و یا برخی از کالاها صورت می‌گیرد و بعضاً شامل عقود خیارات، عقود مستقبلیات و تجارت در شاخص‌های اصلی بازارها می‌شود، مبلغی به‌عنوان رسوم التبییت پرداخت می‌شود که به‌عنوان سود مشروط بر سرمایه‌گذار (معادل درصدی از مبلغ قرض یا به‌صورت مبلغی قطعی) تلقی می‌شود که این مبلغ ربا به‌حساب می‌آید و این معامله بنا به دلایل زیر حرام است:
اولًا: رسوم التبییت نوعی ربا به‌حساب می‌آید که حرام است.
ثانیاً: در این‌گونه معاملات شرطی بر مشتری تحمیل می‌شود که تجارت خود را فقط از کانال واسطه انجام دهد و در نتیجه این معامله جمع میان سلف و معاوضه «سمساری» و به‌عبارتی دیگر جمع بین سلف و بیع می‌باشد که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را حرام کرده است و چون واسطه در این‌خصوص از قرض خود منتفع می‌شود و هرگونه قرض منتهی به سود ربا است، لذا این معامله حرام است.
ثالثاً: در این‌گونه معاملات، داد و ستد در بازارهای جهانی معمولًا مشتمل بر مکاسب محرّمه از قبیل داد و ستد اسناد، داد و ستد بدون تعیین سهام شرکت‌ها و یا داد و ستد سهام شرکت‌هایی که معاملات حرام دارند، خرید و فروش ارزها و یا داد و ستد در قالب عقود خیارات یا عقود مستقبلیات می‌باشد و یا این‌که واسطه این‌گونه معاملات آن‌چه را که در مالکیت ندارد، به فروش می‌رساند.
رابعاً: ضرر و زیان ناشی از این‌گونه معاملات بر مشتری یا بر اقتصاد جامعه.
4- فروش کارت‌های تخفیف در نرخ برخی از کالاها و خدمات بدون اشاره به منشأ آنها: مجمع، خرید و فروش این‌گونه کارت‌ها را حرام دانست.
5- طلاق خلع: مجمع، با ذکر شرایط خاص، این نوع از طلاق را حق زن دانست.
6- نکاح‌های مستحدثه: مجمع زواج مسیار، ازدواج «افرند/ دوست» را شرعی دانست اما زواج موقت تا انجاب را حرام شمرد؛ زیرا آن‌را نوعی از ازدواج موقت (متعه) تلقی کرد که ازدواج متعه حرام است (!) ازدواج به شرط طلاق نیز حرام تلقّی شد.
7- تعیین جنسیت نوزاد: قرار شد مجمع نظر خود را در این خصوص در اجلاسیه‌های بعدی ارائه کند.